۱۳۹۵ فروردین ۲۷, جمعه

سیری در شعری از اخوان ثالث (12)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

سؤال از دیر باز این است
که دلیل این مهاجرت از اردوگاه پر ناز و نعمت طبقه حاکمه
به اردوگاه پر نیاز و ریاضت توده
چیست؟

·        آنچه غیر قابل کتمان و غیر قابل انکار است، دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت در جامعه است.
·        شرایط اوبژکتیو (عینی) به مثابه شالوده شرایط سوبژکتیو است.

·        منظور از شرایط اوبژکتیو (عینی) جامعه چیست؟  

·        شرایط اوبژکتیو به شیوه تولید هر جامعه اطلاق می شود.

·        شیوه تولید میدان دیالک تیکی نیروهای مولده و مناسبات تولیدی است.
·        میدان وحدت و «ستیز» نیروهای مولده و مناسبات تولیدی است.

1
·        شیوه تولید ـ در مقایسه با دیگر شرایط زندگی اجتماعی (انسان، محیط جغرافیائی و غیره) ـ شرط تعیین کننده برای وجود جامعه است.

2
·        جامعه بشری تنها در سایه تولید مادی می تواند، استمرار یابد،  دوام آورد و توسعه یابد.

3
·        تنها شیوه تولید است که می تواند دیگر کردوکارهای انسانی را امکان پذیر سازد.

4
·        شیوه و نوع  تولید اجتماعی تعیین کننده خصلت فرماسیون های اجتماعی است.

·        مراجعه کنید به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی در تارنمای دیارة المعارف روشنگری

5
·        به عبارت دیگر شیوه و نوع تولید اجتماعی تعیین کننده عناصر زیرین است:

الف
·        هم تعیین کننده ساختار جامعه است.

ب
·        هم تعیین کننده نهادهای سیاسی، قضائی و غیره جامعه است.

ت
·        هم تعیین کننده خصلت استنباطات سیاسی، اخلاقی و غیره  اعضای جامعه است.

پ
·        و در نتیجه تعیین کننده  مجموعه شیوه زندگی اعضای جامعه  است.

6
·        به قول مارکس، «شیوه تولید حوایج مادی روند زندگی اجتماعی، سیاسی و معنوی انسان ها ـ بطورکلی ـ را مشروط می سازد.»

7
·        نیروهای مولده جامعه از توده های مولد، علم، فن (وسایل تولید و ابزار تولید)، طرز و طریق تهیه مواد خام و غیره تشکیل می یابد.

8
·        نیروهای مولده را می توان دیالک تیکی از نیروهای مولده انسانی و نیروهای مولده غیر انسانی محسوب داشت.
·        به عبارت عام تر، نیروهای مولده را می توان دیالک تیکی از توده و طبیعت تغییر فرم یافته و اهلی شده محسوب داشت.
·        نقش تعیین کننده در دیالک تیک نیروهای مولده از آن توده مولد است.
·        بدون توده نه نباتی و نه جانوری اهلی می شد و به عنوان «وسیله» تولید به خدمت گرفته می شد و نه مواد خام از دل طبیعت استخراج می شد و وسایل تولید، تولید می شد و نه علم و فن توسعه می یافت.

9
·        مناسبات تولیدی عبارت است از سیستمی از مناسبات اجتماعی که انسان ها ـ بطور اوبژکتیو ـ در روند تولید برقرار می سازند. 

الف
·        انسان ها به قول انگلس، «تنها از طریق شیوه معینی از همکاری و مبادله متقابل کردوکار خود تولید می کنند.

ب
·        انسان ها برای تولید، مناسبات و روابطی را با یکدیگر برقرار می سازند و تنها در چارچوب این روابط  و مناسبات اجتماعی است که تأثیرگذاری بر طبیعت، جامه عمل می پوشد، یعنی تولید انجام می یابد.» 

ت
·        مناسبات تولیدی در هر نظام اجتماعی، کل واحدی را تشکیل می دهد که خصلت و حرکت آن بوسیله بخش های بنیادی و روابط ساختاری ماهوی میان این بخش ها تعیین می شود.

10
اجزای متشکله مناسبات تولیدی

·        مناسبات تولیدی شامل عوامل زیرین می شود:

الف
·        روابط انسان ها در روند تولید و قبل از همه، مناسبات مالکیت.

ب
·        مناسبات مبادله ی کردوکارها.

ت
·        همکاری.

پ
·        تقسیم کار.

ث
·        جایگاه و روابط میان گروه های اجتماعی و طبقات مختلف در تولید.

ج
·        مناسبات توزیع مواد تولید شده.

11
·        مناسبات مالکیت در تمامی مناسبات تولیدی نقش تعیین کننده و اصلی را به عهده دارد.

الف
·        مناسبات مالکیت نشان می دهد که وسایل تولید از آن کیست.

ب
·        مناسبات مالکیت نحوه و نوع وحدت مولدین با وسایل تولید را، یعنی نوع مناسبات تولیدی را تعیین می کنند.

ت
·        مناسبات مالکیت مسلط، تعیین کننده خصلت کلی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی مربوطه است.

پ
·        هر تغییر بنیادی در مناسبات اجتماعی مستلزم تغییر بنیادی در مناسبات مالکیت بر وسایل تولید است.

ث
·        مناسبات تولیدی ـ بمثابه مناسبات بنیادی هر جامعه ـ همزمان فرم حرکت اجتماعی نیروهای مولده را تشکیل می دهد و در جامعه طبقاتی خصلت طبقاتی دارد.

12
·        نظری به سیر و سرگذشت دیالک تیک مناسبات تولیدی بی ضرر و ضرور است:

الف
·        در جامعه کمونیستی آغازین، فرم مالکیت بر وسایل تولید، اجتماعی بوده است.
·        دیالک تیک مناسبات تولیدی در این فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی، دیالک تیک توده و طبیعت بوده است.
·        این بدان معنی است که توده در وحدت و «ستیز» با طبیعت قرار داشته است.
·        در این فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی، نه از حاکمیت اثری هست، نه از طبقه حاکمه و نه از دیالک تیک توده و طبقه حاکمه.

ب
·        دیالک تیک مناسبات تولیدی در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری، دیالک تیک توده و طبقه حاکمه برده دار می گردد.
·        توده ای که جزو وسایل تولید محسوب می شود.
·        «ابزار سخنگو» محسوب می شود.
·        در جامعه برده داری، برای اولین بار حاکمیت طبقاتی تشکیل می شود.
·        بشریت به ارباب و برده طبقه بندی می شود.
·        برای اولین بار دولت برده داران تشکیل می شود.

·        دولت بازوی مسلح طبقه حاکمه است.
·        وظیفه و فونکسیون دولت دفاع قهر آمیز از منافع طبقه حاکمه است.
·        دولت ضمنا فونکسیون تحکیم منافع طبقه حاکمه و توسعه و تقویت آن را به عهده دارد.
·        دولت است که غزوات و جنگ های برده داری را (و بعد جنگ های فئودالی، بورژوائی و امپریالیستی را)  تدارک می بیند و عملی می سازد.

ت
·        دیالک تیک مناسبات تولیدی در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی، دیالک تیک توده و طبقه حاکمه فئودال (اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی) بوده است.

پ
·        دیالک تیک مناسبات تولیدی در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری، دیالک تیک توده و طبقه حاکمه سرمایه دار (بورژوازی)  است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر