۱۳۹۴ اسفند ۲۳, یکشنبه

سیری در جفنگیات صمد بهرنگی (8)


اهمیت ادبیات کودک
صمد بهرنگی
ویرایش و تحلیل از
گاف سنگزاد

دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به
(مسائل زیر):
اطاعت از پدر و مادر‌

·        سومین نکته ای که از دید صمد بهرنگی نباید در ادبیات کودکان محلی از اعراب داشته باشد، اطاعت کودک از مادر ـ پدر است.

·        این اما به چه معنی است؟
·        چرا نباید کودک از مادر ـ پدر خویش اطاعت کند؟
·        ضمنا اگر کودک از مادر ـ پدر خویش اطاعت نکند، از کدام اوتوریته دیگری باید اطاعت کند؟
·        علاوه بر این چرا و به چه دلیل کودک باید اوتوریته طبیعی ـ اجتماعی ـ خانوادگی را با اوتوریته دیگری جایگزین سازد؟

1
دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به
(مسائل زیر):
اطاعت از پدر و مادر‌

·        شاید دوباره ساده لوحی پیدا شود و بگوید که صمد به سبب داشتن کله خالی از خرد، چنته اش از سخن خالی بوده و این جفنگ را همین طوری، الکی و خرکی سرهم بندی کرده است.

·        کاش قضیه از این قرار بود.


·        واقعیت این است که صمد فقط در حرف این نظر را نمایندگی نکرده، بلکه بدان جامه عمل پوشانده است.
·        در سراسر قصه اولدوز و کلاغ ها همین نظر بسان زهری به کام خواننده خردسال ریخته می شود:   

اولدوز در مقدمه قصه اولدوز و کلاغ ها می گوید:
روزي من سرگذشتم را براي (به)  آقای بهرنگ گفتم.
آقاي بهرنگ خوشش آمد و گفت:
اگر اجازه بدهي، سرگذشت تو و كلاغ ها را قصه مي كنم و تو كتاب مي نويسم.
اولش اين كه قصه ي مرا فقط براي بچه ها بنويسد، چون آدم هاي بزرگ حواس شان آنقدر پرت است كه قصه ي مرا نمي فهمند و لذت نمي برند.

·        از سرتاپای این جمله اولدوز و در واقع، صمد عوامفریبی توأم با بزرگ سال ستیزی می تراود.

·        «آدم های بزرگ»  (منظور صمد بهرنگ بی سواد، آدمبزرگ ها، بزرگسالان است) در قاموس بهرنگ و شرکاء، حواس پرت اند.
·        «آدم های بزرگ»  کذائی، مفهوم عام تری است و مادر ـ پدر را هم شامل می شود.
·        مفهوم «آدم های بزرگ»  همه مادر ها و همه پدر ها را شامل می شود.

2

·        صمد، بزرگ سال ستیزی را از سنت اگزوپری ـ نویسنده کتاب «شازده کوچولو» ـ آموخته است که احمد شاملو هم به فارسی ترجمه کرده است.
·        سنت اگزوپری ـ علامه محبوب امپریالیسم ـ به جای مفهوم «آدم های بزرگ»، از مفهوم آدم ها استفاده می کند که ضمنا شامل حال «آدم های بزرگ»  هم می شود.



·        سنت اگزوپری با این مفهوم، هومانیسم (بشردوستی)  را آماج حملات ایده ئولوژیکی ـ امپریالیستی خود قرار می دهد.
·        سنت اگزوپری آدم بطور کلی را در ذهن کودک تحقیر و تخریب و بی اعتبار می سازد.
·        سنت اگزوپری از زبان نباتات، انسان ها را بی ریشه قلمداد می کند که تابع باد اند.
·        او هم بسان صمد و شرکاء چپنما ست.
·        سنت اگزوپری هم اهل هارت و پورت است.
·        از سرتاپا عنگلابی است.

3
دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به
(مسائل زیر):
اطاعت از پدر و مادر‌

اولدوز نشسته بود تو اتاق.
تك و تنها بود.
بيرون را نگاه مي كرد.
زن باباش رفته بود به حمام.
در را قفل كرده بود.
به اولدوز گفته بود كه از جاش جنب نخورد.
اگرنه، مي آيد پدرش را درمي آورد.

·        در این بند از قصه اولدوز و کلاغ ها، آدم های بزرگ کذائی در هیئت زن بابا، به مثابه جلادی جا زده می شوند که به کودک بی پناه حتی اذن تکان خوردن در اتاق را هم نمی دهند.
·        صمد بعدا از پدر اولدوز خواهد گفت که مثل خری وارد خانه می شود، به سلام کودک بی پناهش حتی جوابی نمی دهد و ضمنا بدون شستن دست و رو سر سفره می نشیند.

4
دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به
(مسائل زیر):
اطاعت از پدر و مادر‌

·        از صمد و شرکاء چه پنهان که نیت قلبی همه اوتوریته ها در جامعه بشری، غارت سفره توده ها ست.
·        خواه اوتوریته اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی بر توده بنده و غلام و کنیز و کلفت و رعیت باشد و خواه اوتوریته بورژوازی بر پرولتاریا.
·        فکر و ذکر همه این اوتوریته های با عمامه و بی عمامه، بدون استثناء، بهره کشی از توده ها ست.
·        تنها اوتوریته استنثنائی که وجود دارد، اوتوریته مادر ـ پدر است.
·        چه در عالم نباتات، چه در عالم جانوران و چه در جامعه بشری.

·        مادر و پدر خیرخواه ترین افراد برای آدم ها هستند.
·        کودک عاشق تر مادر و پدر اصلا نمی تواند پیدا کند.

·        صمد طبیعی ترین و اصیل ترین پشت و پناه کودکان را از دست آنها می گیرد و جای خالی آنان را با اوتوریته بیگانه ای  پر می کند، اوتوریته ای که برایش کودکان و جوانان، آلت دستی بیش نیستند.
·        اوتوریته ی دشمنخوئی که تشنه به خون کودکان و جوانان است.

·        سؤال این بود که این اوتوریته کیست که صمد برای جا باز کردن برایش، مادر و پدر کودک را سلب اعتبار می کند و از عرصه بدر می راند؟  

5
دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به
(مسائل زیر):
اطاعت از پدر و مادر‌

·        صمد دست خود را به آسانی رو نمی کند.
·        صمد عوامفریب هفت خط و خالی است.
·        صمد در قصه اولدوز و کلاغ ها، پس از نفی مکانیکی مادر و پدر، جای خالی آنها را با کلاغ نر و ماده (آقا کلاغه و ننه کلاغه) پر می کند تا بعدا آقا کلاغه را با آخوند دیوانه ای به نام امیر پرویز پویان و اشرف دهقانی جایگزین سازد.
·        بدین طریق شاگرد مدرسه ها از اقصا نقاط کشور برای شنیدن سخنان بی سر و ته و توخالی اشرف دهقانی به کردستان گسیل می شوند.
·        امیر پرویز پویان توسط عمال شاه به قتل می رسد و فونکسیون او را مجانین دیگری از قبیل پسر منتظری، هادی غفاری و خلخالی و خمینی و خامنه ای و غیره و غیره به عهده می گیرند.

6

دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به
(مسائل زیر):
اطاعت از پدر و مادر‌

·        این آلترناتیو بهرنگی برای مادر ـ پدر، تازه خیلی خوب است.

·        یکی از هواداران پر و پا قرص صمد بهرنگی که تروتسکیست تشریف دارد و غیر از مغز در کله، همه چیز دارد، ادعا می کند که دیالک تیک کودک ـ مادر ـ پدر به زعم صمد بهرنگی، باید وارونه شود.
·        یعنی مادر ـ پدر تحت اوتوریته کودک قرار گیرند.

·        او که خودش الحمد لله، پسر دارد، در این زمینه تجربه فت و فراوان هم دارد و ادعا می کند که پای منبر کودکانش می نشنید و از مواعظ آنان حسابی مستفیض می شود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر