۱۳۹۴ اسفند ۲۰, پنجشنبه

سیری در جفنگیات صمد بهرنگی (5)


اهمیت ادبیات کودک
صمد بهرنگی

ویرایش و تحلیل از
گاف سنگزاد

 دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به
(مسائل زیر):  
1
تبلیغ و تلقین نصایح خشک و بی ‌بروبرگرد،‌

2
 نظافت دست و پا و بدن‌،

3
اطاعت از پدر و مادر‌،

4
حرف ‌شنوی از بزرگان‌،

5
سر و صدا نکردن در حضور مهمان‌،

6
سحرخیز باش تا کامروا باشی‌،

7
بخند تا دنیا به رویت بخندد‌،

8
دستگیری از بینوایان به سبک و سیاق بنگاه ‌های خیریه و مسائلی از این قبیل

9
 که نتیجه ی کلی و نهایی همه‌ ی اینها‌ بی‌ خبر ماندن کودکان از
مسائل بزرگ و حاد و حیاتی محیط زندگی است.

·        این یکی از مقالات صمد بهرنگی در زمینه ادبیات کودکان است.

·        ما این نظرات بهرنگ را نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم: 

1
دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را (به مسائل زیر)  محدود کنیم
  
·        این حکم صمد بهرنگی بظاهر انقلابی می نماید و این خیال باطل را به خاطر خواننده خوشخیال خطور می دهد که گویا صمد و شرکاء سودای درافکندن طرحی نو به سر دارند.

·        سؤال اول این است که چرا و به چه دلیل صمد با شعار «وقت آن دیگر گذشته» شروع به هارت و پورت می کند؟
·        چی شده که تجدید نظر در موضوع و محتوای ادبیات کودکان ضرورت کسب کرده است؟

2

·        این مقاله صمد بهرنگی پس از پیروزی سهل و آسان انقلاب بورژوائی سفید سرهم بندی شده  است.
·        شاید صمد دلیل روشنی بر این شعار که «وقت آن دیگر گذشته» نداشته باشد.
·        ولی خود این شعار از تحولی در جامعه خبر می دهد که صمد و شرکای با عمامه و بی عمامه او برای توقف آن و احیای وضع اجتماعی ـ اقتصادی ماقبل آن فعال گشته اند.
·        صمد و بهروز دهقانی و غیره از نوچه های جلال آل احمد و احمد شاملو و غلامحسین ساعدی بوده اند.
·        جلال آل احمد آخوند زاده ای چپنما ست که خواهان تشکیل تئوکراسی تشیع به تقلید از واتیکان است.
·        جلال آل احمد در جوانی در حزب توده نفوذ می کند و تا مقام عضویت در هیئت تحریریه ارگان کمیته مرکزی آن بالا می رود تا پس از ایفای فونکسیون طبقاتی محوله با خلیل ملکی انشعاب کند و نیروی سوم را علم کند.

3
دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را (به مسائل زیر)  محدود کنیم

·        پس ا پیروزی انقلاب سفید، طبقه حاکمه دو شقه می شود:

الف
·        بخش مدرن بورژوازی تحت حمایت امپریالیسم، تمامی قدرت سیاسی را از آن خود می کند و بخش فئودالی طبقه حاکمه را سلب قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی می کند تا جامعه را در شاهراه کاپیتالیستی به پیش راند.

ب
·        بخش ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی به مثابه سردمدار ضد انقلاب بورژوائی، به مقاومت برمی خیزد.
·        رهبری این مقاومت ارتجاعی ـ فئودالی ـ فوندامنتالیستی را روح الله خمینی به عهده می گیرد.
·        پایگاه طبقاتی این ضد انقلاب بورژوائی، فئودالیسم واژگون شده، بازار و روحانیت بوده است.

4
·        ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی برای تضعیف قوای انقلاب بورژوائی سفید با دو پرچم به میدان می آید:

الف
·        با پرچم سیاه سنتی فئودالیسم، تحت رهبری روحانیت مرتجع شیعی 

ب
·        با پرچم سرخ چه بسا مزین به داس و چکش و قلم و نقاله و تفنگ و هارت و پورت 

5
دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را (به مسائل زیر)  محدود کنیم

·        مؤلفین کتاب انقلاب سفید در تحلیل آرایش قوا در دوره پس از آغاز انقلاب بورژوائی سفید، به درستی از اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه گزارش می دهند.

·        در این ایام هنوز از ضد انقلاب «سرخ» نباید خبری باشد.
·        به همین دلیل، منظور مؤلفین کتاب درسی انقلاب سفید، احتمالا حزب توده بوده است.
·        حزب توده ای که پس از پیروزی کودتای امپریالیستی 28 مرداد تا حد نابودی سرکوب شده است.
·        ظاهرا توده ای ها پس از انقلاب بورژوائی سفید دو دسته می شوند: 

الف
·        دسته ای از توده ای ها به حمایت از انقلاب بورژوائی سفید می پردازند و به پست های مهم در حد رؤسای دانشگاه و غیره دست می یابند.
·        در اشعار سیاوش کسرائی این بخش از توده ای ها نقد می شوند.
·        دسته ای از سران حزب توده برای حمایت از انقلاب سفید از غربت تبعید به ایران برمی گردند و توسط ساواک بر سر دو راهی یا کمونیسم و یا آنتی کمونیسم (سنگر ایده ئولوژیکی انقلاب سفید) قرار داده می شوند و چون از کمونیسم دل برنمی کنند و به حزب توده پشت نمی کنند، تیرباران می شوند.
·        این بزرگ ترین خریت تاریخی بورژوازی مدرن ایران بوده است که هم برای جامعه و هم برای خودش بسیار گران تمام می شود.

ب
·        دسته ای دیگر از توده ای ها، به ارتجاع ضد انقلابی تحت رهبری روحانیت تمایل کسب می کنند.
·        ظاهرا شعار آنها، «دشمن دشمن من، دوست من است»، بوده است.
·        این سیاست پس از رستاوراسیون فئودالی ـ روحانی ادامه می یابد و برای حزب توده بسیار گران تمام می شود.
·        آن سان که از حزب توده جنازه ای حتی باقی نمی ماند تا کسی بر آن نماز برد.

6
دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را (به مسائل زیر)  محدود کنیم

·        پس از چندی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی خود را تا حدودی مدرنیزه می کند.
·        بدین طریق سر و کله ی آخوند های بی عمامه از قبیل شریعتی و غیره و مجالس تبلیغ خرافات مذهبی با صندلی و میکروفون و بلندگو و غیره پیدا می شود.
·        این بخش مدرن همراه با بخش سنتی به مسموم سازی جو ایده ئولوژیکی جامعه کمر می بندد و در غیاب حزب توده زمینه را برای شکست انقلاب سفید و برگشت بخش سرنگون شده طبقه حاکمه (فئودالیسم، روحانیت و بازار) هموار می سازد.

7
دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را (به مسائل زیر)  محدود کنیم

·        از اقشار و طبقات ارتجاعی جامعه، واحدهای مسلح یکی پس از دیگری ظهور می کنند که ایده ئولوژی طبقه حاکمه بورژوائی مدرن، به درستی، آنان را خرابکار می نامد.
·        این واحدهای مسلح عمدتا تروریستی بوده اند و تحت عناوین فدائیان اسلام و خلق و مجاهدین اسلام و خلق و لیملام و دیمدام و غیره تبر بر ستون فقرات طبقه حاکمه انقلاب سفید و ضمنا بر ستون فقرات جامعه فرود آورده اند.

8
جلال آل احمد و پدرش


دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را (به مسائل زیر)  محدود کنیم

·        دار و دسته صمد بهرنگی ـ بهروز دهقانی، تحت تأثیر و نفوذ جلال آل احمد و احمد شاملو و غلامحسین ساعدی و غیره بوده است:

الف
·        جلال آل احمد هم ایده ئولوژی فاشیسم را نمایندگی می کند و هم ایده ئولوژی فوندامنتالیسم را.

·        مراجعه کنید به تحلیل غرب زدگی  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ب
·        احمد شاملو به عنوان نماینده اگزیستانسیالیسم، نیچه ئیسم و فاشیسم، هم گروه های تروریستی «سرخ» را تقویت و تبلیغ می کند و هم گروه های تروریستی مذهبی ـ فوندامنتالیستی (مجاهدین) و غیره را.

9
دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را (به مسائل زیر)  محدود کنیم

·        این شعار صمد بهرنگی ـ بی اعتنا به اینکه او به محتوای آن واقف باشد و یا نباشد ـ ماهیتا و در تحلیل نهائی، حاوی و حامل نیچه ئیسم فئودالی وطنی است:
·        حاوی و حامل جلال آل احمدیسم و شاملوئیسم است.
·        با این شعار صمد بهرنگ ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی باید سوار بر شط خون نوجوانان کشور، دوباره به قدرت رسد.
·        صمد بهرنگ و دار و دسته اش بزرگ ترین حامی حاکمیت ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی بوده است.
·        فریب هارت و پورت اینها را نباید خورد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر