۱۳۹۴ اسفند ۱۶, یکشنبه

سیری در شعری از میرزا علی معجز (49 )


میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار

بیر جوانین من ـ دونن ـ گوردیم جیبینده یوز تومن
ایندی بیر دیناری یوخ، باعث قومار اولسون گرک
واعظ بی مدرکین باشی نه قدر زنده دور
کنج غربتده، جوانلار اختیار اولسون گرک

·        معنی تحت اللفظی:
·        در جیب جوانی دیروز، صد تومان دیدم.
·        امروز اما دیناری حتی ندارد.
·        این وضع دال بر قماربازی او باید باشد.
·         تا زمانی که سر ملای بی شعور سلامت است، جوان های کشور باید در کنج غربت بسر برند.  

1
بیر جوانین من ـ دونن ـ گوردیم جیبینده یوز تومن
ایندی بیر دیناری یوخ، باعث قومار اولسون گرک

·        معجز در این بیت شعر از فقدان امکانات اشتغال، از علافی جوانان و نهایتا از قماربازی آنان انتقاد می کند.
·        فقدان امکانات آموزشی و پرورشی، سطح نازل توسعه نیروهای مولده را به دنبال می آورد.
·        سطح نازل توسعه نیروهای مولده، جامعه را در ذلت مادی،  فکری و فرهنگی میخکوب می کند و برای جوانان راهی جز خودستیزی از طریق پناه بردن به قمار و الکل و مواد مخدر و غیره نمی ماند.

2
بیر جوانین من ـ دونن ـ گوردیم جیبینده یوز تومن
ایندی بیر دیناری یوخ، باعث قومار اولسون گرک

·        کودکان و جوانان و زنان در کانون توجه شاعر روشنگری قرار دارند:

الف
·        دلیل توجه جدی او به کودکان و جوانان، این است که کودکان و جوانان نسل آتی جامعه را تشکیل می دهند و کوتاهی در آموزش و پرورش و اشتغال آنان جامعه را بی فردا و بی دورنما می سازد و پیشاپیش زنده به گور می کند.

ب
·        دلیل توجه جدی او به زنان، این است که زنان مربی مادی،  روحی و روانی نسل آتی جامعه اند.
·        ممانعت از آموزش و پرورش زنان، جامعه را از ریشه به آتش می کشد و نابود می سازد.
·        زنانی که قادر به تمیز «هر» از «بر» نیستند، اصلا لیاقت مادر شدن ندارند.
·        چنین مادرانی نمی توانند مربی نسل اتی جامعه باشند.

·        انتقادات شاعر روشنگری، همچنان و هنوز فعلیت (اکتوئالیته) دارند.
·        همین انتقادات را همین امروز هم می توان کرد و باید کرد.

3
واعظ بی مدرکین باشی نه قدر زنده دور
کنج غربتده، جوانلار اختیار اولسون گرک

·        معجز در این بیت شعر، دوباره جوانان کشور را در کانون توجه خود قرار می دهد که به سبب سطح نازل توسعه نیروهای مولده و فقدان امکانات اشتغال و امرار معاش، آواره دیار غربت می شوند.
·        این بدان معنی است که او جوانان کشور را بر سر دو راهی زیر می بیند:  

الف
·        در وطن ماندن و پوسیدن.
·        در وطن ماندن و علاف گشتن.
·        در وطن ماندن و به منجلاب لومپنیسم (قمار و اعتیاد و الواطی و لاتی و ولگردی و لاشخوری) افتادن.    

ب
·        فرار از وطن و در ذلت دیار غربت زیستن و نیروی کار مادی و روحی و روانی خود را هدر دادن.

4
واعظ بی مدرکین باشی نه قدر زنده دور
کنج غربتده، جوانلار اختیار اولسون گرک

·        معجز دلیل این عقب ماندگی و ذلت مادی، فکری و فرهنگی را در واعظ بی مدرک می بیند.

·        منظور او از واعظ بی مدرک اما چیست؟

5
·        مفهوم واعظ بی مدرک در فلسفه معجز، نتیجه تجرید فکری روحانیت شیعی است.
·        روحانیت در جامعه فئودالی، ارگان و اوتوریته ای است که در آن واحد، دو فونکسیون تعیین کننده به عهده دارد:

الف
·        روحانیت جزء لاینفک طبقه حاکمه فئودالی است.
·        روحانیت صاحب املاک، مستغلات، اراضی، رعایا و غیره است.  
·        روحانیت جزو طبقه حاکمه فئودالی است.  
  
ب
·        دین و مذهب اما یکی از عناصر بسیار مهم ایده ئولوژی فئودالیسم است که توسط همین روحانیت تبلیغ می شود و توده گیر می شود.
·        دین و مذهب ببرکت تلاش بی امان روحانیت، در جامعه توده ای می شود.
·        دین و مذهب در واقع، ایده ئولوژی طبقه حاکمه فئودال است که توسط روحانیت و دولت به توده دیکته و حتی تحمیل می شود.

6
واعظ بی مدرکین باشی نه قدر زنده دور
کنج غربتده، جوانلار اختیار اولسون گرک

·        معجز در این بیت شعر، روحانیت را به مثابه تجسم دیالک تیک زیربنای اقتصادی  و روبنای ایده ئولوژیکی باعث آوارگی جوانان می داند.
·        حق هم دارد.

·        روحانیت همیشه و همه جا نقش و فونکسیون دوگانه ایفا می کند:
·        فونکسیون اقتصادی از سوئی و فونکسیون ایده ئولوژیکی از سوی دیگر.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر