۱۳۹۴ اسفند ۲۱, جمعه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (254)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

حریف
تعلقات طبقاتی بازاری ها، کارمندان بانک ها و مؤسسات خصوصی، مهندسین ، پزشکان ، دلال های زمین و مسکن و. ..
از چه قرار است؟
طبقه ی حاکمه متشکل از دار و دسته های عوامل دستگاه های دولتی رده بالا و کارخانه داران و انبوه سازان و کارتل های مواد مصرفی و خوانندگان و هنرمندان سینما و... هستند؟


در ایران پدیده دیگری داریم به نام چند شغله بودن.
چه در اقشار بینابینی و چه در طبقات اصلی.
مثلا معلم
هم در مدرسه تدریس می کند،
هم شاگرد خصوصی دارد،
هم بنگاه اقتصادی هم دارد،
هم بساز و بفروش است.
بعضی ها
هم کارخانه دار اند،
هم انبوه ساز است،
هم پزشک
و مهمتر از اینها
خیل عظیم بیکاران اند که تعداد شان روز به روز
افزایش می یابد.
پایان

1
اینها باید مورد بررسی سوسیولوژیکی (جامعه شناسی)
قرار گیرند و پایگاه طبقاتی شان روشن شود.

2
مائو
در چین
در این زمینه
کار ارجمندی انجام کرده است.

3
بخشی از پزشکان و وکلا و غیره جزو روشنفکران جامعه محسوب می شوند
در این سی سال
ثروت کلانی در دست اینها متمرکز شده
و موجب ارتقای طبقاتی اینها گشته است.
اینها باید جزو طبقه حاکمه باشند.

4
بیکاری و انباشت ذلت روندی طبیعی در جامعه سرمایه داری است
که چه بسا به تشکیل لومپن پرولتاریا منجر می شود.
لومپن پرولتاریا پایگاه اجتماعی فاشیسم و فوندامنتالیسم اند
و خود به اقشار متعدد تقسیم می شوند.

5
اینها باید بر اساس بررسی تجربی مورد بحث قرار گیرند.

حریف
در چند فیلم هالیودی که اخیرا دیده ام به نکته ای بر خوردم
در این فیلم ها دولت های امپریالیستی مثل امریکا و انگلیس
برای رفع و رجوع مشکلات جهان از در عقب دست به دامن سازمان های خصوصی مخفی یا گروهک هایی از نظامیان و اراذل و اوباش با نیروهایی خارق العاده ، شجاع و وطن پرست و همه فن هر حریف روی می آورند
یا اینکه این سازمان ها و گروهک ها به صورت مستقل عمل می کنند
حتی دولت ها هم از عملیات های آنها بی خبر اند.
مثلا برای خنثی کردن بمب های هسته ای ، یا جلو گیری از یک فاجعه ی بزرگ چه به تشخیص خود چه به سفارش دولت ها و افراد رده بالا و پر نفوذ و ثروتمند
یک مبارزه ی تمام عیار راه می اندازند و از فروش آنها میلیاردها دلار به جیب می زنند.
آنچه نظرم را جلب کرد این بود که در چندین فیلم
این سازمان ها و گروهک ها و ماموران مخفی ، با سازمان مخوف دیگری در فیلم درگیر می شوند به نام سندیکا.
چه در زبان اصلی و چه در دوبله ی فارسی این سازمان سندیکا معرفی می شود.
آنها می کوشند تا جلوی رشد و توسعه ی سندیکا که آن را سازمانی تروریستی و ضد بشر جا می زنند بکاهند و توطئه ها و عملیات های مخفی آنها را خنثی کنند.
اینها قطعا برای تشویش اذهان عمومی، اشاعه ی تفکرات آنتی کمونیستی و ایجاد ذهنیت های نادرست از مبارزات طبقاتی طبقه ی کارگر صورت می گیرند.
در سال های گذشته هالیود فیلم هایی از این دست بسیار می سازد
هجوم موجودات ماوارء الطبیعه ، انسان هایی که به قدرت هایی ماوارا انسانی دست می یابند ، نابودی زمین و ادامه ی حیات بشر در فضا و کرات دیگر ، ظهور ابر قهرمان هایی که برای نجات بشریت دست به هر کار عظیمی می زنند
از جمله نگه داشتن هواپیما روی نوک انگشت ، زامبی و خون آشام و. ..

1
خردستیزی همینه دیگه.

2
سندیکا می تواند ماهیت مافیایی و بورژوازی هم داشته باشد.

3
سندیکاهای کارفرمایان و غیره هم وجود دارند.

4
سندیکا خاص طبقه کارگر نیست.

5
کنسرن های امپریالیستی واحدهای چند ده هزار نفری تا دندان مسلح برای بالکانیزه کردن جهان تدارک دیده اند.

6
از یوگوسلاوی شروع شده و به لیبی و عراق و الی آخر رسیده و به روسیه و ایران و چین و غیره هم خواهد رسید

7
احتمالا مجاهدین خلق یکی ازا ین واحدها ست.

8
ظاهرا رجوی خلیج عربی را تبلیع می کنند
از داعش دفاع می کنند
در سوریه در عملیات انتحاری شرکت دارند.

9
یکی از عمال امریکا
در تلویزیون های اروپا
مجاهدین خلق را «تروریست های ما» می نامید.

مارکس
هجدهم برومر

ولی انقلاب های پرولتری ...
مدام از خود انتقاد می کنند،
حرکت خود را چه بسا متوقف می سازند
و به آنچه که انجام یافته به نظر می رسد، باز می گردند
تا بار دیگر آن را از سر بگیرند،
خصلت نیم بند و جوانب ضعف و فقر تلاش های اولیه خود را
بی رحمانه به باد استهزا می گیرند،
دشمن خود را گویی فقط برای آن بر زمین می کوبند
که از زمین نیروی تازه بگیرد و بار دیگر غول آسا
در مقابل آنها قد برافرازد.

دیری به شوق دیدن ِ فردا گریستم،
فردا چو شد
به حسرت ِ دیروز زیستم
شفیعی کدکنی

تو
استاد دانشکاهی
عضو طبقه حاکمه ای.

1
دلیلش به نظرت چیست؟

2
چرا فردایت باید تهوع انگیزتر از دیروزت باشد؟

فریبا
خودت خبر نداری که چه شاهکار فریبائی پدید آمده است:
انگار
برف و بیشه و کوه را
بر شانه های زنانه ات گرفته ای
و پهلوان آسا ایستاده ای
تا جهان در پیشگاهت
به سجده در آید.

ای حریف الدوله دیلمی
گوزن نمی تواند خود را در آیینه آب باز شناسد.

1
آیینه ای جلوی نوزادی بگذار و امتحانش کن.

2
حتی میمون مجرب و جهاندیده
عاجز از این تشخیص است.

3
شاخ های گوزن ها
تسلیحات تدافعی و رزمی آنها هستند.

4
گیر نمی کنند به شاخه های درخت.

5
گوزن که نمی تواند از درخت بالا رود.

6
میمون از این هنرها بلد است که نیای بی همتای ما ست.

در این نشست های اجامر برای آتش بس
چیزی کم است
که بدون آن نمی توان با هم حرف زد.
سؤال این است که
این چیز تعیین کننده برای آتش بس چیست؟

1
قلب ارگان پمپاژ خون است.

2
خرد یعنی فلسفه
مراجعه کنید به
خرد، خردستیزی
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

3
جای خالی خرد
در هر دو طرف مناقشه و مجادله و مجالسه و مباحثه
خالی است.

4
هم طالبانیسم، حزب اللهیسم، فوندامنتالیسم
و هم امپریالیسم، فاشیسم
همه از دم
خردستیزند.

5
بدون خرد اما نمی توان معیاری و قاضی القضاتی
جهت تنظیم مجادله و چالش داشت

روحانیت
از همان آغاز تشکیل جامعه طبقاتی
بر گرده مردم سوار بوده است.

1
چه روحانیت زرتشتی
چه روحانیت شیعی

2
کسانی که از بیان حقیقت هراس دارند
از مفاهیم توخالی و خر رنگ کن
بهره برمی گیرند.

همین، 
میستر وینستون چرچیل؟

1
رمز و راز بدبختی ها
شنیدن است و بس؟

2
خودت به تعریف جفنگینه ات از مفاهیم باور داری؟

3
هر کس حرف هیچکس را گوش ندهد، خود رأی است
و نه خود اندیش و خود مختار؟

4
هر کس به حرف این و آن گوش دهد،
دهن بین است و نه وابسته و کودن و خرفت و خر؟

5
خوشبختی و بدبختی را
که نمی توان با توسل به شنیدن حرف همه و یا نشنیدن حرف کسی
تعریف کرد.

6
چرچیل سردمدار استعمار و استحمار جهانی بوده است.

7
کفگیر عیرانی جماعت به ته دیگ خورده
که آموزگارانی از این دست و حتی بدتر از اینها برگزیده اند.
 
 
تاملی بر وحدت اندیشه لنین
جورج لوکاچ

برتری لنین را
این جا به هیچ وجه نمی توان با اشاره کلیشه ای
به نبوغ سیاسی یا ابتکار عملی توضیح داد.
برتری وی بسیار بالاتر از این حرف ها ست
و یک برتری محض تئوریک در ارزیابی تمامیّت فرآیند است.
چون لنین در سراسر حیات خود
همه ی تصمیمات عملی اش،
محصول عقلانی و منطقی دیدگاه تئوریک اش بوده است.
این که اصل بنیادی این دیدگاه که نیاز
به تحلیل مشخص از شرایط مشخص است،
مسئله را به عرصه «سیاست رئال» می کشد،
صرفا دیدگاه کسانی است که دیالکتیکی نمی اندیشند.
از نظر مارکسیست ها تحلیل مشخص از شرایط مشخص
تناقضی با تئوری محض ندارد
برعکس ،
نقطه ی فرازین هر تئوری اصیل
و اوج کمال آن
مرحله ای است که این تئوری پا به عرصه عمل می نهد.

1
لنین هیچ فرقی با مهین و شهین ندارد.

2
لنین مشقت عظیمی در زمینه آموزش و تمرین تفکر مفهومی
تحمل کرده است.

3
یاد داشت های لنین از آثار هگل
اخیرا در 5000 صفحه منتشر شده.
تو خود حدیث مفصل بخوان از مجمل
4
هر کدام از سگان توده زحمت
لنین بالقوه ای است.
و می تواند بالفعل شود.

5
مزد آن گرفت
ـ جان برادر ـ
که کار کرد.

6
این نقل قول از لوکاچ
باید در بافت کلی مطلب مورد تأمل قرار گیرد.

7
بریدن بندی از متن مؤلفی
بدترین بلائی است که می توان بر سر آن متن و مؤلف آورد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر