جمعبندی از
مسعود بهبودی
دلم برای پنجره تنگ است
پوران فرخ زاد
دلم برای پنجره تنگ است
برای یک وجب از آسمان مهتابی
برای چند ستاره
برای جرعه ای از نور
و عطر نرم نسیم شب
در این اتاق خامش سربسته
هوای پنجره دارم
هوای باغ پاک اقاقی
صدای ساده ی فواره
آه سبز سپیدار
و بوی گل یاس
هوای پنجره امشب مرا می آزارد
اگر تمامی دیوارها خراب شوند
و فاصله ی من و شب ناگهان فرو ریزد
و من بتوانم که ازتمام پنجره ها ماه را نگاه کنم
و خوشه خوشه بچینم
ستارهای سریرا را
از بام آسمان!
آه، دریغ که این همه رؤیا ست
آری همیشه یک رؤیا ست
و برای این من خسته
فقط خیال پنجره کافی است
و این که کودکانه بگویم
و یا بنویسم
که آه
چقدر دلم برای پنجره تنگ است!
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
اسطوره
فرمی از شعور اجتماعی است.
1
اسطوره ضمنا پیشفرم ادیان و مذاهب است.
2
اساطیر و ادیان
به همین دلیل
حاوی افکار و طرز تفکر نیاکان ما هستند.
3
به همین دلیل و به دلایل اکتوئل دیگر
باید مورد تحلیل دیالک تیکی قرار گیرند.
پست های حریف
فلسفی اند.
1
آدمی را در عصر سیطره ایراسیونالیسم
(در عصر سیطره خریت و خردستیزی)
به تفکر وامی دارند.
امثالش بیشمار باد!
2
منظور شاعر چیه؟
زن
شوهرش را دوست ندارد
ولی
ـ علیرغم آن ـ
نسل او را تکثیر کرده است؟
آن سان که پسر کپیه پدر است.
حریف
شاعر به دلیل تعللی که کرده
عشق خود را از دست داده
روزی که زن را با پسرش می بینه
متوجه میشه
عشق دو طرفه بوده
چون فرزند زن نام این مرد را دارد.
1
عشق
ـ اگر عشق باشد ـ
نمی تواند یکطرفه نباشد.
2
حتی عشق مادر ـ پدر به فرزند
به مثابه اصیل ترین عشق
یک طرفه است.
3
حریف بهتر است برای تسمیه پسر
دلیل دیگری بیابد.
4
تسمیه شاید به این دلیل باشد که
زن مورد نظر شاعر،
خود را کالا واره می انگارد و
از داشتن مشتری احساس ارزشمندی می کند.
5
این تسمیه شاید علت پسیکولوژیکی (روانی) داشته باشد.
نوعی نشخوار دلخوشی باشد که
از متقاضی داشتن در بازار داد و ستد
عرضه و تقاضا
نشئت می گیرد.
وقتی به خون پرولتاریای زن و مرد نیاز می افتد
همه از برابری پرولتر و سرمایه دار
زن و نر
دم می زنند
تا بعد دمار از روزگار پرولتر زن و نر در آورند
این یکی از دو شعار معروف عیرانی ها ست:
1
شعار مؤدبانه:
«نظر هر کس برای خودش محترم است.»
2
شعار توهین آمیز:
«این نظر شما ست.»
یعنی جفنگ است و من برایش تره حتی خرد نمی کنم.
3
ما ولی می خواهیم حقیقت عینی کسب احترام و اعتبار کند
تا «حقایق» شخصی
سلب احترام و اعتبار شوند.
4
تا جامعه، ترک جنگلیت و بربریت کند و جامعه گردد.
5
مثال:
ارزش زن نصف ارزش نر است.
6
کجای این جفنگ می تواند
برای صاحبجفنگ محترم باشد.
چرا.
موسیو ژان پل سارتر.
1
مورچه و زنبور ها و سوسک ها
خیلی هم خوب حرف می زنند.
2
آدم ها هم با هم فقط گپ نمی زنند، بلکه دانه می کارند
و کشته خود را درو می کنند.
3
تنها لاشخورها هستند
که از دو هزار سال به این ور
مفت می خورند و تن می پرورند
تو کجائی تا شویم ما چاکرت؟
دو نکته در این زمینه قابل تأمل است:
1
اولا کتاب فقط فرم است که حاوی اندیشه است.
به همان سان که نمکدان فرم (قالب) است که حاوی نمک (محتوا) است.
2
کتاب می تواند با سی دی، کاست، فیلم، انترنت (کتاب الکترونیکی) و غیره جایگزین شود.
3
در آن صورت
می توان رمان های چند هزار صفحه ای را
در فرم کاست و یا سی دی و غیره
به جای چند در مدت ماه، در چند ساعت «خواند.»
آنهم نه یکبار بلکه چندین بار.
4
ثانیا کتاب انتزاعی که وجود ندارد.
کتبی هستند که خرافه نامه اند و
احمد کسروی
ـ روشنگر بزرگ دیار آتش ها ـ
آنها را به آتش می کشید.
تحلیلی رئالیستی و زیبا
از حریفی
1
مگر می شود اینجا زیست و مشاعر خود را از دست نداد
2
برای اینکه در سال های اخیر
همین قانون مهریه ی عندالمطالبه
و کی داده و کی گرفته
هزاران نر را روانه ی زندان کرده،
در این زمینه این آمار بسیار بالا ست
3
بعضی زنان از این راه به ثروت های کلانی دست یافتند.
4
این خود ترفندی برای استقلال زنان بود،
به همین دلیل تشخیص زوج های جوان طبقه ی حاکمه و اقشار بینابینی این بوده که اصلاحاتی در این زمینه صورت دهند.
5
روزی دو کیلو بال مگس بود،
حالا شده کاشت 5000 نهال
6
روزی قران بود، حالا شده شاهنامه و حافظ
7
روزی پنج سکه به نیت پنج تن بود،
بعد شد، تاریخ تولد زن.
8
جریان ازدواج و طلاق در ایران
با این آمار سرسام آورش
دکانی است برای خودش
ویرایش:
در فلسطین
عراق
سوریه
لبنان
هر روز کودکی چشم می گذارد
و گلوله ای پیدایش می کند!
بهروز آقاکندی
درعصر عسرت
سالی یک بار
شعری معنامند و زیبا انتشار می یابد
و حریف
ـ به هر مشقتی هم که باشد ـ
پیدایش می کند.
ویرایش:
برف را دوست دارم
چون
فقط با برف می شود
ادمی ساخت
کە هم درونش سفید است
هم برونش
پیمان فروزنده
خیال کردی
از این خبرها نیست
مطلق و محضی وجود ندارد
هر مطلقی
در دیالک تیکی از نسبی و مطلق وجود دارد.
هر چیزی دیالک تیک سفیدی و سیاهی است.
امیر پرویز پویان
قبلا آخوند بوده است.
1
برای تحلیل تشکیل این «سازمان» های ارتجاعی بظاهر سرخ
(فدائیان اسلام و خلق و حزب الله، مجاهدین اسلام و خلق و لیملام و دیمدام)
باید سیر و سرگذشت تشکیل باندهای فاشیستی را بررسی کرد.
2
همان نقشی را که نیچه
(شاگرد شوپنهاور نومید و نقاد استاد)
برای تهییج، تشویق، تشکل و مبارزه ی
بورژوازی نومید در حال فرار از ترس پرولتاریا
بازی می کند،
همان نقش را در ایران
پس از انقلاب بورژوائی سفید
برای تهییج، تشویق، تشکل و مبارزه ی اراذل فئودالیسم
جلال آل احمد و احمد شاملو و ساعدی و خمینی و غیره
بازی می کنند.
3
همانطور که ناسیونال ـ سوسیالیسم و فاشیسم
بازوی مسلح بورژوازی انحصاری (امپریالیسم) بوده،
فدائیان اسلام و خلق و حزب الله، مجاهدین اسلام و خلق و لیملام و دیمدام
بازوی مسلح فئودالیسم بوده اند.
4
ناسیونال ـ سوسیالیسم هم چپنما بوده و شعارهای سرخ می داد و از روی جسد اعضای خویش می گذشت.
5
موفق هم شد
بخش مهمی از یهودی ها که نابود شدند، کمونیست بودند.
6
بخش مهمی از غیر یهودی ها که نابود شدند،
کمونیست و بلشویک بودند.
7
ارتش فاشیسم هر روستا و قصبه و شهری را
در شوروی جوان که اشغال می کرد،
قبل از همه یهودی ها و بلشویک ها را به اردوگاه های کار و چوبه دار می فرستاد.
8
بهروز دهقانی کتابی داره به نام ملخ ها
خر در این جفنگ بهروز دهقانی نشخوار می کند
بسان گاو ساعدی در فیلم گاو
9
اخر عادم حسابی
خر که جزو نشخوارکنندگان نیست.
خر جزو عرعر کنندگان است.
10
صمد و بهروز هنوز از این مسئله خبر ندارند.
آنهم در دهات آذربایجان که قحط خر نبوده و نیست
تا کشف اینکه خر جزو نشخوار کننده ها نیست، دشوار باشد
11
منافع اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی
اما از این ابوجهل ها رهبران کبیر می سازد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر