۱۳۹۴ بهمن ۱۵, پنجشنبه

کلنجار مفهومی ستاره و سار (32)


جمعبندی از
میمحا نجار

ستاره

·        تحلیل تو از روابط میان انسانی بد نیست.
·        ولی خالی از ایراد نیست. 

سار

·        کجای تحلیل من ایراد داشت؟

·        من گفتم:
·        «یکی از فرم های روابط خود پو، احساس مبتنی بر دیالک تیک عشق و نفرت و یا مهر و کین است.»

ستاره

·        اتفاقا ایراد تنها در همین جمله تو ست:
·        دیالک تیک عشق و نفرت بطور خودپو، بطور غریزی ـ ژنه تیکی و غیره تشکیل می شود.
·        اما دیالک تیک مهر و کین، روندی مبتنی بر شناخت است و لذا تدریجی و زمانگیر است و خودپو نیست.
·        دیالک تیک دوستی و دشمنی که تو تشکیلش را بدرستی جزو روندهای مبتنی بر آگاهی، مبتنی بر حساب و کتاب و برنامه ریزی محسوب داشتی، فرمی از بسط و تعمیم همین دیالک تیک مهر و کین است.
·        بقیه تحلیلت خالی از ایراد بود.

سار

·        آره.
·        حق با تو ست.
·        من هم به دنبال دیالک تیکی می گشتم که دیالک تیک دوستی و دشمنی، فرمی از بسط و تعمیم آن باشد.

·        تشکیل دوستی (و یا دشمنی) اما خیلی بحث انگیز است.
·        مرا دیری است، این سؤال به خود مشغول می دارد که چرا دوست یابی اینقدر دشوار است.
·        من سی سال است که دربدر به دنبال دوست می گردم و همچنان و هنوز می گردم.
·        چرا چنین است؟
·        چرا مثلا صد سال قبل به این دشواری نبود؟

ستاره

·        آره.
·        حق با تو ست.
·        برای پاسخ به این سؤال، باید از خود پرسید:
·        پیش شرط تشکیل دوستی (و یا دشمنی) میان دو نفر چیست؟ 

سار

·        پیش شرط تشکیل دوستی (و یا دشمنی) میان دو نفر، شناخت همدیگر و کشف وجوه مادی و فکری و اخلاقی و کلا ایده ئولوژیکی مشابه (و یا متضاد) است.

ستاره

·        خوب داشتن این چیزها به معنی داشتن چیست؟

سار

·        به معنی داشتن همان چیزی است که پتزه تینو می جست:
·        هویت فردی.
·        شخصیت فردی

ستاره

·        آره.
·        ولی کسب هویت و شخصیت فردی، منوط و وابسته به چیست؟ 

سار

·        وابسته به آشنایی با شعور طبقاتی خویش است.

ستاره

·        خوب اگر بشریت از بدو تولد، بطور سیستماتیک، سنجیده و برنامه ریزی شده سلب خرد شود، چی؟

سار

·        انسان سلب خرد شده، عملا و پیشاپیش سلب شخصیت و هویت شده است.

ستاره

·        آره.
·        ولی از کجا می دانی؟ 

سار

·        تمامی سخن لئو لیونی در قصه پتزه تینو همین است:
·        هویت نه به تنهائی، نه به صورت ناب، خالص، بی غل و غش، محض و مطلق، بلکه در رابطه دیالک تیکی با تفاوت تشکیل می شود:
·        دیالک تیک هویت و تفاوت.

ستاره

·        آره.
·        جواب سؤال تو دقیقا در همین دیالک تیک تفاوت و هویت است.
·        خوب.
·        اگر کسی سلب هویت شود، چه بلائی بر سرش نازل می شود؟ 

سار

·        بگذار به توصیه لنین، مسئله را در پله عام تری حل کنیم:
·        اگر قطبی از اقطاب دیالک تیکی حذف شود، دیالک تیک مربوطه منحل می شود و فرو می پاشد:
·        اگر فرم چیزی تخریب و حذف شود، محتوای آن نیز نابود می گردد.
·        چون در این صورت، دیالک تیک فرم و محتوا فرو می پاشد تا دیالک تیک دیگری تشکیل شود.
·        مثلا اگر آب لیوان را خالی کنی، دیالک تیک لیوان و آب (دیالک تیک فرم و محتوا) هم حل می شود و منحل می شود.
·        انگاه آب فرم دیگری کسب می کند.
·        مثلا گودالی را، کاسه ای را، معده ای را به عنوان فرم و قالب خویش کسب می کند.
·        لیوان هم محتوای دیگری از خویشتن خویش، از مولکول های سیلیسیوم کسب می کند.
·        درست به همان سان که اگر پوست پیازی را بگیری، لایه رویی فونکسیون فرم را به عهده می گیرد و الی اخر.

ستاره

·        نتیجه؟ 

سار

·        نتیجه اینکه اگر بشریت سلب هویت شود، تفاوت فی مابین هم مضمحل می گردد:
·        آنگاه همه مثل هم می شوند.

ستاره

·        آره.
·        ولی چی می شوند؟ 

سار

 ·        همان چیزی می شوند که فروغ فرخزاد گفته است، بی آنکه خودش به عمق و عظمت اندیشه اش و دلیلش پی برده باشد:

آیا شما که صورت تان را
در سایه ی نقاب غم انگیز زندگی
مخفی نموده اید،
گاهی به این حقیقت یأس آور اندیشه می کنید
که زنده های امروزی
چیزی به جز تفاله ی یک زنده نیستند؟

ستاره

·        جواب سؤال خودت را خودت دادی:
·        تفاله ها و یا زباله ها نه هویت دارند و نه تفاوتی با یکدیگر دارند.
·        دیالک تیک تفاوت و هویت زباله ها و تفاله ها فروپاشیده است.
·        انسان زباله واره گشته نه لیاقت آن را دارد که کسی با او دوست شود و نه خود او ظرفیت و توان دوستی با کسی را دارد.
·        روسپی چه نر و چه زن دیگر نمی تواند دوستیابی کند.
·        دلیل عمر کوتاه ازدواج ها همین جا ست.

·        فکر می کنی، طبقه حاکمه امپریالیستی چگونه و به چه ترفندی به زباله سازی بشریت نایل آمده است؟ 

سار

·        فوندامنتالیسم شیعی در این سی و چند سال همان کاری را که طبقه حاکمه امپریالیستی در مقیاس جهانی انجام می دهد، در مقایس ملی انجام داده است.

ستاره

·        چه کرده است و چگونه کرده است؟ 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر