۱۳۹۴ بهمن ۱۴, چهارشنبه

کلنجار مفهومی ستاره و سار (31)

جمعبندی از
میمحا نجار

سار
پتزه تینو به قایق باز گشت.
تصمیم داشت، هرچه زودتر به خانه برگردد.
 از این رو در تمام طول شب، پارو زد.

·        یکی دیگر از دلایل شتاب پتزه تینو، تحول کیفی رابطه اش با این و آن است.
·        اشتیاق مفرط پتزه تینو به برگشت هر چه سریع تر، نه خانه خشک و خالی اش، بلکه آشنایان است.

ستاره

·        آره.
·        ولی از کجا این اندیشه را استخراج می کنی؟  

سار

·        از خود قصه:

دوستانش همه، در ساحل، چشم به راه او بودند.

·        سؤال ولی این است که چرا و به چه دلیل؟
·        من روی این مسئله اندیشیدم، ولی به جائی نرسیدم.
·        خودشناسی پتزه تینو چه ربطی به این و آن دارد؟  

ستاره

·        ما اینجا نه با خودشناسی صرف، نه با خود آگاهی محض، بلکه با چیز دیگری سر و کار داریم.
·        بنظرت آن چیز دیگر چیست؟  

سار

·        ما با دیالک تیک خودشناسی و دیگران شناسی، با دیالک تیک خود شناسی و همنوع خود شناسی، با دیالک تیک خودشناسی و محیط زیست خود شناسی، با دیالک تیک خودشناسی و جامعه شناسی سر و کار داریم.
·        این بدان معنی است که پتزه تینو نه تنها به هویت خود پی برده، بلکه همزمان به هویت این و آن پی برده است:
·        این حقیقت امر را لئو لیونی از صراحت می گذراند:

دوستانش همه، در ساحل، چشم به راه او بودند.
  فریاد زد:
  « من منم!»
  از شوق در پوست خود نمی گنجید.
  دوستانش منظور او را نفهمیدند.
  اما پتزه تینو دیگر غمی نداشت و به اندازه تک تک آنها خوشبخت بود
  و سرانجام دوستان او همه دریافتند، که او
ـ تکه به تکه ـ
 کسی جز پتزه تینو دوست قدیم آنها نیست.

ستاره

·        آره.
·        ولی این چه ربطی به شتاب مفرط او در برگشت به خانه دارد؟  

سار

·        شتاب پتزه تینو به این دلیل است که اکنون پتزه تینوی دیگری در راه است:
·        پتزه تینوی خود شناس خود آگاهی در راه است.
·        پتزه تینو بلحاظ معرفتی (شناخت) تحول یافته است.
·        او دیگر نه در رابطه با خویشتن و نه در رابطه با کسان دیگر، تکه کوچولوی بی خبر از خویش و همنوعان خویش نیست.
·        به دلیل همین خود شناسی و جامعه شناسی، دوستی حقیقی می تواند برقرار شود.
·        دوستی ئی که با «دوستی» سابق تفاوت کیفی دارد.

ستاره

·        دوستی به چه معنی است؟

سار

·        ما باید روابط میان انسانی را طبقه بندی کنیم، تا بتوانیم با مفهوم دوستی آشنا شویم.  

ستاره

·        باشد.
·        طبقه بندی کن.  

سار

·        ما باید روابط میان انسانی را به دو دسته طبقه بندی کنیم:

1
·        روابط خودپو، خود به خودی، اوتوماتیک، مستقل از میل و اراده بشری

2
·        روابط آگاهانه، ارادی، سنجیده، اندیشیده، حساب شده، برنامه ریزی شده  

ستاره

·        تو واقعا نهنگی.
·        ادامه بده.  

سار

·        ما باید اکنون برای رابطه خودپو که خارج از اختیار آدمی باشد، مثال هائی در عالم واقع، در جامعه و جهان پیدا کنیم.
·        چه مثال هایی تو به تجربه می شناسی؟  

ستاره

·        آدم می تواند کسی را ببیند و احساس کند که نسبت به او تنفر و یا عشق و کشش عمیقی دارد.
·        آدم می تواند کسانی را ببینید و احساس کند که نسبت به آنها کین و یا مهر عمیقی دارد.
·        می توانی این رابطه را بطور فلسفی فرمولبندی کنی؟  

سار

·        آره.
·        کاری ندارد.
·        یکی از فرم های روابط خود پو، احساس مبتنی بر دیالک تیک عشق و نفرت و یا مهر و کین است.

·        می توانی بگوئی، دلیل این دیالک تیک چیست؟
·        چرا باید در دل کسی به محض دیدن کسی و یا کسانی، نسبت به او و یا آنها، چشمه مهر و یا کین، عشق و یا نفرت بجوشد و یا اصلا احساسی مثبت و یا منفی نسبت به او و یا آنها نداشته باشد؟

ستاره

·        دلیل این دیالک تیک عشق و نفرت ویا مهر و کین و یا بی تفاوتی، اجتماعی ـ طبقاتی است.
·        یعنی یا در جایگاه اجتماعی انسان ها ست، یا در پایگاه طبقاتی آنها ست.
·        چنین شناختی به همین دلیل، شناختی غریزی است.
·        شناختی ناخودآگاه است.  
·        دلبخواهی نیست.
·        غیر ارادی است.

سار

·        درست است.
·        نوع دوم روابط میان انسانی اما آگاهانه اند، نه خودپو.
·        دوستی بر خلاف عشق، دشمنی بر خلاف نفرت، بر اساس آگاهی تعیین می شود:
·        یعنی پیش شرط برقراری دوستی و یا دشمنی، شناخت حریف است.
·        به همین دلیل، پتزه تینو عجله دارد.
·        او اکنون می تواند و می خواهد که دوستی واقعی با این و آن را برقرار کند.   

ستاره

·        این عملا به چه معنی است؟

سار

·        این عملا بدان معنی است که عاشق شدن به کسی و یا متنفر شدن از کسی، آسان تر از دوست و یا دشمن شدن با کسی است.
·        این ضمنا بدان معنی است که برای دوستیابی و یا برای تشخیص دشمن، باید زحمت شناخت همنوعان خود را به خود داد.
·        یعنی دوستیابی ـ بر خلاف توهمات رایج ـ آسان نیست.

ستاره

·        درست است.
·        تفاوت مهم دیگر عشق و دوستی چیست؟

سار

·        عشق و نفرت آنی و ناگهانی اند.
·        جرقه آسا هستند.
·        دوستی و دشمنی اما تدریجی و زمانگیر هستند.  

ستاره

·        دلیلش چیست؟  

سار

·        دلیلش این است که برای عشق و نفرت، نیازی به شناخت کسی نیست.
·        قوای غریزی آژیر می کشند.
·        اما برای برقراری دوستی و دشمنی با کسی، به شناخت او نیاز است و شناخت در داربست زمان و مکان حاصل می آید.
·        تدریجی است.
·        به همین دلیل در ضرب المثل ها، قدمت دوستی ارجمند قلمداد می شود.
·        قدمت دوستی یعنی تعمیق شناخت متقابل.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر