۱۳۹۴ بهمن ۱۶, جمعه

سیری در شعری از هما وثوق (18 )


ﺯﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺧﺴﺘﻪ ﺗﺎﺭﯾﺨﻨﺪ
ویرایش و تحلیل از
ربابه نون 

·        زنان ایران از عوامل زیر خسته اند: 

خسته از سنگینی تکالیف خود
خسته از محارم خود که محرم اسرار شان نگشته اند.
خسته از ترس های همزاد خود که در آنها ریشه دوانده،
در باورهای شان جوانه زده  
و شاخ و برگ شان زنانگی شان را از نظرها پنهان کرده است.

1
خسته از سنگینی تکالیف خود

·        با توجه به طرز زیست زنان طبقه حاکمه می توان به این نتیجه رسید که زنان مورد نظر هما وثوق جزو زنان طبقه حاکمه ـ چه طبقه حاکمه موافق با هیئت حاکمه و چه طبقه حاکمه مخالف با هیئت حاکمه ـ در هر سن و سال نیستند.

·        ما متأسفانه از ایران و آرایش طبقاتی آن و طرز زیست اعضای متعلق به اقشار و طبقات اجتماعی مختلف بی خبریم.
·        نویسنده رئالیستی هم ظاهرا وجود ندارد تا آثارش، آئینه جامعه باشند.

·        زنان مورد نظر هما وثوق احتمالا زنان متعلق به بخشی از اقشار بینابینی اند.
·        زنان این طیف اجتماعی را هم می توان به چهار دسته تقسیم کرد:

الف
زنان خانه دار

ب
زنان خانه دار و شاغل

ت
زنان مجرد بی فرزند

پ
زنان مجرد با فرزند

2
زنان خانه دار

·        این بخش از زنان جامعه از سوئی مولد مثل اند.
·        یعنی فونکسیون بازتولید جامعه را به عهده دارند:
·        بچه می زایند، بچه را تغذیه و تربیت می کنند.
·        از بچه تا سنین بلوغ و گاهی حتی گاهی تا آخر عمر پرستاری می کنند.
·        مادر اند.

3
زنان خانه دار

·        این بخش از زنان از سوی دیگر مولد مادی اند.
·        یعنی پرولتاریای خانه اند:
·        ظرفشویی، رختشویی، رفتگری خانه، نظافت خانه و سکنه خانه، تهیه و خرید مواد خام غذائی، خوراک، پوشاک، وسایل خانه، آشپزی، پرستاری، روانکاوی، رواندرمانی و غیره به عهده آنها ست.
·        بندهائی از شعر هما وثوق بیانگر معضلات زندگی این بخش از زنان است:

ﻣﺎ ﺯﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻣﺮﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺷﮑﻢ
ﻣﺮﺩﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯿﻢ
ﮐﺴﯽ ﻧﮕﻔﺖ ﭼﺸﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ

4
·        هما وثوق در این بند شعر دیالک تیک زنان و نران این طیف اجتماعی را کم و بیش، یعنی به طرز مثله و مخدوش، به چالش می کشد.
·        نران این طیف اند که چشم شان گرسنه است.

·        نران (و زنان) وابسته به طبقه حاکمه مشکلی از این بابت ندارند.
·        عیاشی یکی از گشتاورهای اصلی زندگی زنان و نران طبقه حاکمه است.
·        این گشتاور را به نام های دیگر تحلیل و تجلیل می کنند:

الف
·        بیل کلینتون با منشی ها و کار آموزان نوجوان نرد عیش می بازد، ولی هما وثوق حتی به ضرب تازیانه حتی حاضر نمی شود که آور ا گرسنه چشم بنامد.

ب
·        شرودر و پوتین و سرکوزی، برلسکونی و این و آن، اهل و عیال خود را ترک می گویند و با زنان جوانی رابطه برقرار می کنند، گاهی حتی ازدواج می کنند.
·        احدی نگفته که آنها گرسنه چشم اند.
·        در بدترین حالت می گویند، خوشگذران است که ترجمه واژه عربی عیاش به فارسی نری است.

ت
·        دختران و زنان طبقه حاکمه هم به همین سان.
·        زن رئیس جمهور فرانسه علنا هم از توبره می خورد و هم از آخور.
·        بقیه هم دست کمی از او ندارند.
·        سکس به زندگی توخالی و بی معنای این جرثومه ها محتوا و معنا می بخشد.
·        سکس مذهب آنها ست.
·        سکس ایده ئولوژی آنها ست.  

5
زنان خانه دار

·        زنان خانه دار این طیف اجتماعی، پرولتاریای مضاعف اند:
·        هم تولید مثل و هم تولید مایحتاج مادی، روحی و روانی زیست می کنند.
·        هم بچه می زایند و تربیت و بزرگ می کنند تا فردا چرخ های اجتماعی ـ اقتصادی ـ فرهنگی جامعه را به گردش اندازد و هم می روبند و می بافند و می دوزند و می شویند و می خرند و می پزند و می سازند و الی آخر.

·        حجم کاری که این توده زحمتکش زنان به عهده دارند، غیرقابل ارزیابی است.
·        جامعه ایران به بالزاک ایرانی نیاز دارد تا این حجم عظیم زحمت مادی، روحی و روانی زنان را جزء به جزء بطرز رئالیستی به رشته تحریر کشد.

·        این بند شعر هوا وثوق می تواند به سیر و سرگذشت بخشی از زنان این بخش از جامعه مربوط باشد:  

ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺗﮑﻠﯿﻔﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺩﻭﺷﻤﺎﻥ
ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﺭﻣﯽ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺤﺮﻡ
ﺭﺍﺯﻫﺎﯼ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﻧﺸﺪﻧﺪ
ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﺪﻧﺪ
ﺩﺭ ﻣﺎ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﻭﺍﻧﺪﻧد
ﺩﺭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺟﻮﺍﻧﻪ ﺯﺩﻧﺪ
ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺷﺎﺥ ﻭ ﺑﺮﮒ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺳﺎﯾﻪ ﺷﺎﻥ
 ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺎﻧﮕﯽ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪ

6
زنان شاغل و خانه دار

·        این بخش از زنان جامعه هم می تواند موضوع شعر هما وثوق باشد.
·        این بخش از زنان، شاید زحمتکش تر از زنان خانه دار باشند.
·        چون اینها علاوه بر مسئولیت آنان، مسئولیت شغلی هم به عهده دارند:
·        هم مولد مثل اند، هم مولد خانه اند و هم مولد محل کار (کارخانه و اداره و شرکت و مزرعه و غیره) اند.

·        حجم تکالیف این بخش از زنان جامعه فوق العاده عظیم و وزن آنها فوق العاده سنگین است.
·        مسائل زندگی این بخش از زنان باید مورد تحلیل رئالیستی قرار گیرند.

7
زنان مجرد بی فرزند

·        زنان مجرد بی فرزند، باید شاغل باشند تا بتوانند بدون واببستگی به این و آن، زندگی کنند.
·        طرز زیست و طرز کار این بخش از زنان باید مستقلا مورد بررسی رئالیستی قرار گیرد.
·        این بخش از زنان هم کار خانه را به عهده دارند و هم کار   محل کار را.
·        آنها زندگی فوق العاده دشواری را از سر می گذرانند.
·        این بخش از زنان در محیط زیست خویش در منگنه دیالک تیکی صید و صیاد بسر می برند:

8

زنان مجرد بی فرزند

·        این بخش از زنان هم در محیط کار و هم در کوچه و خیابان دیالک تیکی از جوینده و جست و جو شونده اند:
·        هم صید اند و هم صیاد.

·        هر عیاش مسن و یا حتی پیری به دنبال این بخش از زنان می گردد تا به تور افکند.
·        این بخش از زنان هم به نوبه خود دنبال عیاشان مسن می گردند و به  نسل نر جوان اعتنائی ندارند.

9
·        بخش مهمی از تن فروشان جامعه باید از این بخش از زنان باشد.
·        این بخش از زنان اگرچه شاغل و تحصیلکرده و صاحب خانه و ماشین و غیره اند، اما بی شعور، آسوسیال (ضد اجتماعی)، ضد اخلاقی و لومپن واره اند.
·        این بخش از زنان احتمالا با زنان خود فروش سنتی تفاوت عظیمی دارند.
·        اینها دنبال ثروتی در برقراری رابطه با عیاشان ثروتمند اند.

·        تن فروشی اینها عمدتا در فرم ازدواج رسمی و غیر رسمی صورت می گیرد که به عیاش نام بوی فرند داده می شود.
·        عیاشانی که به همه چیز می توانند شبیه باشند، به غیر از بوی.

·        چون چه بسا 10 تا 20 سال مسن تر از این زنان تن فروش اند.
·        این بخش زنان به سبب فقدان روح (شعور) و اخلاق لیاقت مادر شدن ندارند تا شعر هما وثوق در مورد اینها صادق باشد.
·        اینها ازدواج می کنند تا طلاق بگیرند و ضمنا صاحب ثروت هنگفتی شوند.
·        این بخش از زنان، پایگاه فاشیسم و فوندامنتالیسم را تشکیل می دهند.
·        چون عمیقا ضد پرولتری و ارتجاعی و خردستیز اند.  

10
زنان مجرد با فرزند

·        طرز زندگی زنان مجرد با فرزند از طیف بینابینی جامعه باید مشخصا مورد بررسی قرار گیرد.
·        ولی شعر هما وثوق شامل حال اینها نیز نمی شود.

·        هما وثوق احتمالا کلیت زنان جامعه را در نظر نداشته است.
·        شعر هما وثوق به احتمال قوی، اوتو بیوگرافیک است.
·        شعر فروغ فرخزاد نیز عمدتا اوتوبیوگرافیک بوده است.
·        میدان دید روشنفکران کشور عه هورا و عا شورا بشدت تنگ است.
·        در بهترین حالت خود را و همسانان خود را می بینند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر