۱۳۹۴ بهمن ۳۰, جمعه

شعری از مجید نفیسی (12)


گئومات یا گئوماتا
نام مغی بوده که به نوشته کتیبه بیستون وانمود می کند که
پسر کوروش بزرگ ـ  بردیا (اسمردیس) ـ است
 و تخت پادشاهی را از آن خود می کند.
در سال ۵۲۱ قبل از میلاد
کمبوجیه در راه بازگشت از مصر می ‌میرد.
 گئومات مغ (بردیای دروغین)
با معرفی خود به نام  بردیا ـ  فرزند کوروش بزرگ ـ
به سلطنت می رسد.
بعد از آن داریوش اول از خویشاوندان کوروش
به یاری جمعی از نجیب‌ زادگان پارسی،
گئومات را می کشد و به پادشاهی رسد.

مرگ گئومات
ادامه

·        داریوش پسر گشتاسب می گوید:
·        «این است آنچه که من کردم
·        پس از آن که شاه شدم.

·        کامبیز، پسر کوروش
·        شاه بود از دودمان ما
·        و او برادری داشت به نام بردیا
·        از یک پدر و یک مادر.

·        کامبیز برادر خود را کشت
·        بی آنکه مردم از آن آگاه شوند
·        و خود به مصر رفت.

·        پس از آن مردم بد دین شدند
·        و دروغ در پارس و ماد و ایالت های دیگر
·        بسیار پراکنده شد.

·        آنگاه مجوسی به نام گئوماتا برخاست
·        از نزدیک کوهی به نام آراکادریش در پیشیااوواده
·        چهارده روز پس از آغاز ماه ویاخنا.

·        او به مردم به دروغ گفت که من بردیا هستم
·        پسر کوروش برادر کامبیز.

·        آنگاه همه ی مردم بر کامبیز شوریدند
·        و به گئوماتا گرویدند
·        در پارس و ماد و ایالت های دیگر.

·        او پادشاهی را به دست گرفت
·        نه روز پس از آغاز ماه گرماپاد
·        آنگاه کامبیز به مرگ خود درگذشت.»

·        داریوش شاه می گوید:
·        «این پادشاهی که گئوماتا از دست کامبیز درآورد
·        از دیرباز به دودمان ما تعلق داشت.

·        گئوماتا هم پارس و ماد را گرفت
·        و هم ایالت های دیگر را
·        و خود شاه شد.

·        هیچ کس نبود پارسی یا مادی
·        از دودمان ما
·        که آن گئوماتای مجوس را از پادشاهی براند.

·        مردم از او بسیار می ترسیدند.

·        او کسانی را که بردیا را می شناختند می کشت
·        تا هیچ کس نداند که او
·        بردیا، پسر کوروش نیست.

·        هیچ کس توان نداشت بر ضد گئوماتا سخنی بگوید
·        تا آن که من آمدم.

·        من به درگاه اهورامزدا نیایش کردم
·        اهورامزدا به من یاری داد
·        و من ده روز پس از آغاز ماه باگایادیش
·        (29 سپتامبر 522 پیش از میلاد)
·        همراه با بسیاری از مردم
·        او را کشتم با همه ی پیروانش
·        در ارگ سیکایااوواتیش شهرستان نسا، ایالت ماد.

·        او را کشتم و پادشاهی را از او پس گرفتم
·        و به یاری اهورامزدا، شاه شدم.»

·        داریوش شاه می گوید:
·        «پادشاهی را که از دست دودمان ما درآمده بود، پس گرفتم و آن را مانند گذشته بر پا کردم.

·        من پرستشگاه هایی را که گئوماتای مجوس ویران کرده بود
·        همانند گذشته دوباره بنا کردم.

·        من به مردم بازگرداندم
·        مرغزارها و رمه ها، خانه ها و بردگان خانگی را
·        که گئوماتای مجوس از آن ها به زور گرفته بود.

·        من مردم را به سامان روزهای گذشته بازگرداندم
·        هم در پارس و ماد
·        و هم در ایالت های دیگر.

·        پس من آنچه را که از مردم گرفته شده بود
·        به آنها بازگرداندم، به لطف اهورامزدا.

·        من توانستم دودمان خود را
·        دوباره بر بنیادش قرار دهم
·        و نگذاشتم که گئوماتای مجوس
·        (و نُه شورشی در ایالت های دیگر)
·        خاندان ما را براندازند.

سنگنوشته ی داریوش اول در بغستان، کرمانشاهان

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر