۱۳۹۴ آذر ۱۷, سه‌شنبه

شعری از مهدی اخوان ثالث (۱)



مهدی اخوان ثالث.
«سگ‌ها و گرگ‌ها»

هوا سرد است و برف ـ آهسته ـ بارد
ز ابری ساکت و خاکستری رنگ

زمین را بارشِ مثقال، مثقال
فرستد پوششِ فرسنگ، فرسنگ


سرود کلبه ی بی روزن ِشب
سرود برف و باران است، امشب

ولی از زوزه های باد پیدا ست
که شب مهمان توفان است، امشب


دوان بر پرده های برف­ ها، باد،
روان بر بال ­های باد، باران

درونِ کلبه ی بی­روزنِ شب،
شبِ توفانیِ سردِ زمستان.


آواز سگ ها:

«زمین سرد است و برف آلوده و تر،
هوا تاریک و توفان، خشمناک است

کشد - مانند گرگان- باد، زوزه،
ولی ما نیکبختان را چه باک است؟»


«کنارِ مطبخِ ارباب، آنجا،
بر آن خاک اره های نرم خفتن،

چه لذت بخش و مطبوع است
و آنگاه «عزیزم» گفتن و «جانم»، شنفتن»


«وز آن ته مانده های سفره خوردن،»
«و گر آن هم نباشد، استخوانی.»

«چه عمر راحتی، دنیای خوبی،
چه ارباب عزیز و مهربانی!»



«ولی شلاق!
این دیگر بلایی است.»
«بلی، اما تحمل کرد، باید

درست است اینکه الحق، دردناک است،
ولی ارباب، آخر رحمش آید


گذارد، چون فروکش کرد خشمش،
که سر بر کفش و بر پایش گذاریم

شمارد زخم ها مان را و ما این
محبت را غنیمت می شماریم.»


پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر