۱۳۹۴ آذر ۲۱, شنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (56)


ویرایش و تحلیل از
فریدون ابراهیمی

سوره بقره
آیه (١٠٧)  
نمى دانستى كه حكومت آسمان ها و زمين، از آن خدا ست؟
(و حق دارد هر گونه تغيير و تبديلى در احكام خود طبق مصالح بدهد؟!)
و جز خدا، ولى و ياورى براى شما نيست.
(و اوست كه مصلحت شما را مى‏ داند و تعيين مى‏ كند)  

·        توضیحات مترجم این آیه چندین برابر خود آیه است و ضمنا تحریف آن است:
·        خود خدا و یا رسول اکرم هنوز مطمئن نیست و به همین دلیل جمله خود را به طور سؤالی مطرح می سازد.
·        مترجم اما سنگ تمام می گذارد و به توضیح سوبژکتیو (دلبخواهی و من در آوردی)  این آیه خطر می کند.

·        بهتر است که توضیحات مترجم را هم مورد تأمل قرار دهیم:

1  
نمى دانستى كه حكومت آسمان ها و زمين، از آن خدا ست؟
(و حق دارد هر گونه تغيير و تبديلى در احكام خود طبق مصالح بدهد؟!)

·        سؤال خدا به وقوف مستمع و یا عدم وقوف او از سلطنت الهی بر زمین و آسمان مربوط می شود.
·        هدف خدا برسمیت شناسی او به عنوان شاهنشاه زمین و آسمان است.
·        همان آرزویی که محمد رضا شاه هم داشته است:
·        اجامر امپریالیستی در خاطرات شان نوشته اند و در تلویزیون های کشورهای امپریالیستی گفته اند و می گویند که شاه از آنها خواسته که کشورهای پادشاهی از قبیل افغانستان و پاکستان و نپال و اردن و عربستان و غیره او را به عنوان شاهنشاه برسمیت بشناسند.
·        به همان سان که کوروش کبیر را برسمیت شناخته بودند.

2
·        محمد رضا شاه به همین دلیل هم برای کوروش خواب خوشی آرزو کرده بود.
·        چون خودش بیدار بود و دو کوروش در یک مملکت نمی گنجند.
·        اگرچه دو درویش در گلیمی می گنجند.

·        خدای اسلام هم شبیه محمد رضا شاه است.
·        به همین دلیل در قانون اساسی محمد رضا شاه آمده بود:
·        سلطنت، موهبتی الهی است که توسط خدا به محمد رضا شاه داده شده است.
·        اگر او از انقلاب سفید و اصلاحات ارضی صرفنظر می کرد، خدا موهبتش را پس نمی گرفت و به شیخان نمی داد.
·        چنین است، رسم خدای درست.

3
نمى دانستى كه حكومت آسمان ها و زمين، از آن خدا ست؟
(و حق دارد هر گونه تغيير و تبديلى در احكام خود طبق مصالح بدهد؟!)

·        مترجم ادعا می کند که خدا شاهنشاهی مستبد است و نه مشروطه.
·        آن سان که حتی می تواند، امروز این آیه را نازل کند و فردا ضد همان آیه را.
·        دلیلش هم این است که «صلاح مملکت خویش، خسروان دانند.»
·        خدا در قاموس مترجم، برای دموکراسی تره حتی خرد نمی کند.
·        خودش می برد و خودش هم می دوزد و هر نفسکشی را قبض نفس و بعد قبض روح می کند.

4
نمى دانستى كه حكومت آسمان ها و زمين، از آن خدا ست؟
(و حق دارد هر گونه تغيير و تبديلى در احكام خود طبق مصالح بدهد؟!)

·        مترجم اما نمی داند که چه بی حرمتی نسبت به خدا روا می دارد:
·        چون تجدید نظر خدا در آیات و احکام خویش، ضمنا به معنی اعتراف خدا به اشتباه خویش است.
·        چون اگر حکم پادشاهی غلط نباشد، دیگر نیازی به تجدید نظر در آن نخواهد داشت.
·        این اما ضمنا مغایر با علم غیب خدا ست:
·        خدایی که از فردا خبر ندارد، همه چیز می تواند داشته باشد، به غیر از علم غیب.

5

و جز خدا، ولى و ياورى براى شما نيست.

·        این در کجای آیه بوده است؟

·        آخر آدم حسابی، این کارها که به معنی ترجمه نیستند.

·        این کارها به معنی تحریف آیات الهی کذایی اند.

·        اگر قضیه از این قرار است و جز خدا ولی و یاوری برای شما وجود ندارد، پس جزم کت و کلفت اولیاء الله را چگونه می توان غورت داد و هضم و جذب کرد؟

·        تازه اگر جزم اولیاء الله را هم بپذیریم، اولیای فقیه (ولی فقیه ها) را چگونه می توان با توجه به این آیه برسمیت شناخت؟

6
 (و اوست كه مصلحت شما را مى‏ داند و تعيين مى‏ كند.)  

·        این اولا بدان معنی است که مؤمنین خودشان قادر به تمیز «هر» از «بر» و خیر از شر نیستند و محتاج قیم آسمانی ـ انتزاعی  اند.
·        این ثانیا تعیین تکلیف برای مؤمنین از سوی اولیای ولی و اجامر و عمال آنها را زیر علامت سؤال می برد.
·        پیران و جوانان مردم را با تکیه بر نماینده خدا بودن خویش، زجر کش می کنند و خاوران ها را از اجساد معصومین و مظلومین مملو می سازند.

·        اگر فقط «اوست كه مصلحت شما را مى‏ داند و تعيين مى‏ كند»، پس اجامر چکاره اند؟  

 7
سوره بقره
آیه (١٠٨)  
 أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَىٰ مِنْ قَبْلُ ۗ وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ  
آيا مى‏ خواهيد از پيامبر خود، همان‏ تقاضاى (نامعقولى را) بكنيد كه پيش از اين، از موسى كردند؟!
(و با اين بهانه‏ جويى‏ها، از ايمان آوردن سر باز زدند.)
كسى كه كفر را به جاى ايمان بپذيرد، از راه مستقيم (عقل و فطرت) گمراه شده است.  

·        این آیه هم بطرز سؤالی مطرح می شود.

·        اما چرا و به چه دلیل؟

8
آيا مى‏ خواهيد از پيامبر خود، همان‏ تقاضاى (نامعقولى را) بكنيد كه پيش از اين، از موسى كردند؟!

·        فرم سؤالی آیات یکی دیگر از ترفندهای خدا و یا رسول اکرم برای پرهیز از اتخاذ موضع قاطع است.
·        در فرم سؤالی سخن می توان موضعی را بطور غیرمستقیم اتخاذ کرد و اگر کسی سؤال پیچ کند، به راحتی مورد صرفنظر قرار داد و دنبال کار خود رفت.

9
آيا مى‏ خواهيد از پيامبر خود، همان‏ تقاضاى (نامعقولى را) بكنيد كه پيش از اين، از موسى كردند؟!

·        با فرم سؤالی احکام ضمنا می توان اتهامی را به کسی بطور غیرمستقیم زد و خود پاک و مطهر از عرصه بدر رفت.
·        خدا می توانست بگوید، شما همان تقاضا را از رسول اکرم می کنید که بنی اسرائیل از موسی کرده است.

·        ولی در آن صورت امکان مقاومت می رود.
·        به همین دلیل خدا آیه خود را در فرم سؤالی نازل می کند تا نه، سیخ بسوزد و نه، رسول اکرم.

10
 (و با اين بهانه‏ جويى‏ ها، از ايمان آوردن سر باز زدند.)

·        این مترجم بی خبر از تفکر منطقی هم ما را کشت.
·        اولا هر تقاضایی از پیامبری حتما نباید به معنی بهانه جوئی جهت پرهیز از ایمان آوردن باشد.
·        ثانیا مخاطبین رسول اکرم هنوز تقاضایی نکرده اند که از ماهیت آن بتوان به تمایل آنها پی برد.

11
كسى كه كفر را به جاى ايمان بپذيرد،
از راه مستقيم (عقل و فطرت) گمراه شده است.  

·        خدا در این آیه دوئالیسم خیر و شر را به شکل دوئالیسم کفر و ایمان بسط و تعمیم می دهد:
·        در فلسفه اسلام بشریت بر سر دو راهی کفر و ایمان قرار می گیرد.
·        در حالیکه ما در هر زمینه ای چه خیر و شر و چه کفر و ایمان با دیالک تیکی سر و کار داریم.
·        چون هر خیر و ایمانی ضمنا حاوی عناصری از شر و کفر و هر شر و کفری حاوی عناصری از خیر و ایمان است.

·        تعریف مترجم از مفهوم «راه مستقیم» جالب است.
·        او هر راهی را که مبتنی بر فطرت و خرد باشد، راه مستقیم محسوب می دارد:

الف
·        در حالیکه اولا دین بطور کلی مغایر با خرد اندیشنده است.
·        خرد نتیجه حلاجی منطقی تجربه است.
·        دین اما مجموعه ای از دگم های (آیات و احادیث و روایات) چه بسا ضد عقلی، ایرئال و ایراسیونال و خرافی است.
  
·        کدام دانش تجربی و کدام عقل به دو شقه شدن کره ماه به اشاره انگشتی تمکین می کند؟

ب
·        ضمنا دین چه ربطی به فطرت و یا ذات آدمی دارد.
·        دین فرمی از شعور اجتماعی است و شعور اجتماعی ـ در تحلیل نهائی ـ انعکاس وجود اجتماعی است.
·        به همین دلیل دین مرتب تغییر می یابد.
·        به همین دلیل اولیای فقیه آیات الهی را مرتب تحریف و متناسب با شرایط جدید می سازند.
·        یعنی حسابی سوهان می زنند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر