اعظم کاشی
چرا سوبژكت تاريخ
در دوران برده دارى و فئوداليسم
اشرافيت برده دار واشرافيت فئودال بوده
و نه برده ها ودهقانان؟
تحلیلی از
شین میم شین
·
اکنون این سؤال مطرح می شود که سوبژکت
تاریخ به چه طریق و ترفندی می تواند توده عظیم مردم را زیر پرچم خویش گرد آورد و
تحت حمایت آنها لکوموتیو تاریخ را به پیش راند؟
1
چرا سوبژكت تاريخ
در دوران برده دارى و فئوداليسم
اشرافيت برده دار واشرافيت فئودال بوده
و نه برده ها ودهقانان؟
·
برای پاسخ ریشه ای و رادیکال به
این پرسش به شناخت افزاری نیاز مبرم هست.
·
این شناخت افزار را ماتریالیسم تاریخی
تهیه کرده و در روند تاریخ، سوهان زده و در اختیار بشریت قرار داده است.
·
این شناخت افزار دیالک تیکی، دیالک
تیک در دیالک تیک است:
·
دیالک تیکی تو در تو ست.
·
دیالک تیکی است که قطبی از آن همزمان
به مثابه حلقه واسط، به مثابه پل، با دو قطب دیگر رابطه دارد.
·
دیالک تیکی که به دیالک تیک سه
عضوی شباهت دارد.
·
این دیالک تیک فوق العاده مهم و تعیین
کننده کدام دیالک تیک است؟
2
چرا سوبژكت تاريخ
در دوران برده دارى و فئوداليسم
اشرافيت برده دار واشرافيت فئودال بوده
و نه برده ها ودهقانان؟
·
این دیالک تیک ـ قبل از همه ـ دیالک
تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی (ساختار اقتصادی جامعه بشری بطور کلی) است.
·
این دیالک تیک ماتریالیستی ـ تاریخی
اما بلحاظ اسلوبی ـ فلسفی چگونه پدید امده است؟
3
·
قبل از توضیح این مسئله باید یاد آور
شد که فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی از سه پایه اساسی تشکیل می شود:
الف
·
ماتریالیسم دیالک تیکی که عام ترین
قوانین و قانونمندی های کل هستی را کشف و فرمولبندی می کند و برای درک و توضیح چیزها،
پدیده ها، سیستم ها و روندهای کل هستی (طبیعت، جامعه، تفکر) به خدمت می گیرد.
ب
·
ماتریالیسم تاریخی که عام ترین قوانین
و قانونمندی های جامعه بشری (هستی اجتماعی) را کشف و فرمولبندی می کند و برای درک
و توضیح چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی اجتماعی (جامعه بشری بطور کلی) به خدمت می گیرد.
ت
·
تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی که
عام ترین قوانین و قانونمندی های تفکر بشری را کشف و فرمولبندی می کند و برای درک
و توضیح چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای فکری و معرفتی ـ نظری به خدمت می گیرد.
·
مراجعه کنید به مارکسیسم ـ لنینیسم،
ماتریالیسم دیالک تیکی، ماتریالیسم تاریخی، تئوری شناخت در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
4
·
این دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات
تولیدی، دیالک تیکی ماتریالیستی ـ تاریخی است.
·
یعنی دیالک تیکی است که به ماتریالیسم تاریخی تعلق دارد.
·
·
این دیالک تیک، فرمی از بسط و
تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا ست.
·
دیالک تیک فرم و محتوا به ماتریالیسم
دیالک تیکی تعلق دارد.
·
یعنی عام تر و وسیع تر از دیالک
تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی است.
5
·
می توان گفت که دیالک تیک فرم و
محتوا به شکل دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی بسط و تعمیم داده شده است.
·
این به معنی گذار از ماتریالیسم دیالک
تیکی به ماتریالیسم تاریخی است.
6
·
در مقوله نیروهای مولده همه عناصر
و قوای دخیل در تولید مادی مایحتاج بشری (انسان مولد، وسایل تولید، ابزار کار، علم
و فن، محل کار، مواد خام طبیعی و غیره) تجرید می یابند.
·
نیروهای مولده در واقع تجسم (جسمیت
یابی، مادیت یابی) دیالک تیک طبیعت اول و
طبیعت دوم (انسان، جامعه، همبود) است و
محتوای دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی را تشکیل می دهد.
·
محتوای دم به دم رشد یابنده را و
بالنده را.
7
·
در مقوله مناسبات تولیدی، همه
روابط میان انسان های دخیل در روند تولید مایحتاج مادی (روابط میان انسان های در
تولید، در توزیع فراورده ها، فرم مالکیت بر ابزار و وسیال تولید و غیره) تجرید می
یابند.
·
مناسبات تولیدی، ساختار جامعه بشری
بطور کلی را تشکیل می دهند و فرم (قالب) دیالک
تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی محسوب می شوند.
·
فرمی که بر خلاف محتوا، نه دمبدم
تغییر یابنده، بلکه ایستا و ثبات خواه است و در مقابل تغییر مقاومت به خرج می دهد.
8
·
برای درک دیالک تیک نیروهای مولده و
مناسبات تولیدی، بهتر است کودکی را تصور کنیم که کت و شلواری در بر کرده است.
·
اندام کودک محتوای این دیالک تیک
را و کت و شلوار فرم آن را تشکیل می دهند.
·
کت و شلوار (فرم) در مجموع، ثابت می
ماند، کودک اما دمبدم رشد می کند .
·
آن سان که کت و شلوار به اندام او،
تنگ و تنگ تر می گردد و روزی حتی جر می خورد.
9
·
تضاد نیروهای مولده و مناسبات
تولیدی قابل مقایسه با تضاد اندام کودک و کت و شلوار او ست.
·
ریشه بحران های اجتماعی ـ اقتصادی و
فرماسیونی ـ دورانی در همین دیالک تیک است.
·
این بنیادی ترین دیالک تیک هستی اجتماعی
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر