۱۳۹۴ آذر ۱۹, پنجشنبه

روشنگری (22)


پروفسور دکتر وینفرید شرودر
پروفسور دکتر کارل هاینتس بارک

برگردان شین میم شین

۳
روشنگری اسپانیا


• در اوایل قرن هجدهم میلادی وضع اقتصادی آشفته ای در اسپانیا بر قرار بود.

۱
 
• این باصطلاح «فساد اسپانیائی» با ایدئولوژی یزوئیتیسم که مبتنی بر ضد رفرماسیون است، انطباق کامل داشت.


۲
 
• این بیماری سیاسی و اقتصادی رژیم ارتجاعی اسپانیا در قرن شانزدهم و بویژه هفدهم به سبب تضادهای موجود میان قدرت های فئودالی رقیب حفظ شده بود.


۳
 
• در اسپانیا به قول کلاسیک های مارکسیسم، «اشرافیت به نازل ترین درجه خفت خود سقوط کرده بود، بی آنکه امثیازات خود را از دست بدهد و شهرها قدرت قرون وسطائی خود را از دست داده بودند، بی آنکه اعتبار مدرنی کسب کنند.» 

• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 10، ص 440)

۴
 
• از این رو، توسعه و خودویژگی روشنگری اسپانیا را ضعف های اقتصادی و سیاسی بزرگ طبقه متوسط تعیین می کند که نتیجه احتضار کلی صد ساله فئودالیسم بوده است.

۵
• استبداد اسپانیا در مغایرت با فرانسه و انگلستان با نیروهای فئودالی اتحاد تنگاتنگی داشته است.
آن سان که اسپانیا در آستانه عصر جدید می بایستی امکان ورود به جهان جدید را به بهای «مستعمره» قدرت های پیشرفته شدن بدست آورد.


۶
• اسپانیا، به قول کلاسیک های مارکسیسم، همراه با پرتقال «پیشاهنگ انباشت اولیه سرمایه» (مارکس) شد و دورنمای تاریخی یک توسعه بورژوائی ـ کاپیتالیستی را از دست داد.

الف
 
• بعد از جنگ بر سر شاهزادگی در اسپانیا، یک بوربون فرانسوی بنام فیلیپ پنجم در سال 1712 میلادی تاج شاهی برسر نهاد. 


ب

• اسپانیا بمثابه سازنده شمشیر سلطنت هابسبرگ مرد و در کلیه عرصه ها تحت نفوذ فرانسه قرار گرفت و در طول قرن هجدهم به میدان آزمایش استبداد روشنگری گرا بدل شد و روشنگری اسپانیا تجسم آن است.


ت
 
• روشنگری اسپانیا بمثابه یک جنبش معنوی تحت این شرایط تاریخی رونق می گیرد و وظیفه تاریخی خود را در ایجاد شرایط لازم برای آزادی اقتصادی و اجتماعی طبقه متوسط تحت حمایت استبداد روشنگری گرا می داند.


پ
 
• روشنگری اسپانیا، بر خلاف روشنگری فرانسه و آلمان، نه امر خود طبقه متوسط، بلکه ثمره کار احزاب مختلف اشرافی و فرقه های مذهبی (بنه دیکتین ها) بوده است که طالب اصلاحات بوده اند.


ث
 
• آماجگذاری های فلسفی، اقتصادی و سیاسی روشنگری اسپانیا (در مغایرت با روشنگری فرانسه) بطرز رادیکالی به پایان رسانده نمی شوند، بلکه به لیبرالیسم قانونگذار مجلس ملی (1812 میلادی) منتهی می شوند.
آنجا که روشنگری اسپانیا با اصل سیاسی ـ ملی جنگ استقلال ضد ناپلئونی پیوند می خورد.


ج
 
• بورژوازی اسپانیا در لیبرالیسم برای اولین بار بمثابه نماینده مجموعه منافع ملی وارد عرصه می شود.


ح
 
• قانون اساسی لیبرالی سال 1812 خصلت «مصالحه و سازش میان ایده های لیبرالی قرن هجدهم با سیاه ترین سنن حاکمیت آخوندی (کشیشی) را دارد.»

• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 10، ص 472)

۷ 
 
• وارثان لیبرال روشنگری اسپانیا تنها بشرطی می توانند دعوی حاکمیت سیاسی خود را بکرسی بنشانند که آن را در سنت ملی اسپانیا عرصه کنند.


۸
 
• از این رو ست که لیبرالیسم آغازین اسپانیا اساسا بطور تاریخی ـ ملی در راستای سنن دموکراسی قرون وسطائی (ازادی شهرها و سلطنت مطلقه) سیر می کند:


I
روشنگران اسپانیا و آثارشان


الف
 
• مارتینس مارینا، «تئوری مجلس ملی اسپانیا» (1813 میلادی) 


ب
 
• خوان سمیرئی گوارینو، «تاریخ حقوق اسپانیا» (1823 میلادی) 


ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    این باصطلاح «فساد اسپانیائی» با ایدئولوژی یزوئیتیسم که مبتنی بر ضدیت با رفرماسیون است، انطباق کامل داشت.

    پاسخحذف