۱۳۹۴ آبان ۱۷, یکشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (203)


جمعبندی از
مسعود بهبودی


نیست رامت این سمند توسن و نمی رود
صد اگر چه تازیانه آوری

شاخه رمیده

آن گل سپید
ناروا سپرده بر گذار کوچه ها

می شود
دیگرم  (دیگر آن را برای من)  به سوی خانه آوری؟


می شود که غلغل شراب را
جای «های های»  گریه ی شبانه آوری؟


ای شاعر حواسپرت،
حضور دوست در خاطر
نه آرامش بخش، بلکه آرامش زدا ست.

1
حضور دوست در خاطر
نه منبع آرامش خاطر، بلکه مخل آرامش خاطر است.

2
حضور دوست غایب در لوح خاطر
مسبب دلتنگی و مخرب آسودگی است.

سؤال این بود 
که
در ورای این سخن
چه ادعائی
خرناسه می کشد؟


نه کرم از خود درخت است
و نه از ما ست که بر ما ست
و نه مخل آرامش مان، خود مان هستیم.

1
فرد به تنهائی وجود ندارد.

2
فرد در شبکه ای از مناسبات وجود دارد.

مثال:
سالوادور النده با انتخابات دموکراتیک
رئیس جمهور شیلی شد
با مداخله امپریالیسم امریکا و حمایت از ارتجاع
النده برکنار شد و پینوچه
پس از اعدام چندین هزار دختر و پسر جوان
زمام امور را به دست گرفت.

کرم از خود النده بود؟

مثال دیگر:
یک میلیون ایرانی آواره است.

کرم از خود آنها ست؟

3
ممنون از هماندیشی.
سؤال دیگر:
ایراد شعار «از ما ست که بر ما ست»، کجا ست؟

خوش به حال بی خبران از برخی خبرها

1
آشنایی با جهنم اجامر
روان آدمی را به آشوب می کشد
و صلح جو ترین ارواح بشری را به خشم می آورد
به جنون می کشد.

کلمات همیشه این قدرت را ندارند
که آدم های خیلی خوشحال و خیلی غمناک را ارضاء کنند
زیرا آخرین بیان ِ خوشحالی ِ زیاد و غم ِ زیاد ، سکوت است.
چخوف

1
شاید جملات (و نه کلمات) قادر به ارضای کسی نباشند،
ولی سکوت به مراتب بینوا تر و بیچاره تر از سخن است.

2
چون سکوت چه بسا بیانگر لال استیصال آدمی است.

3
حاکی از مات وارگی روان آدمی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر