سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (201)

جمعبندی از
مسعود بهبودی

دل ببایدت نهاد
تا که جنبشی در آشیانه آوری

غنچه تا که سر ز خواب بر کند
بلبلک،
بانگ بایدت که عاشقانه آوری

موضوع انشای
«شاه بهتر است و یا شیخ؟»
کماکان طرح می شود و به نفع یکی از دو قطب ارتجاع
حل می شود:

1
«بختیار، بختیار
شاه جوان را بیار»
یکی از شعارهای انشای خیابانی عیرانی جماعت کماکان جاهل بوده است.

2
موضوع آثار جلال آل احمد و اجامر دیگر هم همین بوده است.

اتفاقا درست بر عکس.

1
رؤیا خواب را از لذت خارق العاده ای سرشار می سازد.
آن سان که آدمی اصلا دلش نمی خواهد که بیدار شود.

2
این کابوس است که خواب را بر آدمی حرام می کند
و نفرت انگیز می سازد.

آثار سور رئال نیز مبتنی بر اندیشه مانی پولیزه گشته اند.
مبتنی بر تخیل محض نیستند.

1
اصولا هر کرد و کاری قبل از انجام، اندیشیده می شود.

2
هر کرد و کاری جامه عمل پوشاندن به اندیشه درست و یا غلط است.

3
اندیشه ای که از واقعیت عینی برخاسته است.

4
راه واحدی دو بار طی می شود:

الف
رفت و برگشت دیالک تیکی

ب
عبور از خانه واقعی و مادی به تصویر خانه در آئینه دل (ضمیر، ذهن)
و برگشت مجدد از تصویر و یا مدل ذهنی به خانه ای که ساخته می شود:

ت
مدل ذهنی به کمک خاک و کاه و آب و آهن و آهک و سیمان و سنگ مادیت می یابد.
مادیت یابی اندیشه (روح، شعور)
دیالک تیک ماده و روح

میشه بگي چرا پشت مرده أنقده بد ميگي؟
خب مجبور شايد نباشي
حتما خب اين شعرشو دوست داشته باشي .

ميگن به أندازه یه بغل شعر داره.
از اوناييش كه دوست داري بزار تو صفحت
و أين نصفه شبي تن نازنين سيمين خلق ايرونه
أنقده تو گور نلرزون.
أين چطوره؟

ﺁﺩﻣﻬﺎ  ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ.

خیلی ممنون

1
ما از عیران همانقدر دوریم که شما از کره مریخ

2
سیمین بهبهان را اصلا نمی شناسیم و اشعارش را هم نخوانده ایم.

3
حتی به اشعار محبوب ترین شعرای توده
ـ زهری و کسرائی ـ
دسترس کامل نداریم.

4
اگر شما  اشعار «ارزشمند» سیمین را منتشر کنید
برای ما مائده ای خواهد بود تا مورد تأمل قرار دهیم
و ضمنا برای شما دعا کنیم.

با تخیل خشک و خالی
نمی توان چیزی جز جفنگ ساخت
انسان بدون خرد اندیشنده
ول معطل است

1
منشاء اندیشه تجربه (کار، عمل، آزمون، آزمایش) است
و نه تخیل

2
قرار بود از موضوع خارج نشویم.
بحث فقط و فقط روی صحت و سقم سخن شاعر است.

هر فرمی از هنر
خود برای خود
کافی است.

1
فی نفسه کامل است.

2
هر توضیحی از سوی مولد هر اثر هنری
دستکم، دو ضرر در پی دارد:

الف
اولا
به فقر آن اثر منجر می شود.

1
برای اینکه هر اثر هنری انعکاس دیالک تیکی بغرنج واقعیت عینی لایتناهی است.

2
هر اثری تجسم (مادیت یابی، جسمیت یابی)  دیالک تیکی از اوبژکت و سوبژکت، اوبژکتیو و سوبژکتیو است.

3
تجسم دیالک تیکی از واقعیت لایتناهی عینی و روح و شعور هنرمند است.

ب
هر توضیحی از سوی مولد هر اثر هنری
ثانیا مصرف کننده اثر مربوطه را از خود اندیشی راجع به اثر هنری باز می دارد و به تنبلی فکری و استه تیکی و معرفتی و تخیلی او منجر می شود.

1
بدین طریق اثر هنری را فونکسیون زدائی می کند.

2
برای این که فونکسیون هر اثر هنری
به تفکر و تخیل برانگیختن مصرف کننده و توسعه فکری و روحی او ست.

ممنون از هماندیشی
ما نباید از موضوع خارج شویم
و گرنه حقیقت در حاشیه می ماند.

1
سخن شاعر این است که چون یار در خاطر او ست،
خاطر آسوده است.

2
معیار تعیین صحت و سقم هر اندیشه و هر سخن
محک تجربه (حافظ) است.

3
وقتی دوستی، ترکت کند و جایش خالی بماند
تجربه نشان می دهد که جای خالی دوست را دلتنگی و خاطر آشفتگی پر می کند.

4
آدمی کلافه و مستأصل می شود و سر بر در و دیوار می کوبد
تا به طریق و ترفندی جای خالی او را پر کند و خاطر بی سامان
سامان گیرد.

5
ز بس که بال زد دلم به سینه در هوای او
اگر دهان گشودمی، کبوتری در آمدی
سایه

ممنون.
بی خردی را می توان
از طریق روشنگری علمی و انقلابی
درمان کرد.

غلبه بر خردستیزی مسئله روزگار تهوع انگیز ما ست.

ادامه دارد.