۱۳۹۴ آبان ۷, پنجشنبه

روانشناسی اجتماعی (3)


پروفسور دکتر هانس هیبش
برگردان شین میم شین

پیشکش به

 هوشنگ تیزابی
(۱۳۲۲ ـ ۱۳۵۳) 
مؤلف «نقدی بر فرویدیسم»

روانشناسی اجتماعی مارکسیستی

·        روانشناسی اجتماعی مارکسیستی در دهه های اخیر در کشورهای سوسیالیستی، به مثابه رشته علمی مستقلی توسعه یافته است و لذا بحث پیرامون موضوع، وظایف و متدهای آن هنوز ادامه دارد.

1
·        وجود نظریات متفاوت به معنای چالش فکریِ توسعه بخش، لازم و مفید است.
·        زیرا این چالش های فکری بر زمینه جهان بینی واحدی صورت می گیرند و قصد همه روانشناسان اجتماعی مارکسیستی خدمت به ساختمان سوسیالیسم است.

2
·        سیستماتیک روانشناسی اجتماعی می تواند به تجزیه و تحلیل همکاری و تأثیر متقابل انسان ها در گروه های کوچک و یا در کلکتیو ها محدود شود.

3
·        در این زمینه بر طبق مفهوم مارکسیِِ «همکاری»، دو فاکتور برای بالاتر بردن راندمان کار گروه تعاونی اهمیت دارند:

الف
·        اولا بالاتر رفتن راندمان کار فردی، ضمن انجام عمل مبتنی بر تعاون و همکاری

ب
·        ثانیا تقویت «قوه توده ای» ببرکت همکاری نیروهای فردی و اطلاعات رد و بدل شونده. 

4
·        فاکتور اول شامل موضوع بغرنج مربوط به نظرسنجی می شود.

الف
·        نظر اجتماعی هر فرد، حاکی از آمادگی او برای انگیزش خویش به قبول کردوکار عملی و یا فکری معین است.

ب
·        روانشناسی اجتماعی در این مورد کمتر به بررسی محتوای مشخص نظرات و کشف پایگاه طبقاتی و قشری آنها، بلکه بیشتر به بررسی مکانیسم های روانی، به نحوه پیدایش نظرات، به نحوه تغییر و تغییرپذیری آنها تحت تأثیر شرایط داخلی و خارجی و فونکسیون های آنها در فرم های متفاوت تأثیر متقابل و همکاری می پردازد.  

5
·        فاکتور دوم برای تشکیل «توان قدرت جمعی»، برای تنظیم قوای فردی و اطلاعات حاصله ،« گروه پژوهی» را بمثابه موضوع اصلی روانشناسی اجتماعی عهده دار می شود.

6
·        بررسی قوانین همکاری و تعاون در روانشناسی اجتماعی مارکسیستی به منظور مطلوب سازی روندهای اجتماعی در کلکتیو های کوچک، هم از لحاظ راندمان کار و هم از لحاظ تشکیل شعور انجام می یابد.

7
·        «روندهای تأثیر متقابل و همکاری در گروه ها»، هدفمندانه بمثابه «رفتار» سیستم های بسیار بغرنج، پویا، خود تنظیمگر و خود برنامه ریز (بمعنای سیبرنتیکی آن) در نظر گرفته می شوند.

8
·        عوامل زیر متغیرهای چنین سیستم هائی را تشکیل می دهند:

الف
·        خود ویژگی و درجه بغرنجی وظیفه و تصمیم متخذه

ب
·        اندازه ی کمی گروه

ت
·        بافت ارزشی و هنجاری خاص گروه
·        غنای مضمونی این مسئله به معنای ارزش ها و هنجارهای جامعه سوسیالیستی، هر گروه را به کلکتیو به معنای واقعی کلمه مبدل می سازد.

پ
·        سازمان و اجرای وظیفه رهبری، بمثابه مرجع هماهنگ کننده

ث
·        تقسیم وظایف (فونکسیون ها)

ج
·        ساختار هماندیشی و مبادله اطلاعات  

خ
·        ساختار پرستیژ، اعتبار و غیره.

9
·        در کلکتیو های مختص به راندمان کار باید متغیر اول بمثابه متغیری مقدم و نسبتا مستقل در نظر گرفته شود.

10
·        سلسله مراتب نکات فوق الذکر اهمیت ارزش گزارانه ندارد.

11
·        در بررسی آزمایشی مشخص باید از مدل وابستگی متقابل متغیرها استفاده کرد.

12
·        بررسی دقیق این وابستگی های متقابل استفاده از روش های ریاضی را برای مدل سازی از چنین روندهائی الزامی می سازد.

13
·        در حال حاضر در این زمینه فقط گام های کوچکی برداشته شده است.
·        زیرا درک متری متغیرها دشواری های بزرگی به همراه می آورد.

14
·        متدئولوژی عام روانشناسی اجتماعی مارکسیستی را ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی تشکیل می دهد.

15
·        متدیک و تکنیک روش باید متنوع باشند و به آماج بررسی وابسته باشند.

16
·        بررسی ها قاعدتا با درک توصیفی روندهای واقعی و اغلب با متد «مشاهده مستقیم»  آغاز می شوند.

17
·        بدین طریق می توان به یافتن مستمسک هائی (نقاط اتکائی) در رابطه با متغیرهای اصلی حوادث و نخستین فرضیه ها نایل آمد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر