۱۳۹۴ شهریور ۱۹, پنجشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (341)


پروفسور دکتر هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان شین میم شین

بخش دوم
اثبات حاکمیت پسا انقلابی بورژوازی    
سن سیمون و کومته
ادامه

پیشکش
 به
پروفسور پهلوان پرولتاریا

 امیر حسین آریان پور
(۱۲۹۵ ـ ۱۳۶۸) 

25
·        سن سیمون از ایندوستریالیسم (صنعتگرائی) مبتنی بر سمت و سوی کار و کارآئی به این نتیجه می رسد که می توان مسئله «مالکیت» را به مثابه مسئله ناچیزی تلقی کرد و در پارانتز قرار داد و «طبقات مفتخور و انگل» («بقایای طبقاتی سیستم فئودالی»، کارمندیت و روحانیت و خدمه کلیسا) را به مثابه لکه ای در آستین ایندوستریالیسم (صنعتگرائی) محسوب داشت و با پیشبرد شرایط علمی ـ صنعتی و شرایط مبتنی بر کارآئی  اجتماعی، با حمایت منطق رشد اجتماعی، از آستین زدود.

26

·        سن سیمون به همین دلیل، روی هم رفته، خیلی خوشبین است و می نویسد:

الف
·        «تحت شرایط صنعتی، جامعه بی طبقه ای تشکیل خواهد شد.
·        جامعه ای که در آن، حاکمیت شخصی زوال خواهد یافت:
·        حکومت از حاکمیت اشخاص به اداره اشیاء تبدیل خواهد شد و ملت به اتحادیه تولیدی بزرگ استحاله خواهد یافت.

ب
·        برنامه ریزی تولید و توزیع کالاها توسط «لایق ترین» و بهترین تکنوکرات ها و علما در جهت رضایت کلیه اعضای جامعه، سازماندهی خواهد شد:
·        حاکمیت به اداره اشیاء مبدل خواهد گشت.

·        (تکنوکرات به کسی اطلاق می شود که روندهای تولیدی و فنی را با تبحر خاصی اداره کند. مترجم)  

ت
·        در نتیجه، مبارزه انسان بر ضد انسان به مبارزه انسان بر ضد طبیعت بدل خواهد شد و ایندوستریالیسم (صنعتگرائی) صلح اجتماعی را به دنبال خواهد آورد.»
·        (کیس، «مقدمه ای بر تئوری های سوسیولوژیکی»، ص 237)

27
·        این تحول از دید سن سیمون فقط به جوامع ملی محدود نخواهد بود.
·        بلکه در مقیاس بین المللی جامه عمل خواهد پوشید.
·        برای اینکه پیشرفت به مرحله علمی ـ صنعتی، آزادی، برابری و سعادت همگانی (همه بشری) را به دنبال خواهد آورد.
·        «همبود (اجتماع) جهانی» جای «جامعه بشری» را خواهد گرفت.    

28
 

·        مارکس در اثر خود تحت عنوان «سرمایه»، به طرز کاریکاتوریستی نشان می دهد که سن سیمون با خوش بینی خود، حوزه گردش ایندوستریالیسم (صنعتگرائی) خورده است:

الف
·        «حوزه گردش و یا گردش مبادله کالاها، که در چارچوب خرید و فروش نیروی کار جریان می یابد، در واقع بهشت حقیقی حقوق بشر مادر زادی بوده است.

ب
·        تنها چیزهای حاکم در اینجا عبارتند از

1
·        آزادی  
2
·        برابری  
3
·        مالکیت  
4
 جرمی بنتهام (1748 ـ 1832) 
فیلسوف، حقوقدان و رفرمیست اجتماعی انگلیس

·        بنتهام  

ت
·        آزادی!
·        برای اینکه خریدار و فروشنده هر کالا، مثلا کالای نیروی کار، به اراده و خواست خود، کالائی را می خرند و می فروشند.
·        آنها هر دو به عنوان اشخاص آزاد و برابرحقوق با هم قرار داد می بندند.

پ
·        برابری!
·        برای اینکه آنها به عنوان صاحبان کالا وارد معامله با یکدیگر می شوند و معادلی را با معادل دیگری مبادله می کنند.

ث
·        مالکیت!
·        برای اینکه هر کس، مالک کالای خویش است و بس.  

ج
·        بنتهام!
·        برای اینکه هر کدام از آندو فقط با خویشتن خویش سر و کار دارد.
·        تنها قوه ای که آنها را به یکدیگر پیوند می دهد و میان آنها رابطه برقرار می کند، سود شخصی است.
·        نفع شخصی خاص هر کدام است.
·        منافع خصوصی هر کدام است.
·        به همین دلیل هم هر کدام به فکر خویش است و نه به فکر دیگری.
·        همه بنا بر هماهنگی پیشاپیش تثبیت شده ی چیزها و یا ببرکت پیش بینی زیرکانه، فقط به امر مربوط به منافع خصوصی متقابل خود می پردازند، که ضمنا به نفع عامه مردم است.»

29
·        مارکس در اثر دیگرش، تحت عنوان «گروند ریسه» می افزاید:
·        «مسئله این است که منافع خصوصی، خود، منافع اجتماعا تعیین شده است (منافعی است که جامعه تعیین کرده است. مترجم)  و فقط در چارچوب شرایط اجتماعا تعیین شده و با وسایل اجتماعا عرضه شده قابل نیل است.»
·        (مارکس، «گروندریسه، نقد اقتصاد سیاسی»، 1974، ص 74     
          کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 189)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر