دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (340)

پروفسور دکتر هورست هولتسر 
فصل هشتم
علوم اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان شین میم شین 

بخش دوم
اثبات حاکمیت پسا انقلابی بورژوازی     
سن سیمون و کومته 
ادامه

پیشکش
به 
پروفسور پهلوان پرولتاریا

 امیر حسین آریان پور 
(۱۲۹۵ ـ ۱۳۶۸) 

18

·        بنظر سن سیمون، تحت شرایط انقلاب فرانسه و نتایج بعدی آن، می تواند ببرکت کاربست اسلوب «صحیح»، یعنی اسلوب علمی ـ پوزیتیو و معارف مکسوبه، امکان تشکیل چنین جامعه ای پدید آید و «جهان دیگر پا در هوا نماند.»  

·        (کلیات 4 جلدی سن سیمون، جلد 2، 1966، ص 17

·        سن سیمون، «حکایت»، در اثر رام تحت عنوان «سوسیالیسم آغازین»، 1956، ص 25)

19

·        سن سیمون در حکایتی، نحوه تشکیل جامعه صنعتی علمی ـ پوزیتیو را تشریح کرده است:

الف

·        «فرض را بر این بگذاریم که فرانسه ـ ناگهان ـ همه مردان شایسته ی علم و هنر و صنعت را، یعنی 3 هزار تحصیلکرده و هنرمند و کارگر را از دست بدهد.

ب

·        اینها مهمترین مردان فرانسه اند و مهمترین فراورده ها را تولید می کنند

·        کشور با از دست دادن این افراد به جسمی بی جان بدل خواهد شد.

ت

·        فرانسه در آن صورت در جمع ملل، به درجه ی بی ارزش ترین ملت تنزل خواهد یافت و نتیجتا تحت نفوذ آنها باقی خواهد ماند.

·        تا زمان بگذرد و این کمبود رفع شود و بر پیکر کشور، کله ای بروید.

پ

·        فرض را بر آن بگذاریم که فرانسه همه مردان نابغه اش در علم و هنر و صنعت و حرفه را حفظ کند، ولی در یک روز همه اعضای دربار را از شاه تا ولیعهد و ملکه و غیره و کلیه مقامات عالیه کشور را از دست بدهد.

ث

·        این حادثه مردم فرانسه را بیشک اندوهگین خواهد ساخت.

·        برای اینکه مردم فرانسه آدم های خوبی هستند.

·        ااین حادثه مبتنی بر بین رفتن 30 هزار نفر  اما فقط روح مردم فرانسه را جریحه دار خواهد ساخت.

·        برای دولت، اما فلاکت سیاسی به دنبال نخواهد آورد.

ج

·        این افراد سدی در برابر شکوفائی ملتند.

·        چون مانع برسمیت شناخته شدن مقام اول تحصیلکرده ها، کارگران و هنرمندان در افکار عمومی می شوند.»

·        (سن سیمون، «حکایت»، در اثر رام تحت عنوان «سوسیالیسم آغازین»، 1956، ص 17، 25) 

20

·        ضرورت انقلاب فرانسه بنظر سن سیمون، احراز جایگاه درخور خویش توسط طبقه مولد بوده است.

21

·        بر پایه جمعبندی سن سیمون در آثار اصلی اش (1813 ـ 1825) انقلاب فرانسه و تأثیرات بعدی اش، اکنون باید به چنان پایانی برسند که طبقه مولد به حاکمیت تعیین کننده بر جامعه نایل آید، تفکر علمی ـ پوزیتیو را به کار بندد و بدین طریق ایندوستریالیسم (صنعتگرائی) شالوده ریزی شده را به نفع رفاه و آزادی همه مردم، جامه عمل بپوشاند.

22

·        از دید سن سیمون، «شالوده آزادی، صنعت است.»

·        (سالامون دلاتو، «آموزش سن سیمون»، ص 12)

23

·        در قاموس سن سیمون، اگر انقلاب فرانسه به این معنا، «خاتمه یابد»، راه برای پایان مثبت دوران تاریخی باز خواهد شد.

·        آنگاه امور عامه مردم می توانند تحت رهبری علما و صنعتگران برنامه ریزی و سازماندهی شوند.

·        علما در این میان، حاملین «روحی» روند جامعه اند و صنعتگران، حاملین مادی آن.

·        (سن سیمون، «مسیحانیسم سیاسی»، 1963، ص 44)

·        (مسیحانیسم به جنبش های نوسازی با انگیزش مذهبی، اجتماعی و سیاسی اطلاق می شود که شفای شبه عیسی مسیح جامعه را به همراه می آورند. عیسی مسیح مرده ها را زنده می کرد و بیماران را شفا می داد. مترجم)  

24

·        سن سیمون در «طبقه مولد» مورد نظر خویش، علاوه بر علما و صنعتگران، هنرمندان را نیز قرار می دهد.

·        این بدان معنی است که او ایندوستریالیسم (صنعتگرائی) بطور رئال توسعه یابنده را نه به عنوان روندی کاپیتالیستی و بلحاظ طبقاتی انتاگونیستی (آشتی ناپذیر)، بلکه به مثابه روند تولیدی و توزیعی انتزاعیِ عاری از تضاد تصور می کند.

25

·        دلیل این طرز استدلال سن سیمون ـ قبل از همه ـ این است که او طرح ایندوستریالیسم (صنعتگرائی) خود را بر  مفاهیم انتزاعی کار و کارآیی (خدمت، اثر) استوار می سازد.

·        سن سیمون با  مفاهیم «کار» و «کارآیی» از سوئی میان اعضای «طبقه مولد» هویت منافع (یکسانی در منافع) را می بیند و از سوی دیگر سلسله مراتب «بی طبقه» ی متشکل از کارخانه داران، زحمتکشان کشاورزی و مانوفاکتورها را.

ادامه دارد.