۱۳۹۴ شهریور ۱۲, پنجشنبه

سیری در جفنگیات صمد بهرنگی (2)


تحلیلی از
گاف سنگزاد
   
·        ما این نقل قول از صمد بهرنگی را نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم تا ضمنا به طرز تفکر (اسلوب فکری) و جهان بینی بهرنگ پی ببریم:
·        بخشی از اثر او تحت عنوان «اولدوز و کلاغ ها» را تحلیل و تحت عنوان «سیری در جهان بینی صمد بهرنگی» منتشر کرده ایم و سایر آثار او را هم باید مورد تأمل قرار دهیم.  

1
فقر چیزی را «نداشتن» است.

·        معلوم نیست که صمد، تعریف مفهوم «فقر» را به چه طریق و ترفندی سرهمبندی کرده است.
·        صمد بهرنگی و دوستش ـ بهروز دهقانی ـ اغلب در کتابفروشی ابن سینا و شمس تبریز بوده اند.
·        در این کتابفروشی ها قحط فرهنگ لغات که نبوده تا نظری بدان افکنده شود.
·        به عنوان مثال در فرهنگ لغات فارسی دهخدا، فقر به عنوان ضد غنا، به معنی تهیدستی تعریف شده است.
·        تعریف دهخدا ضمنا از طرز تفکر دیالک تیکی خودپوی او پرده برمی دارد.
·        دهخدا بلافاصله غنا به مثابه ضد دیالک تیکی فقر را بر زبان می راند:
·        دیالک تیک فقر و غنا را

2
فقر چیزی را «نداشتن» است.

·        حالا صمد بهرنگی که دیگر نیست.
·        اگر زنده مانده بود، احتمالا توسعه یافته بود.
·        ولی کسانی که زنده اند و در دهه دوم قرن بیست ویکم به نظرسازی خلایق مشغولند، چرا به تکرار طوطی وش جفنگ این و آن قناعت می ورزند؟
·        جستن معنی واژه ی فقر در گوگل که کار شاقی نیست.
·        در آن صورت هم خود نظرسازان رشد می کنند و هم خوانندگان انتشارات آنان.
·        ما نظری بر گوگل (ویکی پیدیا)  می اندازیم:  

فقر یا تهیدستی
 به معنای وضعیتی است که
فرد فاقد میزان معینی دارایی ‌ مادی یا پولی باشد.

1

فقر مطلق
 اشاره دارد به اینکه
فرد به حوایج اولیه ی زندگی
یعنی
  آب پاکیزه، تغذیه، خدمات بهداشتی، آموزش، پوشاک و سرپناه
 دسترسی نداشته باشد.
 
3
امروزه تخمین زده می‌شود 
که
حدود ۱٫۷ میلیارد نفر در جهان در فقر مطلق زندگی می ‌کنند.

4
فقر نسبی
 اشاره دارد به نداشتن سطحی معمول یا اجتماعاً پذیرفته شده
 از منابع یا درآمد در مقایسه با سایر افراد آن جامعه یا کشور

5
در اغلب دوره های تاریخ،
 از آنجا که 
 سطح توسعه نیروهای مولده
برای تأمین  استانداردهای یک زندگی راحت
برای همهٔ جمعیت
کافی نبود
فقر غالباً اجتناب ‌ناپذیر تصور می شد.

 
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·        این توضیح ویکی پیدیا توضیح عینی، علمی و دقیقی از فقر و علل آن نیست.
·        ولی بمراتب بهتر از جفنگ بهرنگ است.

3
فقر چیزی را «نداشتن» است.

·        بنا بر تحریف بهرنگ، نداشتن چیزی به معنی فقر است.
·        حالا بیا و خر بیار و خرواری فانتزی بیار و ببین که کار به کجا می کشد:
·        بدین ترتیب حتی میلیاردرهای غار جماران، جزو فقرا محسوب می شوند.
·        چون سید علی برای خواندن نماز جماعت در کره ماه، به آپولو نیاز دارد و هنوز چیزی به نام آپولو ندارد.
·        بنا بر تعریف بهرنگ از مقوله فقر، سید علی فقیر است.
·        شاید به همین دلیل سهم کلان از خمس و زکواة و مال امام و فروش نفت و گاز و غیره به نصیب می برد و کلافه می شود.

4
 فقر چیزی را «نداشتن» است.
ولی آن چیز، پول نیست.

·        این دیگر نور علی نور است.
·        کاش بهرنگ هم با امام زمان و خضر و الیاس در آسمان هفتم جلسه هفتگی می گذاشت و درست حرف زدن می آموخت:
·        آنگاه دیگر منکر چیزیت پول نمی شد.
·        امام زمان و خضر و الیاس حتما به او می گفتند که چیز تر از پول چیزی نیست.
·        پول شیئ الاشیاء است.
·        پول چیزترین چیزها ست.
·        با پول می توان حتی خود خدا را خرید.

5

فقر چیزی را «نداشتن» است.
ولی آن چیز، پول نیست.
طلا و غذا هم نیست.

·        اکنون شاگرد اول کلاس معلم المعلمین کشور عه هورا دست بلند می کند و به استنتاج منطقی دست می زند:
·        پس نداشتن پول و طلا و غذا به معنی فقر نیست.
·        یعنی به معنی غنا ست.

·        منطقی هم همین است:
·        اگر چیزی به قطبی از دیالک تیکی تعلق نداشته باشد، خواه و ناخواه به ضد دیالک تیکی آن قطب تعلق خواهد داشت.


·        اگر نداشتن پول و طلا و غذا فقر نباشد، غنا ست.

·        سید علی و کوسه و کروب و میرحسین و غیره، حتما از شنیدن این جفنگ بهرنگ کیف خواهند کرد.

·        در آن صورت حضرات همه از دم جزو فقرا محسوب خواهند شد و 70 میلیون بی همه چیز، جزو اغناء.

·        این واقعا به معنی وارونگی بی کم و کسر و بی غل و غش و مطلق کشور عه هورا خواهد بود.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر