۱۳۹۴ مرداد ۲۲, پنجشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (309)

پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم 
ماتریالیسم  
برگردان شین میم شین

پیشکش
به 

 امیر نیک آیین   

بخش هشتم 
پایان ماتریالیسم فلسفی در ایراسیونالیسم فلسفی بورژوائی
و اثبات  ضد ایراسیونالیستی ماتریالیسم اسلوبی توسط علمتئوری
ادامه



58
 اوتو نویرات (1882 ـ 1945) 
فیلسوف و اقتصاددان
از اعضای محفل وین

·        اوتو نویرات طرفدار نظام اقتصادی سوسیالیستی، رئیس اداره مرکزی اقتصاد در جمهوری شوروی بایرن (آلمان)، «بازساز نظام زندگی و اوتوپیست علمی بود و خود را به دلایل زیر مکلف به مارکسیسم حس می کرد:

الف

·        بلحاظ نظری، به دلیل اعتبار امپیریستی مارکسیسم



·        مراجعه کنید به امپیریسم و یا تجربه گرائی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری



ب

·        بلحظ عملی، به دلیل مؤثریت سیاسی مارکسیسم

·        (رگلمن، «اوتو نویرات، به مثابه روشنگر امپیریستی و مصلح اجتماعی» در اوتو نویرات، «درک علمی جهان»، ص 33)

59
·        توان او در ترجمه ی معارف آماری به طرح های دیالک تیکی، سبب اشتغال او در سمت مشاور حکومت اتحاد جماهیر شوروی (1931 ـ 1934) شده بود.


الف

·        اوتو نویرات از سال 1934 تا 1945 بلحاظ علمی و سیاسی به مثابه آنتی فاشیست مؤثر بوده است.



ب

·        او از تشکیل زندگی و مبارزه طبقاتی در سال 1928، روی برتافتن از متافیزیک را با اندیشه زیر پیوند داده بود:
·        «پرولتاریا حامل اجتماعی علم عاری از متافیزیک است.»
·        (همانجا، ص 369، اوتونویرات، «برگشت از متافیزیک»)

ت

·        اوتو نویرات اما نمی تواند تأثیرگزاری سیاسی خود را از برنامه جامعه شناسی به پایگاه ماتریالیستی (1931) سوق دهد و دچار تضاد نگردد.



پ

·        اوتو نویرات در مجادله (پوله میک) می کوشد، بر ضد «جداسازی ایدئالیستی بی معنای علوم طبیعی از علوم انسانی، مارکسیسم را به مثابه جامعه شناسی و جامعه شناسی را بطرز فیزیکی به مثابه بخشی از عمارت فیزیک»، اثبات کند:


1

·        «کلیه احکام راجع به علیت جریانات بی جان، جاندار و اجتماعی بی معنی اند.»



·        مراجعه کنید به علیت، دیالک تیک علت و معلول در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  



2

·        بنابرین، فیزیکالیسم، وارث ماتریالیسم است.   



3

·        ماتریالیسم تاکنون از غفلت معین متفکران منطفی اندیش، رنج برده است.  



4

·        ماتریالیسم اکنون بطور ناگهانی، توسط بهترین منطق دانان زمان تداوم می یابد.»



5

·        بنابرین، پس از پایان دوره گمانورزی راجع به ماهیت ماده، در آینده «از علم واحد ماتریالیستی و جامعه شناسی ماتریالیستی سخن خواهد رفت و سمتگیری فیزیکالیسم به مثابه فرم تاریخی مدرن ماتریالیسم تلقی خواهد شد.»
·        (اوتو نویرات، «جامعه شناسی امپیریکی»، همانجا، ص 148)

ث
·        ترجمه تئوری به پراتیک اجتماعی رفرمگرا (بطرز رفرمیستی جامه ی عمل اجتماعی پوشاندن به تئوری. مترجم) فقط به مثابه نتیجه نهائی عبارت زیر جلوه گر می شود:
·        «فیزیکالیسم، یعنی علم واحد، ما را به پایگاه ماتریالیستی می برد.

·        نظام یعنی سیستمی از قوانین بسته که می تواند از طریق مشاهده، کنترل شود.»
·        (همانجا، ص 151)

60
·        اما نوسان میان پاسخ ماتریالیستی به مسئله قابل شناخت بودن واقعیت اجتماعی و مرزبندی مبتنی بر دانش تجربی و علم، یعنی مرزبندی پوزیتیویستی چیزهای بلحاظ تئوری قابل تبیین بر سیستم بسته علیت در چارچوب چیزهای موجود، حاکی از تنگنا در رابطه تئوری و پراتیک است که از ایدئال علمیت محفل وین، علیرغم داشتن مترقی ترین نمایندگان حاصل می آید.

61
·        فونکسیون پیش بینانه امکان پذیر در دیالک تیک ماتریالیستی فلسفه، یعنی شناخت بلحاظ عینی امکان پذیر بر اساس تحلیل قوانین توسعه تاریخی، در تئوری اوتو نویرات حاصل نمی آید.

62
·        برنامه اوتو نویرات مبنی بر دایرة المعارف بین المللی علم واحد در سال 1938، (و نه فقط آن و نه فقط برای اخرین بار)  سندی است، دال بر نکات زیر:  

الف

·        دال بر این نکته است که ماتریالیسم فیزیکالیسم به چه میزانی اپوری های هر «ماتریالیسم علمی» را قبول دارد؟    



·        (اپوری به مسائلی اطلاق می شود که به دلیل تضادمندی، بطور فلسفی لاینحل هستند. مترجم)



ب

·        دال بر این نکته است که ماتریالیسم فیزیکالیسم به چه میزانی علم را به مثابه مدل کرد و کار اجتماعی بد می فهمد؟

·        (یعنی دچار سوء تفاهم شده است؟ مترجم)  

ت

·        دال بر این نکته است که ماتریالیسم فیزیکالیسم به چه میزانی پراتیک دگرگون ساز را بنا بر الگوی تفسیر منطقی و تنظیمگر حقایق امور علمی درک می کند؟  



پ

·        دال بر این نکته است که ماتریالیسم فیزیکالیسم به چه میزانی با گرایش بطور سنتی روشنگر (آگاهانه ویا نا آگاهانه) اعتبار واقعیت را بطرز ساینتوکراتیکی به قوه روشنفکران گره می زند و بدین طریق ساختار و توسعه تاریخ طبقات و جامعه را فراموش می کند؟
·        (شرایتر، «نقد مواضع فلسفی اصلی محفل وین»، 1977)  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر