۱۳۹۴ مرداد ۲۰, سه‌شنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (306)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین

پیشکش
 به 
 امیر نیک آیین 

بخش هشتم
 پایان ماتریالیسم فلسفی در ایراسیونالیسم فلسفی بورژوائی
و اثبات  ضد ایراسیونالیستی ماتریالیسم اسلوبی توسط علمتئوری
ادامه

35
·        قبل از همه دو پدیده، فلسفه بورژوائی را به تعیین وظیفه و تکلیف برای خود وا می دارند:

الف
·        اولا مسائل معرفتی و مطالبات مؤثریت علوم در بحران سرمایه داری 

ب
·        ثانیا وجود پرولتاریا
·        پس از پیروزی انقلاب اکتبر در سال 1917 و تشکیل جامعه سوسیالیستی، وجود سوسیالیسم و مارکسیسم هم بدان اضافه می شود.

36
·        در قرن بیستم، تاریخ ماتریالیسم فلسفه بورژوائی به مثابه توضیح همه جانبه، سیستماتیک و مونیستی جهان، به مثابه تئوری پیوند کلی، دیگر نوشته نمی شود:

الف
·        «بی اعتنائی به پیشرفت، تاریخ، شناخت و حقیقت» به گرایش فلسفه بورژوائی واپسین بدل می شود.
·        (مانفرد بور و اشتایگروالد، «صرفنظر از پیشرفت، تاریخ، شناخت و حقیقت، گرایشات اصلی فلسفه بورژوائی واپسین»، 1981)

ب
·        «گشایش در و دروازه به روی توهم»، اگرچه از سوی محافلی از بورژوازی معیوب دانسته می شود، ولی دیگر از آن نمی تواند ممانعت به عمل آید. 
·        (هایزه، «گشایش در و دروازه به روی توهم»، نقد فلسفه بورژوائی در آلمان، 1964) 

37
·        با تشدید آنتاگونیسم (تضادهای آشتی ناپذیر)  طبقاتی در جامعه بورژوائی و با اوجگیری آن در آنتاگونیسم دو سیستم جهانی (کاپیتالیسم و سوسیالیسم)، ماتریالیسم به موضوع چالش ایده ئولوژیکی بر ضد مارکسیسم بدل می شود. 

38
·        فقط تئوری شناخت «ماتریالیسم دولت مرکزی» در سال های 60 و 70 قرن بیستم به عنوان ماتریالیسم قلمداد می شود.
·        اگر از «ماتریالیسم راسیونال بندرت آموزشی ـ مدرسی اپیسته مولوژی فرانسه» صرفنظر شود.   
·        ولی عدم اشاره به سختگیری های فلسفه بورژوائی نسبت به ایراسیونالیسم (خردستیزی) و فلسفه حیات، مانع ارائه تصویر دقیقی از آن خواهد بود.  

39
·        در چارچوب چالش ایده ئولوژیکی ـ بورژوائی، مسئله ماتریالیسم به مثابه فراخوان به تشکیل تئوری مطرح می شود که به جستجوی «راه سوم» میان ماتریالیسم و ایراسیونالیسم (خردستیزی) منجر می گردد.

40
·        در سه دهه اول قرن بیستم ـ قبل از همه ـ جریانات زیر به اثبات فلسفه به مثابه علم برمی خیزند:

الف
 ادموند هاسرل (1859 ـ 1938)
فیلسوف و ریاضی دان اطریشی
از مؤسسین فنومنولوژی
او فلسفه را از پرداختن به مسائل جهانی نهی می کرد.
فلسفه می بایستی به تحلیل پدیده ها قناعت کند.
او مخالف پسیکولوژیسم هم بود که قانون منطق را مبتنی بر روندهای روانی می دانست و به انکار اصولی عینیت می پرداخت.
جریانات زیر تحت تأثیر هاسرل بوده اند:
اگزیستانسیالیسم پونتی، سارتر و هایدگر
تئوری انتقادی تئودور آدورنو
جامعه شناسی آلفرد شولتسه
آثار او بر 40 هزار صفحه بالغ می شوند:
در باره عدد
فلسفه حساب
فلسفه بمثابه علم سختگیر
ایده هائی راجع به فنومنولوژی و فلسفه فنومنولوژیستی

·        فنومنولوژی ادموند هاسرل 

ب
·        نئورئالیسم امریکائی 

ت
·        فلسفه علم امپیریسم منطقی 

41
·        مسئله ماتریالیسم در هیئت (فرم) مسئله رئالیسم وارد صحنه می شود و بنا بر باور بی خلل نظریه پرداران، در خارج از تضاد ماتریالیسم ـ ایدئالیسم حل و فصل می شود: 

الف
·        فلسفه ادموند هاسرل، به عنوان «علم سختگیر» (1911)    هم ایدئالیسم را و هم ماتریالیسم را با دعاوی زیر رد می کند و کنار می نهد: 

1
·        هاسرل ایدئالیسم را به عنوان گمانورزی ایدئالیستی رد می کند و کنار می نهد.

2
·        هاسرل ماتریالیسم را به عنوان ناتورالیسم رد می کند و کنار می نهد.

3
·        ناتورالیسم بزعم هاسرل، «به مثابه تردیدگرائی (اسکپتیسیسم) اعتبار هر ایدئالیته و اوبژکتیویته را فدا می کند و «شعور را ناتورالیزه می کند.» 
·        (ادموند هاسرل، فلسفه به عنوان «علم سختگیر» (1911)، 1965، ص 11، 14) 

·        مراجعه کنید به  تردیدگرائی (اسکپتیسیسم) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ب
·        نئو رئالیسم در کشورهای مختلف از مقدم دانستن ایدئالیستی  شعور و یا روح بر واقعیت، اشیاء و حقایق امور واقعیت عینی پرهیز می ورزد:

1
·        فرانتس برنتانو و الکسیس ماینونگ

2
·        ج. اس. ویلسون، ت. کیس، ژوزف، پریچارد در انگلستان تحت تأثیر فرانتس برنتانو و الکسیس ماینونگ

3
 برتراند آرتور ویلیام راسل (۱۸۷۲ ـ ۱۹۷۰)
فیلسوف، منطق ‌دان، ریاضی‌دان، و قرن بیستم
فعال صلح و خلع سلاح بریتانیائی
لیبرال، راسیونالیست، پوزیتیویست
مؤلف (در همکاری با وایتهد) اصول ریاضیات
در زمینه مقدمات ریاضی
یکی از مهمترین آثار قرن بیستم
از اساتید دانشگاه های زیر:
کامبریج، هاروارد، پکن، مدرسه اقتصاد لندن
برنده جایزه نوبل (1950)

·        نون، برتراند راسل و مور به مثابه نمایندگان نئو رئالیسم

4
·        مونتاژ و پری در ایالات متحده به مثابه حامیان نئو رئالیسم تحت تأثیر ویلیام جیمز
·        («نئو رئالیسم. دایرة المعارف فلسفه»، 1967، ص 485 ـ 489)

42
·        همانطور که قبل از همه، توسعه بعدی نئو رئالیسم توسط سانتایانا و استرانگ نشان می دهد، مونیسم اپیسته مولوژیکی این رئالیسم با پلورالیسم اونتولوژیکی (دوئالیسم) در تضاد قرار می گیرد.  

43



·        برنامه امپیریسم منطقی محفل وین بمراتب پر پیامدتر بوده است.
·        برای اینکه پیگیرتر و همگون تر از بقیه بوده است. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر