۱۳۹۴ مرداد ۱۶, جمعه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (303)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین

پیشکش
 به 
 امیر نیک آیین 

بخش هشتم
 پایان ماتریالیسم فلسفی در ایراسیونالیسم فلسفی بورژوائی
و اثبات  ضد ایراسیونالیستی ماتریالیسم اسلوبی توسط علمتئوری
ادامه

10
·        انتقاد فلسفه حیاتی از فرهنگ، تئوری ها را به مثابه «استنباطات حیاتی متفکرین بزرگ» قلمداد می کند.
·        آن سان که در آثار رودولف اویکن به عیان می بینیم.

·        مراجعه کنید به فلسفه حیات در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

11
·        بدین طریق، از طریق فرار به تاریخ فلسفه، مبارزه بر ضد «مکانیزه کردن» حیات شروع می شود:

الف
·        با «دستیابی به جهانی» به مدد «رئالیسم مدرن» برای انسان ها، «جانشینی برای تخریب روحی آنها» عرضه نمی شود.

ب
·        سوسیالیسم «آزادی در مقابل دولت را بی دغدغه ای، فدای آزادی در چارچوب دولت می کند.»  
·        (رودولف اویکن، «نگرش حیاتی بزرگ ترین متفکرین»، 1899، ص 2، 468، 480)

12
·        در فرهنگ محافظه کاری مایر (1908)، نظری علنا به مشاوره گذاشته می شود که ماتریالیسم را توأم با اخطاری به شرح زیر معرفی می کند:
·        «ماتریالیسم غافل از آن است که ما از وجود جهان مادی خارجی فط به مدد احساسات و ادراکات خود چیزی می دانیم.
·        این بدان معنی است که نمی توانیم مدعی واقعی بودن ماده شویم، بدون اینکه ضمنا به وجود شعور (بطور کلی وجود درونی و روحی) اذعان کنیم.
·        به همین دلیل سیستم های ماتریالیستی، قاعدتا با این نقص همراهند که حیات روحی افراد و کل را و ساخته های خود ویژه آنها از هر نوع فکری، اخلاقی و استه تیکی را در جهانتصویر خود وارد نمی کنند و به درک بهتر این پدیده ها کمک نمی رسانند.»
·        (مایر، «فرهنگ لغات بزرگ محافظه کاری»، جلد 13، 1908، ص 424)

13
·        روشنفکریت محافظه کار آلمانی در رشته فلسفه و علم عمدتا به جائی می رسد که از جنگ امپریالیستی جهانی اول (1914)  به عنوان «نعمت الهی استقبال می کند.»
·        برای اینکه بنظرشان این جنگ حیاتی پر برکت و پربار می تواند مانع «فنای نظام اخلاقی جهانی» گردد:
·        «مگر ایدئالیسم آلمانی محبوب در هر سرود و در هر آواز در هر جشنی را جفنگ نمی نامند؟
·        مگر نمی بینیم که محافل وسیعی مبتلا به جهان بینی و حیات بینی ماتریالیستی شده اند؟
·        مگر نمی بینیم که ارجحیت قایل شدن به نعمات مادی چنان گسترش یافته که روحیه مردم مسموم شده است؟»   
·        (بومه «فراخوان ها و سخنرانی های اساتید دانشگاه های آلمان در جنگ جهانی اول»، 1975، ص 70)

14
·        البته بر کسی پوشیده نیست که ایراسیونالیسم (خردستیزی) با انتقاد از ماتریالیسم، ضمنا میراث فلسفه کلاسیک بورژوائی   را و بویژه فلسفه کلاسیک آلمان از کانت تا هگل را درهم می کوبد.

15
·        ایده ئولوژی ایراسیونالیستی بورژوائی واپسین هم رابطه با ماتریالیسم را در هم می کوبد و هم رابطه با ایدئالیسم فلسفه کلاسیک بورژوائی   را.  

16
·        اما علاقه مندان به فلسفه کلاسیک بورژوائی   دعاوی مبتنی بر راسیونالیته (عقلانیت) و مؤثریت بطور کلی را تقدیم ایراسیونالیسم نمی کنند.   

17
·        قبل از همه در عرصه تئوری علوم طبیعی و تئوری شناخت و همچنین در عرصه روانشناسی علمی در حال توسعه، گرایشاتی به چشم می خورند که به اقدامات زیر دست می زنند:  

الف
·        از رئالیسم علمی به دفاع برمی خیزند.  

ب
·        فلسفه ماتریالیستی را به چالش می کشند.

ت
·        جهانتصویر غیر ماتریالیستی را از گزند ایراسیونالیسم مصون می دارند.  

پ
·        این تلاش ها بلحاظ فلسفی به سازش میان ماتریالیسم و ایدئالیسم منجر می شود.
·        آن سان که مثلا در ایدئالیسم ویلهلم ووندت می بینیم که بنابر تجارب علمی اش، تقدم وجود بر شناخت حسی را برسمیت می شناسد و در اثری تحت عنوان «مقدمه ای بر فلسفه» (1901)، به ماتریالیسم در بخش هائی از تاریخ، میدان عرض اندام می دهد.
·        (آرنولد ویلهلم ووندت، «سیستم فلسفی او»، 1980)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر