پروفسور
دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
امیر
نیک آیین
بخش
هشتم
پایان ماتریالیسم فلسفی در ایراسیونالیسم فلسفی
بورژوائی
و
اثبات ضد ایراسیونالیستی ماتریالیسم
اسلوبی توسط علمتئوری
ادامه
10
·
انتقاد فلسفه حیاتی از فرهنگ،
تئوری ها را به مثابه «استنباطات حیاتی متفکرین بزرگ» قلمداد می کند.
·
آن سان که در آثار رودولف اویکن به
عیان می بینیم.
·
مراجعه کنید به فلسفه حیات در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
11
·
بدین طریق، از طریق فرار به تاریخ فلسفه،
مبارزه بر ضد «مکانیزه کردن» حیات شروع می شود:
الف
·
با «دستیابی به جهانی» به مدد «رئالیسم
مدرن» برای انسان ها، «جانشینی برای تخریب روحی آنها» عرضه نمی شود.
ب
·
سوسیالیسم «آزادی در مقابل دولت را
بی دغدغه ای، فدای آزادی در چارچوب دولت می کند.»
·
(رودولف اویکن، «نگرش حیاتی بزرگ ترین متفکرین»،
1899، ص 2، 468، 480)
12
·
در فرهنگ محافظه کاری مایر (1908)،
نظری علنا به مشاوره گذاشته می شود که ماتریالیسم را توأم با اخطاری به شرح زیر معرفی
می کند:
·
«ماتریالیسم غافل از آن است که ما از وجود
جهان مادی خارجی فط به مدد احساسات و ادراکات خود چیزی می دانیم.
·
این بدان معنی است که نمی توانیم
مدعی واقعی بودن ماده شویم، بدون اینکه ضمنا به وجود شعور (بطور کلی وجود درونی و
روحی) اذعان کنیم.
·
به همین دلیل سیستم های ماتریالیستی،
قاعدتا با این نقص همراهند که حیات روحی افراد و کل را و ساخته های خود ویژه آنها از
هر نوع فکری، اخلاقی و استه تیکی را در جهانتصویر خود وارد نمی کنند و به درک بهتر
این پدیده ها کمک نمی رسانند.»
·
(مایر، «فرهنگ لغات بزرگ محافظه کاری»، جلد
13، 1908، ص 424)
13
·
روشنفکریت محافظه کار آلمانی در رشته
فلسفه و علم عمدتا به جائی می رسد که از جنگ امپریالیستی جهانی اول (1914) به عنوان «نعمت الهی استقبال می کند.»
·
برای اینکه بنظرشان این جنگ حیاتی
پر برکت و پربار می تواند مانع «فنای نظام اخلاقی جهانی» گردد:
·
«مگر ایدئالیسم آلمانی محبوب در هر سرود و در
هر آواز در هر جشنی را جفنگ نمی نامند؟
·
مگر نمی بینیم که محافل وسیعی
مبتلا به جهان بینی و حیات بینی ماتریالیستی شده اند؟
·
مگر نمی بینیم که ارجحیت قایل شدن
به نعمات مادی چنان گسترش یافته که روحیه مردم مسموم شده است؟»
·
(بومه «فراخوان ها و سخنرانی های اساتید
دانشگاه های آلمان در جنگ جهانی اول»، 1975، ص 70)
14
·
البته بر کسی پوشیده نیست که ایراسیونالیسم
(خردستیزی) با انتقاد از ماتریالیسم، ضمنا میراث فلسفه کلاسیک بورژوائی را و بویژه
فلسفه کلاسیک آلمان از کانت تا هگل را درهم می کوبد.
15
·
ایده ئولوژی ایراسیونالیستی بورژوائی
واپسین هم رابطه با ماتریالیسم را در هم می کوبد و هم رابطه با ایدئالیسم فلسفه
کلاسیک بورژوائی را.
16
·
اما علاقه مندان به فلسفه کلاسیک
بورژوائی دعاوی مبتنی بر راسیونالیته (عقلانیت) و مؤثریت بطور
کلی را تقدیم ایراسیونالیسم نمی کنند.
17
·
قبل از همه در عرصه تئوری علوم طبیعی
و تئوری شناخت و همچنین در عرصه روانشناسی علمی در حال توسعه، گرایشاتی به چشم می
خورند که به اقدامات زیر دست می زنند:
الف
·
از رئالیسم علمی به دفاع برمی
خیزند.
ب
·
فلسفه ماتریالیستی را به چالش می
کشند.
ت
·
جهانتصویر غیر ماتریالیستی را از گزند
ایراسیونالیسم مصون می دارند.
پ
·
این تلاش ها بلحاظ فلسفی به سازش
میان ماتریالیسم و ایدئالیسم منجر می شود.
·
آن سان که مثلا در ایدئالیسم ویلهلم
ووندت می بینیم که بنابر تجارب علمی اش، تقدم وجود بر شناخت حسی را برسمیت می
شناسد و در اثری تحت عنوان «مقدمه ای بر فلسفه» (1901)، به ماتریالیسم در بخش هائی
از تاریخ، میدان عرض اندام می دهد.
·
(آرنولد ویلهلم ووندت، «سیستم فلسفی او»،
1980)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر