۱۳۹۴ مرداد ۱۸, یکشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (151)


جمعبندی از
مسعود بهبودی
 


دربارۀ قدرت روحی انسان
بندیکت اسپینوزا
کسی که قدرت روحی دارد به کسی خشم نمی گیرد.


1
خشم چیست؟

2
خشم واکنش طبیعی و خوپوی آدمی به کنشی است.
این بدان معنی است که افسار اسب خشم مطلقا به دست خود آدمی نیست. 

3

 خسرو روزبه
در دادگاه
برای توضیخ دیالک تیک کنش و واکنش
مثال مشت زدن بر میز را می زند:
کنش در این دیالک تیک مشت و میز
فرود امدن مشت بر میز است.
درد گرفتن دست، نتیجه واکنش میز براین ضربه فرود آمده است.

4
خشم
ـ در تحلیل نهائی ـ 
واکنش ارگانیسم (اندام) به کنشی است.
این واکنش به همان اندازه دست خود آدم است که واکنش میز دست خود آن است.

5
این بدان معنی قدرت روحی کذائی تعیین کننده نیست.

6
اصولا هر کرد و کار اجتماعی در
دیالک تیک  آگاهی و خودپوئی
صورت می گیرد.     

7
شاید بتوان گفت که ما با
دیالک تیک خشم و خرد سر و کار داریم:
هر چه خرد قوی تر باشد، خشم ضعیف تر است.

8
دیالک تیک خشم و خرد
نیز یکی از فرم های بسط و تعمیم دیالک تیک خودپوئی و آگاهی است.

9
انسان زمانی می تواند به کسی خشم نگیرد که آدم نباشد.
یعنی سلب آدمیت شده باشد.
مسخ شده باشد. 

اسپینوزا
کسی که قدرت روحی دارد، کسی را به دیدۀ تحقیر نمی نگرد.


1
تحقیر به چه معنی است؟

2
تحقیر در دیالک تیک تحقیر و تجلیل وجود دارد.

3
اگر تحقیر چیزی و یا کسی
مذموم باشد،
اصولا باید تجلیل چیزی و یا کسی هم
مذموم باشد.

4
از دو حالت قصه خالی نیست:
یا تحقیر و تجلیل
به صورت سوبژکتیو صورت می گیرند و با به صورت اوبژکتیو.

الف
تحقیر و تجلیل سوبژکتیو
(دلبخواهی، مصلحتی، اوپورتونیستی، کشکی، الکی)
هر دو مذموم اند و ضد علمی، ضد انقلابی، ضد منطقی و نامطلوب اند.

ب
تحقیر و تجلیل اوبژکتیو اما رئالیستی است.
حاوی حقیقت عینی است.

5
بنابرین نمی توان حکم قطعی در این زمینه صادر کرد.

6
تحقیر کسی که کشوری را به گورستانی مبدل می سازد،
بیان حقیقت عینی است.
دفاع از حقیقت عینی است.

7
تجلیل کسی که منافع شخصی خود را تابع منافع خلق قرار می دهد،
بیان دیگرگونه ی حقیقت عینی است.
دفاع دیگرگونه ای از حقیقت عینی است.

8
 مفاهیم اخلاقی انتزاعی را باید نخست جامه مشخص پوشاند
و بعد نسبت به آنها موضع گرفت.
برای اینکه آنها
همه از دم
طبقاتی اند و نسبی اند.


اسپینوزا
کسی که قدرت روحی دارد، هیچگاه مغرور نمی شود.


1
غرور و تواضع
نیز بسان تحقیر و تجلیل
می توانند سوبژکتیو و یا اوبژکتیو باشند.

2
غرور سوبژکتیو به همان اندازه مذموم و تهوع آور است 
که تواضع سوبژکتیو.

3
از قضا غرور و تواضع تهوع آور سوبژکتیو
دو روی سکه واحدی اند.

4
این دو روی این سکه واحد را می توان در خیلی از اجامر به وضوح و به کرات دید:
هم غرور بی دلیل و الکی و عوام فریبانه را
و هم تواضع کشکی و بی محتوا و توخالی را.

5
غرور و تواضع اوبژکتیو
اما
بر عکس غرور و تواضع سوبژکتیو
علمی و انقلابی و ستایش انگیز است.
به معنی تحلیل رئالیستی واقعیات امور است.
به معنی دفاع از حقیقت عینی است.

6
مثال:
غرور کسی که به قصد خدمت به خلق
تمام زندگی اش را فدای انجام کاری می کند،
به همان اندازه علمی، انقلابی، منطقی و مطلوب است
که تواضع او
با توجه به خدمات عظیم و بی نظیر و صرفنظرناپذیر توده زحمت،
علمی، انقلابی، منطقی و مطلوب است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر