۱۳۹۴ مرداد ۱۵, پنجشنبه

جهان بینی محمد زهری در آئینه آن و این (135)


محمد زهری
( ۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۳)
تحلیلی از
ربابه نون

محمود کیانوش

و در‌ شعر«از دو چشم»
از کشف الاسرار میبدی‌
که‌ در آن آمده است:
از ما به وی نگر، نه از وی به‌ ما

اگر در این اواخر چنین نسب‌ جویی ها از زهری نمی ‌بینیم،
دلیل بریدن نسب‌ از‌ آن سرچشمه ‌های معانی نیست،
دلیل کهنه‌ شدن‌ و ماندن نسب است.

·        در قاموس محمود کیانوش، آوردن کلام قصاری از «کشف الاسرار»  میبدی، توسط محمد زهری به معنی «نسب جوئی محمد زهری از سرچشمه های معانی» است.

1
«کشف الاسرار»، از تفاسیر کهن پارسی است
که رشیدالدین میبدی بیش از نُه قرن پیش نوشته است.
 در این تفسیر،
زیر هر آیه
در سه مرحله
(به تعبیر مؤلف کتاب، در سه نوبت)
مطالبی بیان شده است:

الف
نوبت اوّل
  بحث ادبی  
(گونه هروی )

ب
نوبت دوم
بحث تاریخی ـ روایی  
(اسرائیلیات)

ت
  نوبت سوم
  بحث کلامی
(تأویل‏های عرفانی)

2
از ما به وی نگر، نه از وی به ما

·        میبدی در این رهنمود از مخاطب خود به مثابه شاهد می خواهد که از ما به  وی نگریسته شود و نه از وی به ما.

·        ما هنوز از جهان بینی میبدی اطلاعی نداریم.
·        او ظاهرا دیالک تیک ماده و روح را و یا دیالک تیک انسان و خدا و یا عارف و حق را به شکل دوئالیسم ما و وی بسط و تعمیم می دهد.

3
از ما به وی نگر، نه از وی به ما

·        این توصیه و اندرز میبدی در هر صورت به تئوری شناخت ربط پیدا می کند:
·        چون مشاهده یکی از مراحل اصلی و صرفنظرناپذیر شناخت است.
·        به همین دلیل می توان گفت که او دیالک تیک مشاهده را یعنی دیالک تیک اوبژکت (موضوع)  شناخت و سوبژکت شناخت را به شکل دیالک تیک وی و ما ـ شاهد (نگرنده، شناسنده) بسط و تعمیم می دهد.
·        بدین طریق موضوع شناخت و یا مشاهده «یگانه» ی دوگانه تصور و تصویر می شود:
·        دوگانه ای متشکل از وی و ما، حق و عارف، خدا و انسان.

4
از ما به وی نگر، نه از وی به ما

·        توصیه میبدی به شاهد این است که از ما به وی بنگرد.
·        یعنی ماده آغازگاه شناخت قرار داده شود.
·        برای شناخت خدا، بنظر میبدی باید از شناخت انسان شروع به کار کرد.
·        این نظر میبدی ـ در تحلیل نهائی ـ درست است.
·        ولی متافیزیکی است.
·        چون او دیالک تیک ماده و روح را به شکل دوئالیسم ماده و روح، به شکل دوئالیسم ما و وی بسط و تعمیم می دهد و عملا تحریف می کند.
·        چون روح منفصل و مستقل از ماده، وی منفصل و مستقل از ما، وجود ندارد.
·        به همان سان که از مشاهده ماده می توان به شناخت روح نایل آمد، به همان سان نیز می توان از بررسی و شناخت روح به شناخت ماده نایل آمد.
·        اگر انسان شناسی به خداشناسی منجر شود، خداشناسی نیز خواه و ناخواه به انسان شناسی منجر خواهد شد.

5
از ما به وی نگر، نه از وی به ما

·        نکته قابل توجه در این توصیه میبدی وقتی آشکار خواهد  شد که او انسان را نمود و نماد خدا تصور و تصویر کند و خدا را به درجه ماهیت اعتلا دهد:
·        یعنی دیالک تیک نمود و بود را، دیالک تیک پدیده و ماهیت را، دیالک تیک ظاهر و ذات را به شکل دوئالیسم انسان و خدا، عارف و حق بسط و تعمیم دهد.
·        در آن صورت نمی توان به او حق ندارد:
·        چون برای شناخت ماهیت هر چیز باید هم بالاجبار از نمود آن چیز، از پدیده به حرکت در آمد و از پله های نردبام شناخت  بالا رفت و گام به گام به شناخت ماهیت آن دست یافت.
·        ضمنا هر نمودی نشانه های بود را، هر پدیده ای نشانه های ماهیت مربوطه را در بر دارد.
·        نمود هر سیب، شکل و شمایل و طعم و رنگ و بوی هر سیب از ماهیت آن خبر می دهد.
·        شناخت ماهیت هر چیز در هر صورت با مطالعه، بررسی و شناخت پدیده و نمود آن چیز آغاز می شود و باید آغاز شود.
·        توصیه میبدی در هر صورت این است که باید از انسان به خدا نگریست و نه از خدا به انسان.

6
محمود کیانوش
و در‌ شعر«از دو چشم»
از کشف الاسرار میبدی‌
که‌ در آن آمده است:
از ما به وی نگر، نه از وی به‌ ما

اگر در این اواخر چنین نسب‌ جویی ها از زهری نمی ‌بینیم،
دلیل بریدن نسب‌ از‌ آن سرچشمه ‌های معانی نیست،
دلیل کهنه‌ شدن‌ و ماندن نسب است.

·        محمد زهری اما نه برای نسب جوئی و یا مستفیض گشتن از منابع کذائی معانی، بلکه به دلیل عنوان و محتوای شعر خویش، به ذکر این سخن میبدی مبادرت ورزیده است:
·        عنوان شعر زهری، «دو چشم» است:
·        دو چشمی که رابطه دیالک تیکی با هم دارند:
·        یعنی جای سوبژکت ـ اوبژکت مرتب عوض می شود:
·        یعنی جای شاهد و مشهود مرتب عوض می شوند.

·        می توان گفت که زهری بی کمترین شباهت به میبدی، دیالک تیک مشاهده را، به شکل دیالک تیک دو چشم و یا به شکل دیالک تیک سوبژکت ـ سوبژکت در عرصه شناخت بسط و تعمیم می دهد.

7
از ما به وی نگر، نه از وی به ما

·        در شعار میبدی، سوبژکت شناخت در خارج از دیالک تیک وی و ما قرار دارد.
·        برای شاهد و یا نگرنده ی میبدی، وی و ما بیشتر به عینک، دوربین و یا چشم شبیه اند.

·        این بلحاظ فرم، یاد آور همان اصطلاح معروف «از چشم کسی دیدن چیزی» است:  
·        یاد آور خود را به جای کسی گذاشتن و از دید او دیدن چیزی است.

·        این شعار میبدی به احتمال قوی، ربط تعیین کننده ای به فرم و محتوای شعر زهری ندارد.
·        می توان گفت که زهری، بدون تأمل عمیق این شعار میبدی را بالای شعر خود نوشته است.
·        شاید تحت تأثیر این شعار میبدی شعر خود را سروده است که چیز بکلی دیگری است و برای قدر دانی از او این سخن او را یاد آور شده است.

·        دو «چشم» محمد زهری رو در روی یکدیگر قرار دارند.
·        یعنی رابطه دیالک تیکی با هم دارند و مرتب جا عوض می کنند:
·        چشم شاهد (سوبژکت) به چشم مشهود بدل می شود و برعکس.

·        رابطه دیالک تیکی هم همین است:
·        تبدیل مستمر سوبژکت به اوبژکت و بر عکس.

·        این اصلا ربطی به سخن میبدی ندارد تا زهری تبار تئوریکی خود را در او بجوید و یا امثال او را به مقام منبع معانی ارتقا دهد.
·        خواهیم دید.
   
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر