۱۳۹۴ مرداد ۲۲, پنجشنبه

دین (مذهب) (10)


پروفسور دکتر ورنر شوفنهاور
برگردان شین میم شین

1
قرون وسطی

·        این نظریه که دین و یا مذهب وسیله عوامفریبی کشیشان است، در اواخر قرون وسطی رواج وسیع پیدا می کند.
·        ولی یکجانبگی و بی کفایتی این نظریه در این است که آن قادر به توضیح این واقعیت امر نبود که چرا عوامفریبی ئی از این دست، توانسته هزاران سال ادامه یابد.

2
توماس هوبس

 توماس هوبس (1588 ـ 1679)
فیلسوف،
ریاضی دان
اهل بریتانیا
 تدوین کننده ی بزرگ «تئوری دولت»
در عصر جدید آغازین
کتاب معروف او «هیولا» نام دارد
  
·        هوبس اولین کسی بود که به حل این مسئله نزدیک می شود.
·        بنظر او انسان ها به سبب نادانی نسبت به علل خوشبختی ها و بدبختی هائی که در زندگی روزمره مواجه می شوند، به وجود قوه نامرئی مؤثری ایمان می آورند و فکر می کنند که آن تعیین کننده ی سرنوشت آنها ست.

فویرباخ
لودویگ فویرباخ (1775 ـ 1833)
از کلمات قصار او:
اخلاق حقیقی «سعادتمندی من را بدون سعادتمندی تو برسمیت نمی شناسد.»
راه برقراری هارمونی (هماهنگی) میان تکلیف و سعادت، 
یعنی راه انطباق منافع فردی (من) با منافع دیگران (تو)، 
در «عشق به توده» است!

·        فویرباخ در کشف ماهیت مذهب، خدمت مهمی ادا می کند.

·        او نشان می دهد که انسان با پرستش خدا، به پرستش ماهیت انسانی خویش می پردازد و خدا انعکاس برگشتی مذهبی و تخیلی انسان زمینی در ضمیر انسانی است.
·         
·        مراجعه کنید به بیگانگی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری مراجعه کنید.

4
 مارکس و انگلس

·        مارکس و انگلس، برای اولین بار به علت ازخودبیگانگی مذهبی و لذا  به ریشه های واقعی دین و یا مذهب در جامعه طبقاتی پی می برند.

1
·        آنها ثابت می کنند که شالوده ازخودبیگانگی مذهبی انسان، در بیگانگی واقعی او نسبت به ماهیت خویش نهفته است.

2
·        بیگانگی واقعی انسان نسبت به ماهیت خویش، نتیجه ی یوغ استثمار بر گرده او ست.

3
·        تا زمانی که انسان زیر یوغ استثمار سرکوب و تحقیر و خوار و ذلیل می شود، قادر به توسعه کیفیت های انسانی خویش نخواهد بود و تسلی خاطر، آزادی و وجهه انسانی خود را ـ به ناچار ـ در دین و یا مذهب خواهد جست و ماهیت انسانی خود را بطور تخیلی در خدا تحقق خواهد بخشید.

4
·        در جامعه طبقاتی، عمیق ترین ریشه های دین و یا مذهب را باید در عوامل زیر  جست:

الف
·        در اشتیاق توده های تحت استثمار و ستم به زندگی شایسته انسانی

ب
·        در عجز آنها در مبارزه بر ضد استثمارگران.

ت
·        در شکست کلیه تلاش های برده ها، رعایا و همچنین پرولتاریای جوان در راه رهائی از یوغ استثمار و ستم.

پ
·        در عجز توده ها در مقابل تغییرات نامرئی زندگی، بویژه در مقابل قوای اجتماعی که در نظام سرمایه داری بطور کورکورانه عمل می کنند و ساعت به ساعت و روز به روز تخم وحشت از خانه خرابی و ذلت در دل پرولتاریا و خرده مالکان می افشانند و عدم تأمین اجتماعی، بیکاری، بحران ها و جنگ های فاجعه بار وحشت انگیز به راه می اندازند.

ث
·        از این رو مارکس دین و یا مذهب را نیز «تریاک توده ها» می نامد.
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 1، ص 378)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر