۱۳۹۴ تیر ۱۵, دوشنبه

سیری در پژوهشی از شفیعی کدکنی راجع به شعر و شاملو و «شعرا» (15)


شفیعی کدکنی درباره شاملو چه می ‌گوید؟
تحلیلی از
یدالله سلطانپور  

تو بهتر از هر کسی می ‌دانی که آنچه ا. بامداد یا احمد شاملو را می ‌سازد
 اگر به صد جزء تقسیم شود،
 پنجاه تا شصت درصدش ربطی به شعر ندارد.

·        حق با شفیعی کدکنی است.
·        این ولی منحصر و محدود به الف بامداد نیست.
·        این حتی شامل حال خود شفیعی کدکنی می شود.

·        شهرت هر فیلسوف و عالم و هنرمند و سیاستمدار و غیره در جامعه و جهان بطور مستقیم و غیرمستقیم توسط طبقه حاکمه تعیین می شود.
·        حتی شهرت منفی (بدنامی)  فلاسفه، علما، شعرا و سیاستمداران توده توسط طبقه حاکمه تعیین شده است.

1

·        سواد سیاوش کسرائی صد برابر سواد شفیعی کدکنی و بقیه اساتید دانشکده ادبیات بوده است.

·        ولی قرعه فال استادی در مهمترین انستیتوی کشور یعنی دانشگاه تهران به نام شفیعی کدکنی می افتد که دانشجویان بخت برگشته نادان به سر کلاس می آیند و نادان تر، کلاس را ترک می گویند.

2
·        طبقه حاکمه به سیاوش کسرائی هم ـ حداقل برای مدتی کوتاه ـ کار می دهد.
·        ولی نه در محل سکونت او در تهران، بلکه در سیستان و بلوچستان.
·        یعنی در آنجا که عرب نی انداخته است.

3
·        ضمنا طبقه حاکمه بلافاصله از کرده خویش پشیمان می شود و سیاوش کسرائی را اخراج می کند.
·        به قول خود شاعر، «ساواک هراس از آن داشته که سیاوش در دانشگاه سیستان و بلوچستان صدها بلشویک بپرورد.»

·        ساواک هم که ماشاء الله معدن فضل و فراست و حکمت بوده است.
·        ساواک خیال می کرد که آدم ها به همان سادگی که ساواکی می شوند، به همان سادگی هم بلشویک می گردند.

4
·        برای اثبات صحت این نظر، فقط کافی است یاد آور شویم که حتی توده ای ها سیاوش کسرائی را نمی شناسند و اگر هم بشناسند، قبولش ندارند، چه رسد به ضد توده ای ها.
·        اشعار الف بامداد را اما حزب توده در کنگره هایش می خواند و حتی کاست از آنها تهیه و تکثیر و توزیع کرده است.
·        کسی محلی به سیاوش کسرائی نمی گذارد.
·        در حالیکه شعری از سیاوش کسرائی غنی تر و پر معنی تر از همه اشعار الف بامداد و میم سرشک است.

5
این شهرت و اعتبار نتیجه پنجاه شصت سال
حضور مستمر در روزنامه‌ ها ست.

·        این کشف شفیعی کدکنی درست است، ولی کشف چیزی سطحی است.
·        کشف چیزی است که همه از آن خبر دارند.
·        این اما مسئله ای ثانوی است.
·        این حضور مستمر 50 تا 60 ساله در روزنامه ها معلول است و نه علت اولیه.
·        معلولی است که علت، تصور و تلقی می شود:
·        تعیین کننده ی حضور مادام العمر کسی در مطبوعات و رسانه ها و شهرت ملی و بین المللی کسی نیز طبقه حاکمه است.
·        ترفند طبقه حاکمه اما چنان است که الف بامداد آن نمی نماید که هست.
·        بلکه آن می نماید که نیست.

6
مدتی حزب توده او را بزرگ می ‌کرد،
بعد سلطنت ‌طلب ‌ها،
 بعد چریک ‌ها،
‌حالا هم همه ناراضیان از اوضاع کنونی.

·        این ادعا که حزب توده الف بامداد را بزرگ کرده، نباید درست باشد.

·        ما در مطبوعات حزب توده حتی موردی ندیده ایم که شاملو را مورد تجلیل قرار داده باشد.

·        شاملو راجع به شهدای حزب توده، از سیامک تا وارطان، از روزبه تا کیوان اشعاری سروده است.
·        ضمنا با کیوان رفت و آمد داشته است.
·        حزب توده اما شعرا و نویسندگان طراز اولی داشته و بی نیاز از این و آن بوده است.

7

بعد سلطنت ‌طلب ‌ها،

·        سطل ننه ات طلب ها هم هرگز شاملو را بزرگ نکرده اند.
·        دلیلی هم برای بزرگ کردنش نداشته اند.
·        شاملو در اوپوزیسیون رژیم انقلاب سفید بوده است.

·        در «بامداد در آینه» اثر دکتر نور الدین سالمی، موضع سیاسی شاملو نسبت به انقلاب سفید با صراحت اعلام شده است.
·        شاملو در سنگر جلال آل احمد و ساعدی و خمینی و غیره بوده است.

·        اینکه چرا رژیم انقلاب سفید جلال آل احمد و شاملو و غیره را تحمل می کند، به احتمال قوی به توصیه اکید و تحت فشار مستشاران امپریالیستی بوده است

·        مستشاران امپریالیستی به جهان بینی فاشیستی جلال آل احمد و احمد شاملو وقوف داشته اند و شهرت و محبوبیت آنها را به نفع آنتی کمونیسم و امپریالیسم دانسته اند.

·        رژیم انقلاب سفید در هر صورت بلحاظ نمایندگی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری، مترقی تر از همه اینها بوده است.

8
بعد چریک ‌ها،
·        چریک های فدائی کذائی و مجاهدین خلق شاملوئیست بوده اند و کماکان هم هستند.
·        مجاهدین حتی به شاملو پیشنهاد خروج از کشور داده اند.

·        سازمان های فدائی و مجاهد، علیرغم ظاهر چپ و حتی ترور مهره هائی از طبقه حاکمه، سازمان های متعلق به ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی و فاشیستی بوده اند و هستند.

·        جلال آل احمد و ساعدی از نزدیک ترین دوستان و رهنمایان ایده ئولوژیکی صمد بهرنگی و بهروز دهقانی و غیره بوده اند.

·        شاملو برای هر شهید فدائی و مجاهد شعری سروده است که شفیعی کدکنی در کلاس های درسش واژه هائی از آنها را ایدئالیزه کرده و به عرش اعلی برده است.

·        یکی از بزرگ کنندگان الف بامداد خود شفیعی کدکنی بوده است.

·        بانگ حزب توده پس از کودتای 28 مرداد در جامعه اصلا طنین نداشته است.

·        بخش اعظم روشنفکران جامعه، ضد توده ای بوده اند و کماکان هم هستند.

9
‌حالا هم همه ناراضیان از اوضاع کنونی.

·        این نظر شفیعی کدکنی تا حدودی درست است.

·        ناراضیان لائیک کنونی متعلق به اقشار بینابینی (موسوم به طبقه متوسط) تمایلات نیچه ئیستی ـ فاشیستی عمیق دارند و در اشعار شاملو آرزو های طبقاتی عمیق خود را منعکس می بینند و نشخوار می کنند.
·        منم منم های شاملو، سکسیسم تحت عنوان خر رنگ کن عشق در اشعار شاملو، تحقیر و تخریب توده های مولد و زحمتکش، تجلیل از نخبه و غیره از عناصر اصلی ایده ئولوژی این «ناراضیان از اوضاع کنونی» و ضمنا خود شفیعی کدکنی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر