۱۳۹۴ تیر ۱۲, جمعه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (131)


جمعبندی از
مسعود بهبودی
 


حرف داشتن و واژه نداشتن غیر ممکن است.

1
تصور اینکه حرف داشته باشی و واژه نداشته باشی،
 توهم داشتن حرف است.
همین و بس.

2
اندیشه فقط وقتی می تواند تشکیل شود که جامه کلام بپوشد.
واژه غلاف خنجر مفهوم است
و
جمله زره حکم.

3
مفهوم را از واژه و اندیشه را از جمله گریزی و گزیری نیست.

4
 
روح
همیشه
سایه ماده
 را
بالای سر خود دارد.

(مارکس)  


دایرة المعارف روشنگری
مجانی است.
ولی مفت نیست.


1
مجانی است.
چون مؤلفان دایرة المعارف حقوق بگیر نیستند.

2
ضمنا موسیقی بتهون هم آرامش زدا ست.
بیدارگر است.
نه خواب آور.

3
ما
عمدتا برای خودمان می نویسیم.

4
اصلا قصد بهم زدن آرامش  شما را نداشتیم.

5
ما دیری است که در فیسبوک فعال نیستیم.

6
تصادفا با شما درگیر بحث شده ایم
ببخشید.

7
ضمنا ابراز نظر صریح ما
ترفندی
برای 
همآموزی و خود آموزی
است.

8
نوعی به محک همنوعان زدن نظر خویش  است.

9
ما در به هم زدن آرامش همنوع نفعی نداریم. 


مغز فرق ماهوی با اعضای دیگر ندارد.

1
قضیه به این سادگی ها نیست.

2
هر عضوی اعجوبه ای است.

3
چه عضو اندام و چه عضو جامعه

4
دست را به عنوان مثال
 نباید
دستکم گرفت.
5
ساختار دست حیرت انگیز است.

6
مغز
در تحلیل نهائی
 نتیجه کرد و کار عرقریز اعضای دیگر است

7
مغز ببرکت کار و در روند کار تشکیل شده است.

8
اگر کسی کار مادی (جسمی) و یا فکری و هنری نکند،
مغزش دیریا زود
گچ می بندد. 

9
 
کم نیستند
کسانی که  
جمجمه شان
گورستان گرانبها ترین سلول ها ست. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر