۱۳۹۴ تیر ۲۱, یکشنبه

سیری در جهان بینی پرویز ناتل خانلری (12)


پرویز ناتل خانلری
تحلیلی از
یدالله سلطانپور  

عقاب
ادامه

زاغ گفت:
«ار تو در این تدبیری
عهد کن تا سخنم بپذیری

عمرتان گر که پذیرد کم و کاست
دگری را چه گنه، کاین ز شما ست

·        معنی تحت اللفظی:
·        کلاغ گفت:
·        «اگر تو در پی چاره هستی، قول بده که اندرز مرا قبول کنی.
·        کوتاهی عمرتان تقصیر خودتان است و نه کس دیکر.»

1
·        خانلری در این دو بیت، از کلاغ واعظی سر هم بندی می کند و به بالای منبر می فرستد:
·        فقط باید فانتزی داشت و دهقان ژنده پوشی را و یا عمله پا برهنه ای را تصور کرد که بالای منبر نشسته است و موعظه می کند.

·        کلاغ اکنون از سر تا فئودالیزه شده است.
·        کلاغ چنان تغییر ماهیت داده که باز شناسی اش محال است.
·        کلاغ بسان اعلیحضرت عقاب و یا  اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی می اندیشد و استدلال می کند:


عمرتان گر که پذیرد کم و کاست
دگری را چه گنه، کاین ز شما ست

2
·        این همان تئوری فئودالی دیر آشنا ست.
·        این همان «از ما ست که بر ما ست» است و امروزه هر سطل ننه ات طلبی در هر فرصتی نشخوار می کند.
·        کلاغ هم همه کاسه ها و کوزه ها را بر سر سوبژکت می شکند:
·        از شما ست که بر شما ست.

·        شنیدن دلایل کلاغ فئودالیزه شده ضرر ندارد.

3
ز آسمان هیچ نیایید فرود
آخر از این همه پرواز چه سود؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        از آسمان هرگز پایین نیایید.
·        اینهمه پرواز که فایده ندارد.

·        فرمولبندی خانلری را باش.

·        حکم «از آسمان پایین نیایید» به چه معنی است؟

4
ز آسمان هیچ نیایید فرود
آخر از این همه پرواز چه سود؟

·        حکم «از آسمان پایین نیایید» بدان معنی است که برای همیشه در آسمان بمانید.
·        ولی این نمی تواند منظور کلاغ باشد.
·        چون کلاغ در مصراع دوم به تقبیح پرواز بطور کلی می پردازد.
·        یعنی نهی از پرواز می کند.
·        کسی که نهی از پرواز کند، نمی تواند ضمنا بگوید که «ز آسمان هیچ نیایید، فرود.»  
·        خانلری چنان وانمود می کند که انگار کلاغ ها جرو خزندگان اند و بیگانه با آسمان و پرواز.

5
پدر من که پس از سیصد و اند
کان اندرز بد و دانش و پند

بارها گفت که برچرخ اثیر (اتر)
بادها را ست فراوان تأثیر

·        معنی تحت اللفظی:
·        پدر من که سیصد سال عمر کرده بود و گنجینه ای از اندرز و اندیشه در کله داشت، می گفت:
·        بادها در آسمان خیلی تاثیرگذار اند.

·        خانلری اکنون خرافه عمر 300 ساله کلاغ ها را تبلیغ می کند و خصومت آنها با پرواز را تئوریزه.

6
بادها کز زبر (روی)  خاک و زند
تن و جان را نرسانند گزند

هر چه از خاک  شوی بالاتر
باد را بیش گزند است و ضرر

تا بدانجا که بر اوج افلاک
آیت مرگ بود،  پیک هلاک

·        معنی تحت اللفظی:
·        وزش بادها هرچه بالاتر باشد، زیانبارتر است.
·        باد در اوج آسمان مظهر مرگ و پیک هلاکت است.

·        ترفند خانلری در این سه بیت، تئوریزه کردن سوبژکتیو باد برای تقبیح بلند پروازی از دید طبقه کلاغ است.

·        بلند پروازی یکی از صفات ممیزه اشرافیت بنده دار و فئودال بوده است.

·        این به معنی تقبیح اریستوکراسی از دید توده های مولد و زحمتکش است.



·        تئوری کلاغ اریستوکراتیزه (پنگوئن واره) شده عبارت است از اینکه طول عمر با ارتفاع پرواز نسبت معکوس دارد:
·        هرچه بلند پروازتر، به همان اندازه، کوتاهعمرتر.

·        این دیالک تیک معکوس طول عمر و ارتفاع پرواز از منظر  خانلریسم است، که ضمنا با چسباندن برچسب کنسرواتیسم بر پیشانی توده های مولد و زحمتکش توأم است.

·        غافل از اینکه مظهر کنسرواتیسم (محافظه کاری) نه طبقه کلاغ، بلکه بورژوازی است که دشمن دیگر فئودالیسم بوده و دیگر نیست.  

7
ما از آن، سال بسی یافته ایم
کز بلندی، ‌رخ برتافته ایم

زاغ را میل کند دل به نشیب
عمر بسیارش ار گشته نصیب

·        معنی تحت اللفظی:
·        دلیل عمر دراز ما، پرهیز از بلندی است.
·        ما به پستی تمایل داریم و به همین عمرمان دراز است.

·        خانلری در این دو بیت با تکتیری چندین نشان ایده ئولوژیکی می زند:
·        او واژه های بلندی و پستی را به چندین معنی بکار می برد:

الف

·        اولا به معنی بلند پروازی و بی ادعائی
·        بدین طریق، هر کس هر چه بی ادعاتر، عمرش به همان اندازه، بیشتر.

·        در این تئوری خانلری، ذراتی از حقیقت عینی وجود دارد.
·        اعضای اشرافیت بنده دار و فئودال بطور سنتی اهل دوئل و غیره بوده اند و چه بسا جان بر سر آن نهاده اند.

ب
·        علت این آوانتوریسم (ماجراجوئی) را اما نه در فضیلت بلندپروازی فئودالی، بلکه در تعلق به طبقات اجتماعی واپسین باید دانست که به سبب فقدان دورنمای تاریخی، ستایشگر مرگ اند.

·        دوئل و جنگ و چریکیسم و مجاهدیسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم بهانه اند برای نجات از بی دورنمائی تاریخی و بی معنائی زندگی.

ت
·        خانلری در واژه پستی و بلندی، ضمنا تئوری راسیستی ـ فاشیستی شوپنهاور و نیچه و اراذل و اوباش دیگر را بسته بندی می کند.
·        بدین طریق، اشرافیت بنده دار و فئودال به درجه انسان ممتاز و ابربشر ارتقا داده می شوند و توده های مولد و زحمتکش به درجه زباله و تفاله تنزل می یابند و تحقیر می شوند.

پ
·        خانلری ضمنا با واژه های پستی و بلندی فضیلتی کمی (ارتفاع پرواز)  برای اعلیحضرت عقاب و یا اشرافیت بنده دار و فئودال سرهم بندی می کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر