۱۳۹۴ تیر ۵, جمعه

سیری در پژوهشی از شفیعی کدکنی راجع به شعر و شاملو و «شعرا» (6)

شفیعی کدکنی درباره شاملو چه می ‌گوید؟
تحلیلی از
یدالله سلطانپور   

سی سال است 
که
 او، بدون اینکه قصد سوئی داشته باشد،
دو سه نسل از جوانان این مملکت را سترون کرده است
که
حتی یک مجموعه درخشان،
حتی یک شعر درخشان،
حتی یک بند درخشان
که
خوانندگان جدی شعر بپسندند، 
نتوانسته ‌اند بسرایند.

·        شاملو اگر زنده می بود و این ارزیابی شفیعی کدکنی را می شنید، از ته دل کیف می کرد.
·        چون این سخن شفیعی کدکنی، اگرچه بظاهر تقبیح ملایمی از او ست، ولی در واقع، تجلیل عظیمی از او ست.
·        شاملو زیر ذره بین شفیعی کدکنی به «ابر بشر» (نیچه) کشور عه هورا استحاله می یابد.
·        آن سان که به تنهائی دو تا سه نسل از جوانان کشور را اخته و عقیم می سازد.
·        جای «پرواربندان» گوهر مراد ـ رفیق جانجانی جلال آل احمد و احمد  شاملو ـ  خالی.

1

·        اعجازی ـ هر چند منفی ـ  از این دست فقط از دست «بامداد اول و آخر»،  «طلیعه آفتاب»، «شرف کیهان»، «هابیل»، «زیبای جبری»، «عشوه ای در تجلی جاودانه»، «کبک خرامان بی باک از سرب»، «زیبایی ئی که الله اکبر، وصف ناگزیری از او ست»، «زهر بی پادزهر»، «جهان زیبا به مثابه مجیز حضور او»، «نه عدوی ابله مرد، بل انکار او»  و غیره و غیره برمی آید.


2
سی سال است که او، بدون اینکه قصد سوئی داشته باشد،
دو سه نسل از جوانان این مملکت را سترون کرده است

·        این تصور شفیعی کدکنی از طرز تفکر خود او پرده برمی دارد.
·        شفیعی کدکنی پدیده های اجتماعی را ناشی از سوبژکت های معینی می داند.
·        بزعم شفیعی کدکنی، دلیل اختگی دو تا سه نسل از جوانان کشور، حضور شخصیتی به نام احمد شاملو ست.

·        این اما به چه معنی است؟


3
سی سال است که او، بدون اینکه قصد سوئی داشته باشد،
دو سه نسل از جوانان این مملکت را سترون کرده است

·        این اولا بدان معنی است که شفیعی کدکنی دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت را به شکل دیالک تیک شاملو و جوانان بسط و تعمیم می دهد و بعد بلافاصله دست به تخریب این دیالک تیک می زند.
·        قطب اوبژکت (دو تا سه نسل از جوانان کشور)  این دیالک تیک را به آب زمزم می شوید و کنار می نهد و قطب سوبژکت (احمد شاملو) را همه کاره و فعال مایشاء قلمداد می کند.

·        این طرز تفکر را سوبژکتیویسم معرفتی می نامند.

4

·        مؤسس و مبلغ اصلی سوبژکتیویسم شخص شخیص شوپنهاور ست که معلم حضرت نیچه بوده است.
·        شفیعی کدکنی بدین طریق وارد سنگر ایده ئولوژیکی خود احمد شاملو می شود.


5
سی سال است که او، بدون اینکه قصد سوئی داشته باشد،
دو سه نسل از جوانان این مملکت را سترون کرده است

·        این ضمنا بدان معنی است که شفیعی کدکنی، مسبب اصلی اختگی دو تا سه نسل از جوانان کشور را شخصیتی به نام شاملو در این مورد و به نام های دیگر در موارد دیگر قلمداد می کند.


6
خوزه اورتگا گاسه (1883 ـ 1955) و مارتین هایدگر 
فیلسوف، جامعه شناس، نویسنده اسپانیائی
نماینده تئوری نخبگان
آثار:
تشکیل و تلاشی ملت
ایده نسل
قیام توده ها


·        این به معنی طرفداری بی چون و چرای شفیعی کدکنی از تئوری فاشیستی ئی به نام «تئوری نخبگان» است.
·        مؤسس این تئوری اورتگا گاسه اسپانیائی است که رفیق شفیق مارتین هایدگر، سردسته چاقوکشان طرفدار هیتلر بوده است.

7

·        از قضا، مقوله تق و لق و بی در و پیکر «نسل»، یکی از محبوب ترین مقولات ارتگا گاسه بوده است و حتی کتابی تحت عنوان «ایده نسل» نوشته است.
·        در مقوله نسل  (که ضمنا از مقولات محبوب سازمان مجاهدین خلق هم بوده)، تفاوت های طبقاتی، جنسیتی، ملیتی و غیره میان مثلا جوانان و یا پیران، رنگ می بازند و همه از دم به مهره های قابل مانی پولیزه کردن بدل می شوند.
·        همه از دم بی هویت و مهره واره می شوند تا پیشوایان کبیری از جنس هیتلر و موسولینی و  بن لادن و خمینی و غیره به فرمانی و یا به فتوائی در صفحه شطرنج جامعه و جهان به حرکت در آورند.


8
سی سال است که او، بدون اینکه قصد سوئی داشته باشد،
دو سه نسل از جوانان این مملکت را سترون کرده است

·        جالب اما تطهیر شاملو توسط شفیعی کدکنی است:
·        بنظر شفیعی کدکنی، شاملو بدون اینکه بخواهد دو تا سه نسل از جوانان کشور را اخته و عقیم کرده است.
·        سؤال ولی این است که شفیعی کدکنی به چه ترفندی به این نتیجه رسیده که  شاملو قصد سوئی در سترون کردن جوانان نداشته است؟
·        اینکه شاملو گروهی از همین شعرای جوان را به افیون و هروئین معتاد ساخته، بر کسی پوشیده نیست.

·        آیا چنین جرثومه ای نمی تواند همان جوانان را اخته و عقیم سازد؟


9
سی سال است که او، بدون اینکه قصد سوئی داشته باشد،
دو سه نسل از جوانان این مملکت را سترون کرده است

·        شفیعی کدکنی انسان شریفی است و با شاملو و این و آن فرق دارد.
·        این باور اصیل او ست که شاملو در تخریب جوانان قصد سوئی نداشته است.

·        سؤال ولی این است که چرا استاد دانشگاه جوان و مدرنی قادر به کشف ماهیت عمل شاملو نمی شود؟

10

·        دلیل این خطای شفیعی کدکنی، در ماهیت طبقاتی شاملو ست.

·        یکی از مشخصات اصلی نمایندگان فاشیسم و فوندامنتالیسم عوامفریبی است.

·        هیتلر براحتی می توانست حزب خود را حزب بورژوازی انحصاری بنامد.
·        ولی ناسیونال ـ سوسیالیسم می نامد تا دست به عوامفریبی زند و در اقشار عقب مانده زحمتکشان این توهم را پدید آورد که او قصد تشکیل جامعه سوسیالیستی برای نژاد سفید را دارد.

11
·        دشواری شفیعی کدکنی در کشف ماهیت کرد و کار شاملو هم همین جا ست:
·        شاملو ضمن تبلیغ وسیع و رادیکال ایده ئولوژی فاشیستی، برای هر شهیدی از ارانی تا سیامک، از وارطان تا کیوان، مرثیه می سراید.

·        خیلی از سکنه کشور عه هورا، خیال می کنند که احمد شاملو کمونیست درجه یک است.

·        بیچاره ها چه کنند، وقتی که شاملو اشعار بظاهر کمونیستی سرشته به آتش و خون می سراید؟

·        دلیل ارزیابی نادرست شفیعی کدکنی از شاملو ضمنا همین جا ست.

·        برای کشف ماهیت آدم ها باید به تسلیحات شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی مسلح بود.
·        طریق و ترفند دیگری وجود ندارد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر