۱۳۹۴ خرداد ۲۳, شنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (281)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین
بخش ششم
ماتریالیسم و علوم طبیعی در قرن ۱۹  
ادامه

80
·        عناصر این جهانتصویر مونیستی را عوامل زیر تشکیل می دهند:

الف
·        اولا «تعین» ماده به مثابه «بنیاد اصلی کل وجود» تشکیل می دهد.   

ب
·        ثانیا یکسان قلمداد کردن ضرورت (جبر) و «قانون طبیعی» مفهوم «عامیت قوانین طبیعی» تشکیل می دهد.     

ت
·        ثالثا ایده «هویت (یکسانی) قوانین طبیعی و قوانین عقلی» تشکیل می دهد.     

پ
·        رابعا نتیجه مستخرجه از آن مبنی بر «تساوی بنیادی توان معرفتی (شناخت) در کل کاینات» تشکیل می دهد که تحت تأثیر تئوری لودویگ فویرباخ بوده که مبتنی بر قبول مجدد آموزش ماتریالیستی قدیم استوار بر حکم زیر بوده است:
·        انسان عبارت است از «مجموعه غرایز جسمانی طبیعی و تأثیرات خارجی هم بر کل ماهیت روحی اش و هم در گشتاورهای منفرد عمل او.»   

ث
·        خامسا همان تئوری شناخت تشکیل می دهد که عنصر غیر اغراق آمیز اوپتیمیسم (خوش بینی) پیشرفت بوده و تا جنبش کارگری رسیده است:

1
·        «رئالیسم با سلاح حقایق اموری می رزمد که برای همه قابل رؤیت و قابل فهم هستند.»  

2
·        «تسلیحات ماتریالیسم فیزیکی و فیزیولوزیکی» بر ضد «ایدئالیسم» در دانش تجربی تشکیل یافته اند.   

3
·        دانش و تفکر بشری بدون اوبژکت های رئال (واقعی) بی معنی اند.
·        «تفکر و وجود به همان سان تفکیک ناپذیر (جدائی ناپذیر) هستند که نیرو و   ماده تفکیک ناپذیرند.»
·        (همانجا، ص 510)    

81
·        این بویژه ماتریالیسم معرفتی ـ نظری «طبیعت نگری مکانیکی و مادی» است که در مقابل ترهات ایراسیونالیستی مبنی بر «بیایید بخوریم و بنوشیم، چون فردا خواهیم مرد» را و دعاوی مبتنی بر «بطلان جهان بینی ماتریالیستی» (ر. واگنر) را رد می کند.

82

·        مفهوم «جهان بینی ماتریالیستی» لودویگ بوشنر، نقطه اوج ماتریالیسم غیر پرولتری در قرن 19 بوده است.

الف
·        بر ضد ایدئالیسم و ایراسیونالیسم (خردستیزی) به مثابه تسلیحات هژمونی فئودالی و بورژوائی از اواسط قرن 19 به بعد، دیگر حمله و هجومی صورت نگرفته است.

ب
·        «ماتریالیسم» از اواسط قرن 19 به بعد، در شعور ایده ئولوژیکی بورژوائی خطری پرولتری بر ضد جامعه بورژوائی قلمداد می شود.  

ت
·        در تعریفی که در فرهنگ کلیسائی به قلم وتسر و ولته از ماتریالیسم عرضه می شود، از تعین اونتولوژیکی و معرفتی ـ نظری (تقدم و یا تأخر ماده بر روح و قابل شناخت بودن و نبودن واقعیت عینی) اثری نیست.
·        در این فرهنگ لغات فلسفی به ماتریالیسم برخورد مطلقا سیاسی می شود:

1
·        «ماتریالیسم از نقطه نظر تاریخی ـ فرهنگی (بلحاظ تاریخ فرهنگ) اولا نتیجه زوال جامعه بلحاظ اخلاقی سالم است.    

2
·        ثانیا منجلاب فساد اخلاقی در همان جامعه است.  

3
·        به همین دلیل، ماتریالیسم از نقطه نظر تاریخی ـ فرهنگی نیز زباله است و ماهیتا باطل است.»  
·         (ه. براون، «ماتریالیسم و ایدئالیسم»  مفاهیم مهم تاریخی، فرهنگ تاریخی راجع به زبان سیاسی ـ اجتماعی در آلمان، 1982، ص 1011 ـ 1020))

83
·        بحث ماتریالیسم و ایدئالیسم اثبات شده با توسل به علوم طبیعی در مرحله بعدی تاریخ علوم و فلسفه، که توسط روشنفکران وابسته به بورژوازی صورت گرفته و چه بسا تحت تابعیت منافع کاپیتالیستی قرار داشته، در رابطه متقابل خلاق با یکدیگر بوده بوده اند.

84
·        ضمنا هر جا هم از ماتریالیسم سخن رفته، منظور رئالیسم معرفتی ـ نظری به معنی جدی کلمه بوده است.  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر