۱۳۹۴ تیر ۸, دوشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (125)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

 

پس کی می آیی؟
سید علی صالحی

به رؤیای بی جُفتِ این خانه قناعت کنیم؟!

شاگردِ گلفروشی، آن سوی پُل
دارد رو به پنجر ه ‌ای بسته و بی پرده نگاه می کند

رفتگرِ خوش ‌لهجه‌ ی همین کوچه فهمیده است
گلدان‌ های سفالِ کنارِ مهتابی
آب می خواهند.

نیلوفرِ غمگینِ کنار پنجره می گوید:
«پس کی می آیی؟»
شاگردِ گلفروشی آن سوی پل هم.

پس کاش کسی می ‌آمد
لااقل خبری می آورد.

1
فقط دو نفر در هواپیمای در حال سقوط  مانده بودند:
یک پسر بچه نه ساله و یک مرد مسن

2
مرد مسن گفت:
« فرزندم.
من عمر خودم را کرده ام و آینده پیش روی تو است.
بیا این چتر نجات را بردار و خودت را نجات بده.»


3
پسر بچه گفت:
«احتیاجی نیست.
(دیگر کمبود چتر نجات نداریم.)
اون آقاهه که می گفت،
 باهوش ترین رئیس جمهور دنیا ست
(جورج بن جورج)
با کوله پشتی مدرسه من پرید، بیرون.»
 

اثری از 
حسین رزاقی
 
سرو سمبل آزادگی است.

1
آزادی و آزادگی
احتمالا
معانی متفاوتی دارند.

2
سؤال ولی این است
که
چرا سرو سمبل آزادگی است،
ولی سیب و سپیدار و گیلاس و گردو
سمبل برده وارگی و سرافکندگی اند؟

 زولفیه
 
آذربایجانی ها اهل عشوه و کرشمه نیستند.

1
اگر این ترانه تحلیل شود،
این حقیقت امر روشن می شود.

2
شخصیت زولفیه
در این ترانه
را
هیچ خواننده ای در ایران  ندارد،
چه نر و چه زن.

3
زن در این ترانه از خرد و خودمختاری سرشار است.
قوی تر از مرد است.

4
ضمنا این ترانه،
ترانه فوق العاده دلنشینی است.

5
ایراد ترانه های آذربایجانی
سطح معنوی نازل تصنیف (شعرترانه)  آنها ست.

 خدا قابل تفسیر است.

1
برخی از مؤمنین خدا را با طبیعت یکی تلقی می کنند.

2
خدا انعکاس آسمانی ـ انتزاعی طبقه حاکمه است.

3
قوای کور مورد نظر صادق هدایت
 اما
خرافه ای بیش نیست. 

 دولت و انقلاب

1
انقلاب یعنی  تغییر فرم مالکیت بر وسایل تولید.

2
انقلاب فئودالی یعنی سلب مالکیت خصوصی از اشرافیت بنده دار 
توسط اشرافیت فئودال 

3
با انقلاب سوسیالیستی
دولت طبقه کارگر و متحدین آن 
و یا
دیکتاتوری پرولتاریا
تشکیل می شود.

4
شما اما از زوال دولت دم می زنید.

5
دولت
ـ اگر کشورهای سرمایه داری  در جائی وجود باشند ـ
حتی در مرحله کمونیسم زوال نمی یابد.

 شعر و محتوای شعر

1
شعر یکی از فرم های شعور است.
همین وبس.

2
شعر می تواند هم شهد باشد و هم زهر.

3
اتفاقا خیلی از زهرهای ایده ئولوژیکی را
در
پیاله ی شعر
به خورد خلایق می دهند.

4
همه سم های ایده ئولوژیکی
یا
در فرم شعر عرضه می شوند
 و
یا
در فرم نثر شعرگونه 

 رستوران طبیعت

مگه در سلاخ خانه های خودمان قضیه از قرار دیگه است؟

1
مگر خود این جانوران
دمار از روزگار ماهی ها در نمی آورند؟

2
طبیعت رستوران بزرگی است
که  طعام یکی، دیگری است
تا
خودش
ـ به نوبه خود ـ
طعامی در بشقاب دیگری باشد.

3
تنازع بقا
در تئوری مش داروین من البریتانیا


تقاطع مال «سطل ننه ات طلبیسم» است.
محتوای بی محتوای مطالبش دال بر همین است.


چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی را
باید
در تاریخیت آنها دید
در سیر تاریخی آنها دید
و
نه در ایستائی آنی آنها 

 تنهائی و همبائی

1
با هم بودن حتما نباید فیزیکی باشد.

2
می توان تنها بود و با جهانی همبا بود.

3
ضمنا هر همبائی با هر کسی
مفید و مثبت نیست.

4
چه بسا همبائی ها
که
 اتلاف وقت و تخریب روح و روانند.

5
چه بسا تنهائی ها
که
 مقوی روح اند
و
 حامل و حامی شخصیت و شعورند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر