۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۴, دوشنبه

سیری در پژوهشی از احسان طبری راجع به خیام و حافظ (۱۷)

سرچشمه:
صفحه فیس بوک
نصرالله آقاجاری

ویرایش و تحلیل از 
یدالله سلطان پور

چرا ما به این نتیجه می رسیم که طرز تفکر احسان طبری، اسکولاستیکی است؟

۱
احسان طبری
بی‌ فايده نيست قبل از ورود در اصل مطلب با نگرشی وسيع‌ تر به طرح اين مسائل در تاريخ اديان و مذاهب بنگريم.

احسان طبری در این به اصطلاح «پژوهش» راجع به خیام و حافظ، 
کسب و کاری جز تهیه تکخال از اینجا و آنجا نداشته و کماکان ندارد.

این طرز «تحلیل» و «تفکر» همان طرز تحلیل و تفکر قرون وسطایی است که علمای شرقی و غربی پیشه کرده بودند:
جستجوی آیه و روایت و حدیث و نقل قول از این و آن 
 و اثبات صحت و سقم نظرات 
از طریق مقایسه آنها با دگم ها و یا جزم های دستچین شده.

۲
تفاوت احسان طبری با فقها و فضلای قرون وسطی
 در منابع و تنوع نقل قول ها ست، نه در اسلوب و یا متد بررسی.

احسان طبری به هر دلیلی تصمیم دارد
که خیام و حافظ را جزو آزاد اندیشان قلمداد کند.
به همین دلیل هر نقل قولی را و هر نکته ای را که حامی این استنباط او باشد، 
به خورد خواننده می دهد.

ما هنوز نمی دانیم که احسان طبری این طرز تفکر و تحلیل را کجا آموخته است.

۳
احسان طبری اکنون از بحث اصلی بکلی خارج می شود
 تا نکاتی را که یاد داشت کرده یکی پس از دیگری در سفره خواننده نهد:

الف
علم المعاد

ب
جوردانو برونو ی آزاد اندیش

ت
تصوّر بهشت به مثابه مرکز آسايش و وفور نعمت

پ
پوريای ولی می‌گويد:
«بهشت و دوزخت با تو ست در پوست
چرا بيرون ز خود مي‌جوئی ای دوست؟»

ث
مقولات مذهب انعکاس پندار آميز مقولات واقعيّت است.

ج
به قول مارکس:
«مذهب آه انسان ستمديده، روح جهانی بدون قلب ،
روان يک دوران بلاخيز و بی عاطفه است ...»

ح
چنانکه گفتيم در کليۀ مذاهب سخن از دوزخ در ميان است:
در مزدۀ يسنا گفته می‌شود...

خ
در مصر قديم بر آن بودند که...

د
در اساطير يونانی چنين آمده است که...

ذ
مسيحيّت در قبول اين اساطير تحت تأثير عقايد بنی اسرائيل است
که...

س
به قول دنی ديدرو
ـ ماترياليست بزرگ فرانسوی ـ
«از فرد مسيحی ترس از جهنم را باز ستانيد، اعتقاد او را باز ستانده‌ ايد»

ش
در دين اسلام نيز اسطورۀ بهشت و جهنّم جای مهمّی دارد ...

این «اطلاعات» مرده و به درد نخور را احسان طبری، 
درست به همان سان به خورد خواننده می دهد که 
علما و فضلای قرون وسطی
 آیات و روایات و احادیث و غیره را موعظه می کردند.

احسان طبری در تنبلی فکری حیرت انگیزی، 
حتی همین نقل قول های چه بسا معیوب و یا ناقص را مورد تأمل قرار نمی دهد.

او یاد داشت های تصادفی خود را مو به مو تکرار می کند.

خواننده باید خیلی خر باشد 
تا از خود نپرسد، آیا چیزی از قلم نیفتاده؟

حریف دیگری در کره ارض نبوده که نظر دیگری داشته باشد 
و مورد پسند طبری نبوده باشد؟

جوردا برونو و پوریای ولی 
که تنها حکمای صاحبنظر در قرون وسطی نبوده اند.

ضمنا آیا  
علم و تجربه و حکمت بشری 
در این فاصله زمانی درجا زده است 
تا نظرات فقهای این دین و آن دین مو به مو تکرار شوند 
و به عنوان سند و مدرک تلقی شوند.

احسان طبری هنوز راضی نیست.

چون از بابت کمیت یاد داشت کم و کسری ندارد:

احسان طبری
برای داشتن تصوّری روشن‌ تر نمونه‌هائی چند از قرآن در وصف بهشت و جهنّم نقل می‌کنيم:

۱
در توصيف بهشت

۲
در توصيف رستاخيز و جهنم

۳
اينک پيش از اتمام اين توضيحات برای تفنّن خاطر خوانندگان
چند بيتی از قصيدۀ طنز آميز ملک الشعراء بهار را در وصف جهنم نقل می کنيم.

احسان طبری اصلا از خود نمی پرسد که 
هدف سرگرم کردن خواننده است و یا روشنگری است؟

ضمنا این ملک الشعرای بهار کیست؟

برای احسان طبری آدم، آدم است و تفاوت طبقاتی بین آنها وجود ندارد.

برای او ظاهرا مهم نیست که ملک الشعرای بهار 
یکی از اعضای طبقه حاکمه بوده است.

احسان طبری در هر صورت، 
پس از خسته کردن ذهن خواننده به اصل بحث بر می گردد.
اما نه برای حلاجی فاکت ها و مدارکی 
که در سفره خواننده بخت برگشته ریخته است،
بلکه برای تحت اللفظی
معنی کردن ۱۴ رباعی از خیام.
 
احتمالا همین ۱۴ رباعی همه رباعیاتی بوده اند که خيام سروده است.

۴
احسان طبری خیال می کند  
که تحت اللفظی معنی کردن اشعار کسی به معنی شناخت جهان بینی او ست.

هنوز بحث طبری ادامه دارد.
باید شکیب داشت.

شاید بالاخره از عرضه تکخال خسته شود 
و به تحلیل حداقل عینی اشعار و افکار خیام و حافظ بپردازد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر