۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۹, شنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (278)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین
بخش ششم
ماتریالیسم و علوم طبیعی در قرن ۱۹  
ادامه

67
 لودویگ بوشنر (1824 ـ 1899)
فیلسوف، پزشک، عالم علوم طبیعی
از چهره های «مشاجره بر سر ماتریالیسم»
    
·        ماتریالیسمی که با نام های ژاکوب موله شوت، کارل فوگت، لودویگ بوشنر و هاینریش سولبه در رابطه بود، بلحاظ سیاسی با جناح مترقی جنبش کلیسای پاول و بخشا با جنبش کارگری لاسالی پیوند داشت و بلحاظ ایده ئولوژیکی در چالش شدید با مخالفین ایدئالیستی ـ روحانی قرار داشت.
·        (ف. گریگوری، «ماتریالیسم علمی در قرن 19 در آلمان»، 1977)

68
 ژاکوب موله شوت  (1822 ـ 1893)
فیلسوف، پزشک، فیزیولوگ هلندی
از چهره های «مشاجره بر سر ماتریالیسم»

·        در اثر ژاکوب موله شوت تحت عنوان «جریان دایره وار حیات. پاسخ های فیزیولوژیکی به نامه های لیبیگ راجع به شیمی»، (1952)، در فرم علمی عوامفهم، «حقایق اموری» بر ضد «دعاوی توخالی میراث من درآوردی» به اطلاع «مردم آلمان» رسانده می شود تا خود را از «اسرار کلیسا و خیالبافی های ایدئالیست ها » آزاد سازند:
·        «جامعه ما از شکوفایی آزاد محروم خواهد ماند، اگر ما از سرچشمه واقعیت آب بر نداریم.»
·        (ژاکوب موله شوت، «جریان دایره وار حیات. پاسخ های فیزیولوژیکی به نامه های لیبیگ راجع به شیمی»، (1952)، جلد 1، ص 29)       

الف
·        از دید این ماتریالیسم، «واقعیت عینی»  با «نیرو و ماده» یکسان است.

ب
·        و وظیفه طبیعت پژوه (عالم الاشیاء)  هدایت تحول اوضاعی است که انسان ها در آن اوضاع متناسب با تعین های طبیعی خود زندگی نمی کنند.

ت
·        طبیعت پژوه از دید این ماتریالیسم، روشنگر و مصلح همزمان است.

پ
·        طبیعت پژوهان زحمتکش ترین حلاجان مسئله اجتماعی اند و با تسلیحاتی که در دست دارند، از حوایج مردم پرده برمی دارند، مسایل مبهم را مطرح می کنند، ولی هرگز اجازه پاسخ به آنها را به کسی نمی دهند.

ث
·        راه حل این مسایل در دست طبیعت پژوهان است که به مدد دانش تجربی با اطمینان خاطر عرضه می شود.

ج
·        دانش قدرت شکست ناپذیری است
·        دانش قدرت مبتنی بر صلح و آرامش است.»
·        (ژاکوب موله شوت، «جریان دایره وار حیات. پاسخ های فیزیولوژیکی به نامه های لیبیگ راجع به شیمی»، (1952)، جلد 1، ص 322)     

69
·        فیزیولوژی ادراک، ایده تکمیل توان معرفتی نوعی ـ تاریخی، قبول قابل فرمولبندی بودن قوانین معرفتی با ارجاع نامعین و  قبل از همه با استناد به پیشرفت های علمی ـ طبیعی حاصله در علوم طبیعی که به تکثیر وسایل ادراک حسی (ابزار، آلات و دستگاه های  اندازه گیری) منجر شده، این حقیقت امر را به اثبات می رسانند.
·        (ژاکوب موله شوت، «جریان دایره وار حیات. پاسخ های فیزیولوژیکی به نامه های لیبیگ راجع به شیمی»، (1952)، جلد 1، ص 41 ـ 50، «راجع به منابع معرفتی انسان ها»)    

70
·        تئوری ماتریالیستی مبتنی بر قابل شناخت بودن واقعیت عینی، بنا بر اعترافش، بر استقرای مکانیکی فکری از طبیعت مادی مبتنی نیست:

الف
·        تئوری ماتریالیستی مبتنی بر قابل شناخت بودن واقعیت عینی، مکانیسیستی نیست، بلکه بر هویت (یکسانی) و وحدت موضوع شناخت و معلومات (شناخته شده ها)   مبتنی است.

ب
·        تئوری ماتریالیستی مبتنی بر قابل شناخت بودن واقعیت عینی، وجود حد و مرزهای شناخت را مجاز نمی داند.
·        هم بازسازی گمانورزانه استنباطات مادر زاد را دور می اندازد و هم دیوار کشیدن کانت میان چیزهای در خود و چیزهای برای ما را.  

71
·        موله شوت در تفسیری که از شعار کاریکاتور واره کارل فوگت، مبنی بر اینکه «رابطه فکر با مغز همان رابطه صفرا با کبد و رابطه ادرار با کلیه ها ست»، به عمل می آورد، در مقابل اتهام مکانیسیسم به دفاع برمی خیزد:
·        «اگر کسی بفهمد که مغز برای تهیه اندیشه به همان سان لازم است که کبد برای ترشح صفرا، ضمنا می فهمد که این مقایسه کارل فوگت ردخور ندارد.»
·        (همانجا، ص 284)   

72
·        انتقادی که «رئالیست ها» از «ایدئالیست ها» داشته اند، حاکی از مشاجره آکادمیکی (دانشگاهی) نبوده است.
·        «ایدئالیست ها» فقط به این دلیل، «فلاسفه نامیده می شوند که بلحاظ آموزشی جایی قرار دارند که شناخت ماده و پدیده های حرکتی آن، بنظرشان امکان ناپذیر است.»  

73
·        با «تقسیم آزادانه و درست نیرو و ماده» باید شرایط لازم برای «آزادترین استفاده از نیروی کار انسانی» فراهم آید.
·        برای اینکه «هستی شایسته انسانی تنها از طریق کار امکان پذیر می گردد.»    

74
·        فرار فلسفه آن زمان از واقعیت عینی به چالش و نقد کشیده می شود.
·        «رئالیسم»، پیش شرط پیش بینی تلقی می شود:
·        «شناخت سوسیالیستی حوایج اجتماعی به آینده مبتنی بر کار در جهان تعلق دارد.»

·        «رئالیسم» اما ضمنا دلیلی بر اخطار در این زمینه است که صفت «سوسیالیستی» به «اصطلاح بی خردی مبتنی بر حرص و آز غارتگرانه بدل شود» و با برابری طلبی کمونیستی عوضی گرفته شود.
·        (همانجا، ص 306 ـ 311)         

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر