۱۳۹۳ اسفند ۱۴, پنجشنبه

چاله ها و چالش ها ( ۵۱۳ )


جهان بینی محمد زهری در آئینه آن و این (۲۴)
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
هنر و آثار هنری از دیدی دیگر


محمد

۱
به جای «می گردد» درست تر نیست که بنویسی «نمی شود»؟

۲
بهتر نیست که «تشکیل نمی یابد» را بنویسیم، «تشکیل نمی شود.»

۳
بهتر نیست که «تشکیل نمی یابد» را بنویسیم «تشکل نمی یابد»؟

۴
در ضمن در باره عبارت " تفکر عرق ریز عمیق و دقیق " کمی توضیح بدهید.
 
۵
منظور از عبارت "عقب عقب رفتن جهنده " چیست؟
 
میم

ممنون از هماندیشی

 ظاهرا ایرادات مورد نظر به بخش زیر از مطلب مربوط می شود:
«این ٰآرامش و سکوت شاعر توده ضمنا به «عقب عقب رفتن جهنده (ای)» شبیه است،
 برای کسب انرژی هرچه بیشتر و جهش هرچه پر توان تر و بلندتر.
چرا و به چه دلیل؟
به این دلیل که در بستر این آرامش و سکوت (عقب نشینی) است که
 توفان و آتشفشانی از شعر و ترانه و سرود سرشته به شور و شعور و شعار تشکیل می شود.
بدون آرامش و سکوت (عقب نشینی) لازم، هرگز تفکر عمیق و دقیق (تدارک جهش و پرش) امکان پذیر نمی گردد 
و بدون تفکر عرقریز عمیق و دقیق، هرگز اثر فکری و هنری ارجمندی تشکیل نمی یابد.»
 
۱

یکی از نعمات زبانی برای استغنای زبان فارسی واژه های عربی بوده اند و خواهند بود.

احتمالا برای هر زبانی قضیه از همین قرار است.
به همین دلیل ملل متمدن به «اهلی کردن» واژه های ملل و فرهنگ های دیگر مبادرت می ورزند.
درست به همان سان که به اهلی کردن نباتات و جانوران از دیرباز مبادرت ورزیده اند.
پدیده ای که هم برای انسان ها و هم برای نباتات و جانوران مفید بوده است.
یعنی هم نباتات و جانوران قدر دان و سپاسگزار بنی آدمند و هم برعکس.
بنی أدم قدر دان و سپاسگزار نباتات و جانوران است.

در غیر این صورت نه تداوم، تکامل، توسعه، تقویت و تحکیم جامعه بشری امکان پذیر می گشت و نه تداوم، تکامل، توسعه، تقویت و تحکیم حیات نباتی و جانوری.

۲

واژه های عربی «تشکیل»، تصویب، تداوم، تکامل، توسعه، تقویت، تحکیم، تثبیت و غیره و غیره را می توان واژه های «اهلی» گشته محسوب داشت که ضمنا به ظرفیت و توان تبیینی زبان فارسی کمک چشمگیری محسوب می شوند.

فارسی زبانان با افزودن مصادر مختلف از قبیل دادن و کردن و گشتن و شدن و گرداندن و گردیدن و غیره، ظرفیت و توان تبیینی زبان خود را توسعه همه جانبه می دهند.
۳

شاید بتوان این ترفند را با ترفندی در زبان مثلا آلمانی قابل قیاس تلقی کرد.
آلمانی ها هم چه بسا واژه های ملل و فرهنگ های دیگر را اهلی کرده اند:
آنها پیشوندها و یا پسوندهای معینی را به مثلا افعال زبان های دیگر افزوده اند و غنای خارق العاده ای به زبان خود بخشیده اند:

مثال
 
erfahren

verfahren

abfahren
vorfahren
ausfahren
hinausfahren
hineinfahren
 
۴

به برکت همین ترفند بظاهر ناچیز، زبان آلمانی به تبیین دقیق و یقین مند نظر و منظور  از هر نوع نایل آمده است.

قضیه با واژه های عربی، ترکی، روسی و یا فرنگی «اهلی» شده نیز از همین قرار است:
تشکیل دادن با تشکیل یافتن، تشکیل گشتن و غیره یکسان نیست.
این ترکیبات گاهی با هم هویت معنوی و مضمونی تقریبا واحد و چه بسا تفاوت معنوی و مضمونی چشمگیر دارند.
وقتی در هماندیشی دیگر از «ضرورت تئوریزه گشتن این مسائل» سخن رفت، منظور همین بود.
روی این مسائل زبانی باید کار جدی و عرقریز صورت گیرد.

۵

تشکیل ( مصدر ) فی نفسه یعنی شکل دادن
تشکیل دادن
یعنی برپا کردن، درست کردن .
تشکیل یافتن
بر پاشدن، درست شدن .

۶

مثال دیگر، تصویب کردن با تصویب شدن، تصویب گشتن، تصویب یافتن، تصویب گرداندن بلحاظ معنوی و مضمونی نه یکسان، بلکه متفاوتند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر