۱۳۹۳ آذر ۲۲, شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (40)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

1
 سید جعفر پیشه‌ وری
(1272 ـ 1326)
سیاستمدار، روزنامه‌نگار و مبارز انقلابی کمونیست
نخست وزیر حکومت ملی آذربایجان و مؤسس فرقه دموکرات آذربایجان
از بنیانگذاران و عضو کمیتهٔ مرکزی حزب عدالت در باکو
از مؤسسین حزب کمونیست ایران در نخستین کنگره آن و دبیر مسئول تشکیلات این حزب در تهران
سردبیر روزنامه دو زبانه ( ترکی آذربایجانی ـ  فارسی   ) حریت
سردبیر روزنامه کامونیست که در ۱۹۲۰ در رشت منتشر می ‌شد و گرداننده اصلی روزنامه حقیقت بود که در ۱۹۲۱-۲۲ در تهران منتشر می‌شد.
ناشر روزنامه آژیر در تهران


3

 ورق ظاهرا برگشته!
اما برگشتی نه شعورمند، بل شورمند!
برگشتی فرمال ـ نمودین ، صوری ـ ظاهری
و نه محتوائی ـ ماهوی و نه مضمونی ـ باطنی!

فمینیسم بورژوائی بشدت و حدتی خارق العاده
مد روز شده است.

فمینیسمی بظاهر طرفدار
زن
ـ به مثابه جنس دوم کذائی و نه به مثابه انسان نوعی ـ

فمینیسمی ماهیتا
خصم آشتی ناپذیر انسان بطور کلی
و لاجرم
خصم آشتی ناپذیر زن، قبل از همه و بویژه!

4
 ویکتور هوگو
راجع به اثری از بالزاک
قضاوتی به شرح زیر دارد:
«هر سطری که اونوره (بالزاک) با آن انگشتان چاق و چله اش می نویسد، حاوی محتوائی به اندازه کتابی است.»

اگر ویکتور هوگو
بعضی از کامنت های بعضی ها را هم می دید،
بیشک توصیه می کرد که اندیشه ارزشمند را
با حوصله و دقت لازم به رشته تحریر در آورند و منتشر کنند
و گرنه در برهوت کامنت هدر می رود.
چون هوگو می دانست که کسی کامنت را با دقت درخور نمی خواند.

5
ایده ها وقتی به نتیجه می رسند که زمان شان رسیده باشد
(ویکتور هوگو)

مثل میوه ها که وقتی می رسند که زمان شان رسیده باشد.
یعنی شرایط عینی لازم برای کامیابی شان فراهم آمده باشد.

پیدایش خود ایده ها ثانوی است.
ایده ها
(ادیان و ایدئولوژی ها)
راه حل های درخور به مسائل عینی اند که مطرح شده اند.
ثانوی اند.

وجود اجتماعی بر شعور اجتماعی تقدم دارد.
عینیت بر ذهنیت مقدم است.
محمدها و سلمان ها و غیره
اسباب عملی شدن ایده ها هستند.
اگر محمد هم نبود، تاریخ کس دیگری را مأمور می کرد.

6

بیژن جزنی و شرکاء
بدترین ضربه را به جنبش رهائی بخش مردم ایران زده اند
و ترهات شان باید تحلیل شوند.
چون فدائیان اسلام و خلق امروز
تفاوت ماهوی با فدائیان اسلام و خلق دیروز ندارند.
هم دیروز مرتجع بوده اند و هم امروز مرتجع اند.

بخشی از آنان
فقط فرم مبارزه را
از قهر آمیز کذائی به مسالمت آمیز کذائی
وارونه کرده اند.

بنا بر ضرب المثلی،
« پالان عوض شده.
خر اما همان است که از قدیم بوده است.»

البته جزنی و  شرکاء
نه معنی قهر را می دانستند و نه معنی مسالمت را می دانند.
تجسم جهل مرکب بوده اند و هستند.
همه از دم.
از سر تا پا.

7
خوب.
دلیلش چیه؟

نیاز سوزان و سیری ناپذیر انسان ها
از نر و  ماده
به عکس لخت و سکس به چه دلیل است؟

چرا و به چه دلیل
بخش اعظم انرژی و وقت اکثریت انسان ها
صرف تولید، بازتولید، توزیع و مصرف 
عکس و سکس و لاس و لیس و   لایک و غیره می شود؟

کادرهای سیاسی برجسته سابق
ـ چه نر و چه ماده ـ
امروزه دربدر به دنبال جنس مخالف می گردند
و زیر هر عکس و هر جفنگ
او لایکشر می نویسند و هر کس که نگاه چپی به طرف بکند،
لت و پارش می کنند.

چی شده؟
از اول همین بوده اند و یا عوض شده اند
و بطرز بی برگشتی  به اسفل السافلین سقوط کرده اند؟

8

این مسئله دردانگیز
فقط دلیل معرفتی (سطح شعور) ندارد.
ضمنا تازگی هم ندارد.

این مسئله در کلیدر محمود دولت آبادی
حتی به بحث کشیده می شود.
این مسئله قبل از هرچیز علت اقتصادی دارد.

سطح نازل توسعه ی نیروهای مولده
به فقر مادی و معنوی در جامعه دامن می زند.

فقرا با شوهر دادن دختران خویش،
در واقع، خود را از شر نانخوری خلاص می سازند.

روی این مسئله باید کار پژوهشی همه جانبه
انجام گیرد.

9
مارکسیسم ـ لنینیسم علم است.
علمی از طراز ریاضیات، فیزیک، شیمی، بیولوژی و غیره
در این زمینه ما کمترین شکی نداریم.
جای دوری نرویم،
اعضای همین تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هنوز فرصت مطالعه یک صدم آثار مارکس و انگلس و لنین را نداشته اند.
ولی علیرغم عدم آشنائی با
به قول شما قرآن شان
در مارکسیست بودن شان نمی توان تردید داشت.

10

اندیشه که نمی تواند سرچشمه مشکلات باشد.

اندیشه و به عبارت دقیقتر ایدئولوژی
یکی از عناصر روبنائی هر جامعه است
که خود بوسیله مناسبات تولیدی حاکم
(زیربنای جامعه، حاکمیت طبقه حاکمه معینی)
تعیین و تحمیل می شود.

جامعه ایران پس از روی کار آمدن روحانیت
بلحاظ فکری و فرهنگی و حتی بلحاظ روانی
بشدت تخریب شده است.

اگر بفرض طبقه حاکمه دیگری روی کار می آمد،
وضع فرق می کرد و ایدئولوژی دیگری اشاعه داده می شد.

ایدئولوژی ثانوی است و طبقاتی است.
ایدئولوژی خادم و توجیه گر حاکمیت طبقاتی معین است،
ولی خود نتیجه ی حاکمیت طبقاتی معین است
و بخشی از روبنای هر جامعه است.

پاسخ دقیق و در خور به این پرسش کار آسانی نیست.
ولی تلاش در جهت تأمل روی این پرسش بی ضرر است:
چرا دین شعور وارونه، معکوس و پا در هوا ست؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر