۱۳۹۳ آبان ۲۲, پنجشنبه

شعر نیما یوشیج در آئینه سیاوش کسرائی (34)


نیمایوشیج (1274 ـ 1338)
تحلیل واره ای از
گاف سنگزاد
  
تحلیل شعر «شبتاب»
ادامه

3
مضمون (محتوای) شعر «شبتاب» 
ادامه

سیاوش
واژه «مانند»
اگر از این واژه استفاده می کنم، نه به سبب نقش مستقیمی است که در پیوند با حالات و روحیات شعر دارد، بلکه از آن جهت است که چون لولائی همه اعصاب و عضلات شعر بر روی آن و با کمک آن به چرخش در می آیند و تکرار آن بدین سبب است که نه تقریبا که تحقیقا نیز در هیچ شعر دیگری این همه «مانندی» در موجودات و محتویات یک شعر نیست و یا من خبر ندارم.
بنظر من، مانند ردیف دیگری است که به جای آن که در پایان مصراع ها و در کنار «سوسو می زند» قرار گیرد، در ابتدای سطور بند دوم و سطر اول بند سوم آمده است و می باید آن را ردیف مضاعف این بیت تلقی کرد.

·        این توضیح سیاوش راجع به ساختار این شعر نیما لبریز از نوآوری، نواندیشی و خوداندیشی خلاق است و نمی توان از خواند مکرر و آموزش مکرر از آن سیر شد.
·        سیاوش ضمنا  مفاهیم ارزشمند معینی را به خدمت می گیرد که باید مورد تأمل قرار گیرند و برای استفاده های بعدی سوهان خورند:

1
لولا

·        سیاوش ردیف شعر را به لولا تشبیه می کند که اعصاب و عضلات شعر بر روی آن و ببرکت آن به چرخش در می آیند.  
·        سیاوش بدین طریق برای عناصر فرمال و ساختاری شعر، در این مورد برای «به مانند» (ردیف)، فونکسیون صرفنظرناپذیر معینی تعیین می کند.

·        لولا در قاموس سیاوش محوری است که اعصاب و عضلات شعر حول آن و ببرکت آن می چرخند:
·        لولا در قاموس سیاوش، بلحظ فرم و ساختار، ردیف شعر است.
·        بلحاظ محتوا اما اصل اساسی مشترک همه عناصر شعر است.
·        لولا بیانگر تاکتیک عمل واحد همه واحدهای رزم است:
·        حمله ناگهانی عصب سوز از مخفیگاه و گریز و اختفا ست، برای حمله ای دیگر و گریز و اختفای دیگر.

2
دیالک تیک تقریبی ـ تحقیقی

  و تکرار آن («به مانند»)  بدین سبب است که
نه تقریبا
 که تحقیقا
نیز در هیچ شعر دیگری این همه «مانندی» در موجودات و محتویات یک شعر نیست و یا من خبر ندارم.

·        دیالک تیک تقریبی ـ تحقیقی، شناخت افزار دیالک تیکی گرانبهائی است که ما برای اولین بار می شنویم.
·        سیاوش به احتمال قوی، دیالک تیک نسبی و مطلق و یا دیالک تیک شک و یقین را به شکل دیالک تیک تقریبی و تحقیقی بسط و تعمیم می دهد.
·        احتمالا فرم دیگر بسط و تعمیم این دیالک تیک می توانست دیالک تیک تخمینی ـ تحقیقی باشد.
·        ولی در هر صورت شناخت افزار ارزشمندی است که باید به خاطر سپرده شود.

·        برای درک منظور سیاوش نظر دیگری به واژه «مانند» در شعر شبتاب نیما می اندازیم:

شبتاب

و شبتاب از نهانجایش به ساحل می زند سوسو
به مانند دل من، که هنوز از حوصله و ز صبر من باقی است در او
به مانند خیال عشق تلخ من، که می خواند
و مانند چراغ من، که سوسو می زند در پنجره ی من

·        این کشف خارق العاده سیاوش بلحاظ فرم به فکر کمتر کسی می رسد.
·        سیاوش ژرف اندیشی خارق العاده خود را همین جا نیز نشان خوانده می دهد:
·        جای نا بجای «به مانند» به مثابه ردیف، مانع بازشناسی آن از سوی سیاوش نمی شود:
·        تعیین کننده برای سیاوش فونکسیون واژه «مانند» است و نه جای آن.
·        می توان گفت که سیاوش در دیالک تیک محل و فونکسیون واژه ها، نقش تعیین کننده را از آن فونکسیون می داند.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    سیاوش ژرف اندیشی خارق العاده خود را همین جا نیز نشان خواننده می دهد

    پاسخحذف