۱۳۹۳ آبان ۱۸, یکشنبه

تاملی در تحلیل تخیلی فرج سرکوهی (1)

فرج سرکوهی
کیانوری و اسکندری در قاب دو مصاحبه
تحلیلی از یدالله سلطان پور

حزب توده با سیاست طرفداری از "خط امام"، گرایش های ملی، لیبرال و چپ ایران را، که بدان روزگار خواهان آزادی بودند، با چالشی دشوار مواجه کرد
مصاحبه ایرج اسکندری با مجله تهران مصور در نخستین سال های انقلاب نه فقط به سندی تاریخی بدل شد که در رقم زدن سرنوشت یکی از مهم ترین شخصیت های سیاسی ایران نیز نقشی مهم ایفا کرد
اهمیت تاریخی این مصاحبه را تنها بر متن موقعیت و صف بندی نیروهای سیاسی آن روزگار می توان دریافت.

·        فرج سرکوهی را شخصا می شناسیم.
·        ولی مصاحبه ایرج اسکندری را هنوز نخوانده ایم.
·        چون پیدا نکرده ایم.

·        تعیین هویت ایده ئولوژیکی فرج سرکوهی خود کار دشواری  است.
·        شاید این تأمل بر این این نوشته او سبب خیر گردد و هویت طبقاتی و ایده ئولوژیکی او اندکی روشن شود.

·        این مطلب ظاهرا از بی بی سی انتشار یافته است.
·        ما بی بی سی را هم نمی شناسیم و هرگز در صدد مطالعه آثار آن برنیامده ایم.
·        شاید از طریق تأمل بر روی این مطلب بتوانیم با خط مشی بی بی سی مطلقا بی طرف هم اندکی آشنا شویم.

1
حزب توده با سیاست طرفداری از "خط امام"، گرایش های ملی، لیبرال و چپ ایران را، 
که بدان روزگار خواهان آزادی بودند، با چالشی دشوار مواجه کرد.

·        این اولین جمله حریف است.
·        در این جمله آغازین، کمترین اعتنائی به شرایط عینی جامعه و جهان به چشم نمی خورد.
·        جمله با بررسی سوبژکتی (حزب توده) آغاز می شود.

·        سوبژکتیویسم هم همین است:
·        عمده و برجسته کردن سوبژکت شناخت و بی اعتنائی به اوبژکت شناخت.
·        ایدئالیزه کردن (به عرش اعلی بردن) سوبژکت شناخت و فراموش کردن اوبژکت شناخت  

2
حزب توده با سیاست طرفداری از "خط امام"، گرایش های ملی، لیبرال و چپ ایران را، 
که بدان روزگار خواهان آزادی بودند، با چالشی دشوار مواجه کرد.

·        ایراد بینشی حریف اما چیزی فراتر از سوبژکتیویسم صرف است.
·        چون سوبژکت شناخت در جامعه پس از سقوط سلطنت، فقط حزب توده نبوده و حریف خودش به خوبی می داند و نام می برد.
·        جبهه ملی
·        نهضت «آزادی» از در عقب
·        سازمان مجاهدین اسلام و خلق و میملام
·        سازمان فدائیان اسلام و خلق و منشعب.
·        حزب رنجبران
·        سازمان راه کارگر
·        روحانیت به مثابه تجسم طبقه اجتماعی و ایده ئولوژی فئودالی
·        دربار پهلوی به مثابه تجسم طبقه اجتماعی و ایده ئولوژی بورژوائی

3
حزب توده با سیاست طرفداری از "خط امام"، گرایش های ملی، لیبرال و چپ ایران را،
 که بدان روزگار خواهان آزادی بودند، با چالشی دشوار مواجه کرد.

·        این بدان معنی است که حریف، حتی در اسلوب سوبژکتیویستی ـ معرفتی علیل و معیوب خود پیگیر نیست.

·        اما چرا؟

·        شاید دلیلش عنوان و سرتیتر بحث او باشد.
·        هدف او در حرف، بررسی دو تن از سران حزب توده بوده  است.

4
حزب توده با سیاست طرفداری از "خط امام"، گرایش های ملی، لیبرال و چپ ایران را، 
که بدان روزگار خواهان آزادی بودند، با چالشی دشوار مواجه کرد.

·        استنباط حریف از جبهه ملی و چپ های ایران، در این جمله به ماستمالیزاسیون غلیظی سرشته است.
·        این ماستمالیزاسیون از فرم فرمولبندی حریف آشکار می گردد.
·        حریف چیزها را به صورت مجرد و انتزاعی طرح می کند و نه به صورت مشخص.
·        به همین دلیل از مفهوم گل و گشاد و بی تعریف روشن و مشخص «گرایش های ملی، لیبرال و چپ» بهره برمی گیرد.
·        ما به حلاجی حتی المقدور این مفهوم حریف می پردازیم تا ببینیم، ماست ژورنالیست های وطنی چند من کره دارد.

5
گرایش های ملی، لیبرال و چپ

·        احزاب و سازمان های حامل «گرایش های ملی»  از در عقب را عمدتا جبهه ملی و نهضت آزادی تشکیل می دادند.
·        جبهه ملی دستخوش دو دستگی عمیقی شده بود: 

الف
 من مرغ طوفانم نیندیشم ز طوفان
موجم، نه آن موجی که از دریا گریزد

·        دسته ای از آن برهبری شاپور بختیار (دبیر کل حزب ایران)  با استناد به برنامه جبهه ملی به هر نیتی هم که باشد، آلترناتیو طبقه حاکمه بود.
·        یعنی عملا در خدمت طبقه حاکمه بود.

ب
سنجابی
 
·        دسته دوم، شاپور بختیار و حواریون او را از جبهه ملی بیرون کرده بود و پس از قبضه قدرت از سوی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی و تشکیل دولت موقت از سوی نهضت آزادی به فرمان خمینی، پست های دولتی دریافت کرده بود.

ت
گرایش های ملی، لیبرال و چپ

·        سازمان های «چپ» از در عقب ـ چه با آرم پتک و سندان، چه با آرم داس و چکش و چه با آرم توپ و تفنگ ـ همه چیز داشتند، به غیر از ذره ای شعور.
·        کماکان هم همین اند.
·        سواد نویسنده این مطلب بیشک بیشتر از همه آنها بوده است.

پ
گرایش های ملی، لیبرال و چپ

·        سازمان مجاهدین خلق، سازمانی فوندامنتالیستی ـ آنارشیستی ـ تروریستی بوده است.
·        بخش منشعب از آن که خود را مجاهدین میملام لقب داده بود، شلم شوربای عجیب تری بود که فوندامنتالیسم را با ایده ئولوژی بورژوائی واپسین (فاشیسم)  تعویض کرده بود.
·        امروزه نیز بقایای آن آنتی کمونیسم را در فرم پوپریسم نمایندگی می کنند.
·        صفت تربچه های پوک در رابطه با هویت این دسته از مجاهدین، صفت نابجائی نبود.
·        ولی می بایستی از این حد فراتر رود و تبیین تئوریکی دقیق  یابد.

ث

·        سازمان فدائیان خلق، سازمانی آنارشیستی ـ تروریستی ـ شاملوئیتسی (فاشیستی) بوده است که بخشی از آن منشعب می شود و به حزب توده می پیوندد و امروز احتمالا پست های مهمی در حزب توده دارد.
·        آثار سران این دسته از فدائیان مثلا تورج بیگوند باید تحلیل دیالک تیکی شوند تا هویت شان دقیقتر تبیین یابد.

ج
 گرایش های ملی، لیبرال و چپ

·        سازمان راه کارگر که بوسیله تعدادی از اعضای گروه فلسطین تشکیل یافته بود، سازمانی آته ئیستی ـ ضد روحانی، ولی بی جهان بینی مارکسیستی ـ لنینیستی بوده است.
·        هنوز هم همان است.
·        باسوادترین فرد در آن شاید شاعری به نام رهیاب باشد.
·        راه کارگر به دلیل فقر فلسفی قادر به راائه تحلیل طبقاتی از طبقه حاکمه جدید نبود و با  مفاهیم «کاست و غیره» کار می کرد.
·        آثار این سازمان باید مورد تحلیل قرار گیرند.

·        راه کارگر کمترین تغییری نیافته و همچنان و هنوز همان است که بوده است.
·        امروزه تمیز شالگونی از کیانوری کار سهلی نیست.   

ح
گرایش های ملی، لیبرال و چپ

·        تحلیل حزب 53 نفر و یا رنجبران از ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی، در خطوط کلی اش به احتمال قوی همان تحلیل حزب توده بوده است.
·        البته اگر بتوان به این چیزها نام تحلیل داد.

6
حزب توده با سیاست طرفداری از "خط امام"، گرایش های ملی، لیبرال و چپ ایران را، 
که بدان روزگار خواهان آزادی بودند، با چالشی دشوار مواجه کرد

·        حالا معلوم می شود که ادعای حریف مبنی بر «آزادی خواهی» این جریانات به چه میزانی سوبژکتیو، تخیلی، کشکی و دلبخواهی است.

ادامه دارد.

۲ نظر:

  1. ویرایش:
    راه کارگر به دلیل فقر فلسفی قادر به ارائه تحلیل طبقاتی از طبقه حاکمه جدید نبود و با مفاهیم «کاست و غیره» کار می کرد.

    پاسخحذف
  2. ویرایش:
    شاید این تأمل بر این نوشته او سبب خیر گردد و هویت طبقاتی و ایده ئولوژیکی او اندکی روشن شود.

    پاسخحذف