۱۳۹۳ مهر ۲۱, دوشنبه

تحلیل دیالک تیکی ضرب المثل ها (20)


شین میم شین
  
کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من
ادامه

·        آنچه احمد می خواهد، با صراحت روشنی بر زبان رانده است:

احمد رضا
کمک بگیری وابسته میشی

·        در صحت این حکم احمد رضا تردیدی نیست.
·        مسئله کشف راه حل رادیکال برای این معضل است.
·        خواست احمد رضا هم همین است:

بجوی و بیاب و بیا و بگو

1
کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من

·        نیازهای مادی و معنوی باید دیر یا زود بر طرف شوند و گرنه همبود از هم می پاشد.
·        برای مدت موقتی می توان «خاک خورد و خاک نداد»، ولی نمی توان برای همیشه خاک خورد.
·        احمد رضا حتی رادیکال تر می اندیشد:

اگر وابسته شوی، کاری می کنند که پشتت هی بخارد
 وتو مستأصل تر و ضمنا وابسته تر شوی.

2
کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من

·        برای کشف راه حل باید از خود پرسید که نیازها از چه طرقی رفع می شوند؟

الف

·        به عنوان مثال، اگر نیاز احمد رضا به نان باشد، راه حل اول، خرید و یا غصب نان از کسانی خواهد بود که نان اضافه بر نیاز دارند.
·        شاید راه حل رادیکالی که احمد رضا می جوید، در همین راه حل اول باشد.

ب
·        با توجه به همین راه حل اول، می توان از خود پرسید:
·        حریفی که نان اضافه بر نیاز دارد و بی کمترین دغدغه و دلهره ای می تواند و حتی می خواهد که از شر نان اضافه بر نیاز خلاص شود، به چه ترفندی، این نعمت وفور نان نصیبش شده است؟

ت
·        برای پاسخ به این پرسش، باید از خود پرسید که منشاء نان چیست؟

پ

·        شیخی در شیراز قرن ها قبل به این پرسش، پیشاپیش پاسخ داده است، پاسخی که از قضا، ضرب المثل شده و میلیون ها بار بر زبان آمده است، بی آنکه با اعتراض کسی روبرو شود:

هر آن کس که دندان دهد، نان دهد.

ث
·        ما نظری بر این حکایت شیخ می اندازیم تا ببینیم، این ضرب المثل در چه چارچوبی مطرح شده و قضیه از چه قرار است:

حکایت
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 138 ـ 139)  

یکی طفل دندان برآورده بود
پدر سر به فکرت فرو برده بود

که من نان و برگ از کجا آرمش؟
مروت نباشد که بگذارمش

چو بیچاره گفت، این سخن پیش جفت
نگر تا زن، او را ـ چه مردانه ـ گفت:
«مخور هول ابلیس، تا جان دهد
هر آن کس که دندان دهد، نان دهد

توانا ست آخر، خداوند روز
که روزی رساند، تو چندین مسوز

نگارنده ی کودک اندر شکم
نویسنده عمر و روزی است، هم

خداوندگاری که عبدی خرید
ندارد فکیف آن، که عبد آفرید؟

تو را نیست این تکیه بر کردگار
که مملوک را بر خداوندگار؟»

شنیدی که در روزگار قدیم
شدی سنگ در دست ابدال (قدیسان) سیم؟

مپنداری این قول معقول نیست
چو قانع شدی، سیم و سنگت یکی است

چو طفل اندرون دارد از حرص پاک
چه مشتی زرش پیش همت، چه خاک

خبر ده به درویش سلطان پرست
که سلطان ز درویش مسکین تر است

گدا را کند یک درم سیم، سیر
فریدون به ملک عجم، نیمسیر

نگهبانی ملک و دولت بلا ست
گدا پادشاه است و نامش گدا ست

گدائی، که بر خاطرش بند نیست
به از پادشاهی که خرسند نیست

بخسبند خوش، روستائی و جفت
به ذوقی، که سلطان در ایوان نخفت

اگر پادشاه است و گر پینه دوز
چو خفتند گردد شب هر دو روز

چو سیلاب خواب آمد و مرد برد
چه بر تخت سلطان، چه بر دشت کرد

چو بینی توانگر سر از کبر مست
برو شکر یزدان کن، ای تنگدست

مداری بحمدالله آن دسترس
که برخیزد از دستت آزار کس

پایان

3
کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من

·        ما هم مصراعی به بیت آخر شعر شیخ می افزاییم:

مداری بحمدالله آن دسترس
که برخیزد از دستت آزار کس
هنر نزد عیرانیان است و بس!

·        عیران یک واژه آذری است و به معنی آبدوغ است.
·        عیرانیان یعنی ملتی که فقط و فقط از آب دوغ تغذیه می کنند و به همین دلیل با نان بیگانه اند و در نتیجه از منشاء نان بی خبرند.

·        این حکایت شیخ شیراز باید تحلیل شود تا ببینیم که ماست ایده ئولوژیکی شیخ چند من کره دارد.

·        ولی ما هم به برکت آبدوغ شناسی ژرف نسل اندر نسل خویش، قبل از تحلیل آن و پیشاپیش می گوییم که ماست ایده ئولوژیکی شیخ شیراز، کشک است و به درد خود خوانین و سلاطین فئودالی می خورد.
 ·        یعنی اصلا و اساسا ماست نیست.
 
4
·        خدا شاید میلیون ها جن و انس و ملک مقرب داشته باشد که برایش شب و روز، پیشانی بر خاک می مالند، ولی نانوائی ندارد تا به کسانی که تصادفا هنوز دندان دارند، نان بدهد.

·        نان باید مثل همه نیازهای مادی، فکری، روحی، روانی تولید شود.

5

·        راه حل مسئله احمد رضا هم همین جاست:
·        کسی که نان اضافه بر نیاز دارد، بهتر از محتاجان نان، نان تولید می کند.

·        سؤال اکنون این است که تولید نان به چه معنی است تا ما هم حداقل به اندازه نیاز خود و اهل و عیال خود نان تولید کنیم، تولید نان اضافه بر نیاز پیشکش از ما بهتران؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر