۱۳۹۳ مهر ۱۴, دوشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (184)

فصل ششم
متافیزیک 
پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس 
برگردان شین میم شین

بخش دوم 
متافیزیک فلسفه کلاسیک بورژوائی   
ادامه 
  
36

·        کانت در بررسی این مسئله به آغازگاه متدئولوژیکی دکارت برمی گردد:
·        «من می اندیشم» باید بتواند همه تصورات مرا همراهی کند.

·        بنابرین، همه تنوعات استنباطی با «من می اندیشم» در رابطه قرار دارند.

·        در همان سوبژکت اندیشنده به همین تنوعات برخورد می شود.»
·        (کانت، «نقد خرد محض»، ب 131

·        هولتس، «تذکراتی راجع به قیاس های دانش تجربی کانت»، 1981)

37
·        تجهیز ماورای تجربی سوبژکت ترانسندنتال «من می اندیشم» که ببرکت آن تجهیز، ترکیب تصورات، وحدت تنوعات و همراه با آن، گذار به اندیشه جهان صورت می گیرد، روی هم رفته با «ایده های مادر زاد» دکارت و لایبنیتس انطباق دارد.

38
·        تنها قبول این «توانائی»، یعنی قبول تجهیز سوبژکت از همان آغاز به «مفهوم معرفتی محض» و «قوانین اساسی فهم محض» مستخرجه از آن به کانت اجازه اجرای برنامه اش را می دهد.
·        آنگاه کانت به جای «پیش شرط دگماتیکی قرار دادن» راسیونالیسم، که بنا بر آن، جهان خود راسیونال (عقلی، بخردانه)  تنظیم شده و نظام جهانی در منطق فکری نمودار می گردد، تز وارونه آن (راسیونالیسم) را مطرح می سازد و ادعا می کند که تصویر ما از جهان تابع ساختارهای فکری ماورای تجربی ما ست:
·        «تا کنون همه بر آن بودند که کل شناخت ما باید تابع اشیاء باشد.

·        ولی همه تلاش ها در جهت شناخت جهان بکمک  مفاهیم ماورای تجربی، که از این طریق، شناخت ما وسعت می یابد، تحت این شرایط بر باد رفتند.

·        به همین دلیل باید ببینیم که آیا ما در وظایف متافیزیک بهتر از عهده این کار برمی آییم، اگر بر آن باشیم که اشیاء باید تابع شناخت ما باشند؟»
·        (کانت، «نقد خرد محض»، ب 16)   

39
·        بدین طریق، در پیشگاه برنامه اثبات معرفتی ـ نظری پیشرفت در دانش، برنامه تشکیل منطقی ـ اونتولوژیکی شرایط امکان دانش بطور کلی، قربانی می شود.
·        کانت متافیزیک سنتی را دور می اندازد.
·        برای اینکه نمی تواند «اپریوری های مادی» را اثبات کند.
·        کانت اما همزمان، همراه با متافیزیک، ایده «علم پیوند کلی» به مثابه جهان عینی را نیز دور می اندازد.
·        ایده ای که البته آن را نمی توان بطور تجربی به محک زد.
·        ایده ای که بر روش معرفتی خاص خود وابسته است.

40
·        این وارونه سازی در فلسفه که تحت عنوان «چرخش کپرنیکی» معروف شده، رابطه سوبژکت شناسنده بطور کلی را با جهان قطع می کند و ندانمگرایانه دیوار جدائی نفی ناپذیری میان جهان سوبژکت ها با کلیه پدیده های موجود و پدیده های تشکیل شده بوسیله آنها از سوئی و چیزهای درخود از سوی دیگر برپا می دارد.

·        مراجعه کنید به  راسیونالیسم، چیز درخود، ایده های مادر زاد، اپریوری در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  



ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر