۱۳۹۳ شهریور ۱۴, جمعه

شعر نیما یوشیج در آئینه سیاوش کسرائی (23)


نیمایوشیج (1274 ـ 1338)
تحلیل واره ای از
گاف سنگزاد

تحلیل شعر «شبتاب»
ادامه

سیاوش
از این گونه است، زیرساخت های مستحکم شعر قدیم  و سنگچین ها و گچ بری هائی که در ساختمان خانه شعر بکار گرفته می شد.
و حتی المقدور کوشش به عمل می آمد که مراعات ها در همان بیت پایان پذیرد و بیت دیگر، ساختمان درونی خاص خود را دارا باشد.
و اگر منظور شاعر احیانا در یک بیت پایان نمی گرفت و به بیت یا ابیات دیگر ورود می کرد، آن را ابیات موقوف المعانی می گفتند که در نزد بزرگان، کمتر اتفاق می افتاد.

·        برای آشنائی با جهان بینی سیاوش چاره ای جز تحلیل همین فراز از تحلیل او وجود ندارد:

1
از این گونه است، زیرساخت های مستحکم شعر قدیم 
و سنگچین ها و گچ بری هائی که در ساختمان خانه شعر بکار گرفته می شد.

·        سیاوش در این حکم (جمله) در سنت سعدی و به سهولت سعدی دیالک تیک ماتریالیستی ـ تاریخی موسوم به دیالک تیک زیربنا و روبنا را به شکل دیالک تیک زیرساخت بیت (خانه) شعر و سنگچین ها و گچ بری های آن بسط و تعمیم می دهد و از استحکام زیرساخت ساختمان خانه (بیت) شعر کهن پرده بر می دارد.
·        هر بیت شعر کهن بدین طریق به خانه ای با زیربنا و روبنای خاص خود تشبیه می شود.

2
از این گونه است، زیرساخت های مستحکم شعر قدیم 
و سنگچین ها و گچ بری هائی که در ساختمان خانه شعر بکار گرفته می شد.

·        ایراد فرمولبندی این جمله سیاوش این است که در آن تنها با توسل به دیالک تیک زیربنا و روبنا به تحلیل شعر کهن پرداخته می شود.
·        اما با دیالک تیک واحدی فقط می توان جنبه و جانب واحدی از چیزی و یا پدیده و روندی را توضیح داد و نه تمامت آن را.
·        به همین دلیل توضیح سیاوش در حد فرم و ساختار بیت شعر می ماند:
·        ساختاری متشکل از زیربنا و روبنا:
·        ساختاری متشکل از ملاط و سنگ چین ها و ستون ها و گچ بری ها و عناصر دیگر بیت.

3
از این گونه است، زیرساخت های مستحکم شعر قدیم 
و سنگچین ها و گچ بری هائی که در ساختمان خانه شعر بکار گرفته می شد.

·        هر بیت شعر بسان هر خانه ای اما نه از فرم محض، بلکه ضمنا از محتوای خاص خود تشکیل می یابد.
·        به عبارت دقیق تر از دیالک تیک فرم و محتوای خاص خود تشکیل می یابد.
·        در جا زدن در چارچوب فرم نهایتا به نسیان محتوا، به دچار گشتن به فرمالیسم و به غفلت از حقیقت عینی می انجامد.
·        سیاوش نیز این حقیقت امر را می داند.
·        قصد او اینجا فقط توضیح ساختمان بیت است.

4
از این گونه است، زیرساخت های مستحکم شعر قدیم 
و سنگچین ها و گچ بری هائی که در ساختمان خانه شعر بکار گرفته می شد.

·        هر بیت شعر ـ بسان هر خانه ای  ـ نه از ساختار صرف، بلکه از عناصر و سیستم خاص خود تشکیل می یابد.
·        به عبارت دیگر از دیالک تیک سه عضوی عنصر ـ ساختار ـ سیستم تشکیل می یابد.
·        ساختار هر بیت شعر عناصر متنوع آن را به یکدیگر لحیم می کند و سیستمی به نام بیت پدید می آورد.

5
از این گونه است، زیرساخت های مستحکم شعر قدیم 
و سنگچین ها و گچ بری هائی که در ساختمان خانه شعر بکار گرفته می شد.

·        علاوه بر اینها، هر بیت ـ بسان هر خانه ای  ـ نه فقط حاوی ساختار ناب، بلکه ضمنا حاوی فونکسیون معینی است.
·        به عبارت دیگر، حاوی دیالک تیک ساختار و فونکسیون خاص خویش است.
·        هر بیت شعر می تواند، هم فونکسیون قرص خواب آور داشته باشد و هم فونکسیون شلاق و شیپور و تأمل و تنبه و موعظه و مرثیه و غیره 

6
و حتی المقدور کوشش به عمل می آمد که مراعات ها در همان بیت پایان پذیرد 
و بیت دیگر، ساختمان درونی خاص خود را دارا باشد.

·        بحث سیاوش در این جمله  نیز در زمینه فرم و ساختار بیت سیر می کند.
·        درست به همین دلیل هر بیت شعر به صورت جزیره ای جلوه گر می شود، به صورت جزیره ای بی کمترین پیوند با جزایر دیگر، یعنی ابیات دیگر.

7
و اگر منظور شاعر احیانا در یک بیت پایان نمی گرفت و به بیت یا ابیات دیگر ورود می کرد، آن را ابیات موقوف المعانی می گفتند که در نزد بزرگان، کمتر اتفاق می افتاد.

·        اکنون سر و کله میر غضب حقیقت عینی پیدا می شود:
·        سیاوش نمی تواند در عرصه فرم و ساختار در جا زند و ناگزیر اعتراف می کند که محتوائی هست و همین محتوا یا در بیت واحدی تبیین می یابد و یا به دلیل تنومندی اش در چارچوب تنگ بیت واحدی نمی گنجد و به ابیات دیگر نیاز می یابد.
·        تعیین کننده در دیالک تیک فرم و محتوا، محتوا ست.
·        اگر محتوا محدود و حقیر و فقیر باشد، در بیت واحد محقری می گنجد.
·        در غیر این صورت داربست تنگ بیت واحد را منفجر می کند، فاتحه ای بر جزیره وارگی نمودین بیت می خواند و ابیات به هم پیوسته و تو در توی جدیدی را پدید می آورد.

8
و اگر منظور شاعر احیانا در یک بیت پایان نمی گرفت و به بیت یا ابیات دیگر ورود می کرد، 
آن را ابیات موقوف المعانی می گفتند که در نزد بزرگان، کمتر اتفاق می افتاد.

·        جزیره گونگی هر بیت اما فقط ظاهر قضیه است.
·        جزیره گونگی فقط استنباط ساده لوحانی است که در خطه خاص و منفرد و فرم پرسه می زنند.
·        فریفتگان به فرمالیسم هر فرم زیبا و زشتی را جزیره ناب و بی غل و غشی تصور می کنند و ضمنا غافل از رشته های مرئی و نامرئی مجمع الجزایر هستی اند.

9
و اگر منظور شاعر احیانا در یک بیت پایان نمی گرفت و به بیت یا ابیات دیگر ورود می کرد، 
آن را ابیات موقوف المعانی می گفتند که در نزد بزرگان، کمتر اتفاق می افتاد

·        ایراد دیگر این تصور این است که در آن از عیب، حسن سرهم بندی می شود:

ابیات موقوف المعانی در نزد بزرگان، کمتر اتفاق می افتاد

·        هر بیتی در هر شعری ـ چه کهنه و چه نو ـ  فقط حاوی ساختمان درونی خاص خود نیست، بلکه ضمنا حاوی محتوای درونی و معنوی خود است.
·        هر خانه ای دیالک تیک مسکن و مسکون است.
·        خانه خالی، مستقل، مجزا و بی پیوند ماهوی و معنوی با خانه های (ابیات)  دیگر وجود ندارد و نمی تواند هم خانه (بیت) باشد و خالی، مستقل، مجزا و بی پیوند ماهوی و معنوی با خانه های (ابیات)  دیگر باشد.
·        در این صورت آن نه خانه (بیت)، بلکه یاوه خواهد بود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر