۱۳۹۳ شهریور ۱۹, چهارشنبه

نقل قول هائی از این و آن (214)


سرچشمه:
صفحه فیسبوک
شهین ایرانی
تحلیلی از گاف سنگزاد 

ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ   ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ
ﺍﻣﺎ  ﻫﺮ دو ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺗﻨﻬﺎی ﺸﺎﻥ ﻧﮕﺬﺍﺭﺩ 

·        فرم فرمولبندی این حکم (جمله)، تق و لق است، ولی محتوای آن به نحوی از انحاء، رئالیستی (مبتنی بر واقع بینی) است:
·        حق با مؤلف است که در کشور او، که احتمال احتضارش از طریق بالکانیزاسیون عنقریب می رود، واژه «دوست داشتن» برای خردگرایان انزجار آور است.

·        ولی سؤال این است که چرا و به چه دلیل؟

1
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ   ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ

·        جمله «دوستت دارم» در جامعه (و جهان)  مؤلف اولا از محتوا تهی شده است.
·        کسی عملا و حقیقتا کسی را دوست نمی دارد.
·        همه «در تلاش معاش» (محمد مسعود)  اند تا لقمه نانی از کام اژدهائی بیرون کشند.
·        گاهی حتی فرصت تصور «دوستم دارم» را ندارند، چه رسد به «دوستت دارم».
·        جهان به کشتارگاهی بی حد و مرز بدل شده است.
·        کشتارگاهی که قربانیان منتظر کشتار چشم یکدیگر را از حدقه بیرون می آورند، چه رسد به جانیان و جلادان جامعه و جهان.

2
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ   ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ

·        اگوئیسم (دوستم دارم) در جامعه و جهان مبتنی بر مالکیت خصوصی فرمانفرمای قدر قدرتی شده است و درست به همین دلیل، افراد انسانی توان عشق به همنوع را از دست داده اند.
·        هومانیسم به ایدئالی دسترس ناپذیر بدل شده است.
·        به عبارت عامتر، در جامعه و جهان مبتنی بر مالکیت خصوصی، دیالک تیک من و نوع، دیالک تیک من و بشریت، دیالک تیک فرد و جامعه، دیالک تیک جزء و کل وارونه شده است:
·        یعنی نقش تعیین کننده از آن من (فرد، جزء) گشته است.
·        به همین دلیل، جامعه و جهان، وارونه و پا در هوا شده است.
·        در نتیجه این وارونگی، «دوستت دارم» در تحلیل نهائی جای خود را به «دوستم دارم» داده است.
·        یعنی هومانیسم و همبستگی نوعی جای خود را به اگوئیسم، راسیسم، فاشیسم، فوندامنتالیسم و غیره داده است.

3
 ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ   ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ

·        فروغ تیز اندیش چندین دهه قبل از همین حقیقت عینی تلخ تر از زهر، پرده برداشته است:

این جهان
پر از صدای حرکت پاهای مردمی است
که همچنان که تو را می بوسند
در ذهن خود
طناب دار تو را می بافند.

·        فروغ فرخزاد این حقیقت امر هراس انگیز را بطرز رادیکالی نه فط در مقیاس کشوری، بلکه در مقیاس جهانی مطرح می کند.
·        فروغ فرخزاد از جهان وارونه ی مبتنی بر دو روئی، ریا،  دروغ و دشمنی پرده برمی دارد.
·        در جهان وارونه اصولا و قاعدتا همه دیالک تیک ها وارونه می شوند:
·        دیالک تیک خیر و شر، دوستی و دشمنی، عشق و کین، مهر و قهر و الی آخر.

·        تفاوت و تضاد بینشی مؤلف با فروغ را در این مقایسه بهتر می توان دید.

·        فروغ کیمیا شده است.
·        دریغ.

4
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ   ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ

·        در جامعه مؤلف، جمله «دوستت دارم» به چیزی از جنس جملات و اداها و اطوارهای تعارفی، کشکی و الکی بدل شده است و نتیجتا تهوع آور شده است.
·        جمله «دوستت دارم» به چیزی شبیه روبوسی و تعارفات بی محتوا بدل شده است، به چیزی از جنس پفک نمکی که نخوردنش بهتر از خوردن آن است.   
·        به همین دلیل زن و مرد ـ بزعم مؤلف ـ با شنیدن مفهوم توخالی و خر رنگ کن «دوستت دارم» بسان اجنه از بسم الله می گریزند.
·        این اما تنها دلیل فرار اجنه از بسم الله «دوستت دارم» نیست.

5
·        جمله «دوستت دارم» نه فقط به دروغ دلربا و دلنشین و شادی بخشی، بلکه علاوه بر آن به اخطار هراس انگیزی بدل شده است.
·        چون در جامعه وارونه هر خردمند خود اندیشی برای درک حقیقی هر چیز، بلافاصله آن را وارونه می سازد.
·        بدین طریق، هر زن و مردی با وارونه سازی جمله «دوستت دارم» به جملات «چشم دیدنت را ندارم» و یا «تشنه به خونت هستم» می رسند و پا به فرار می نهند.

6
·        واقعیت دهشتناکتر اما این است که فقط «دوستت دارم» نیست که از محتوا تهی و پفک نمکی واره شده است.
·        هر چیز مادی و معنوی به چنین روزی افتاده است.
·        به این حقیقت امر در فیس آباد بهتر می توان پی برد.

7
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ   ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ

·        از این رو، این استنباط مؤلف علیرغم واقع بینی نسبی اش، ناقص و نادرست و ایرئال (غیر اقعی) است:   
·        مؤلف ضمن انعکاس بظاهر درست پدیده ای، دست به تحریف ماهیت آن پدیده زده است.
·        چون قضیه از قراری بکلی دیگر است.
·        تجربه روزمره ما در فیس آباد عکس این ادعای مؤلف را تأیید می کند:
·        مردم کشور مؤلف از هر فرقه و مسلک و مرام، «دوستت دارم» دروغین توخالی را به التماس از یکدیگر طلب می کنند.
·        به عبارت دقیقتر یکدیگر را به تحویل دروغ «دوستت دارم» تشویق و ترغیب می کنند و بر پوزه هر دگراندیش سنت شکنی پوزه بند می زنند و در صورت سرسختی، او را به لجن می کشند و رسوا می سازند.
·        انتشار مکرر عکس های چه بسا قلابی و فریبا از خویشتن به همین دلیل است.

8
·        مردم کشور مؤلف ادای جمله «دوستت دارم» در فرم های مختلف و متنوع را به یکدیگر تحمیل می کنند:
·        خیلی از همکشوران بظاهر شعورمند سخن ورز مؤلف، برای هر لایک الکی توسط هر کس و ناکسی سپاس الکی می فرستند و هر دگراندیش رو داری را بلافاصله از لیست «دوستت دارم گویان» خویش حذف می کنند و حتی به تیربار فحش و پرخاش و توهین و دشنام می بندند.

·        این اگر تحمیل جمله «دوستت دارم» به همنوعان همکشور خویش نیست، پس چیست؟

9
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ   ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ


·        اگر چنین باشد که مؤلف تصور و تصویر می کند، باید نتیجه گرفت که سطح و میزان دانش تجربی مردم دیار او رشد کرده است.
·        آن سان که زن و مرد به تجربه دریافته اند که شب و روز و لحظه به لحظه به یکدیگر دروغ تحویل می دهند و از یکدیگر متقابلا دروغ تحویل می گیرند.
·        بنا بر این انعکاس مؤلف، کشور او را می توان بازار داد و ستد مستمر دروغ قلمداد کرد.
·        خردگرایان کشور هم باید به همین دلیل نسبت به دروغ «دوستت دارم» حساسیت کسب کرده باشند تا با شنیدنش فرار را  برقرار ترجیح دهند.

10
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ   ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ


·        مؤلف (و هر مدعی دیگر در هر زمینه دیگر) ولی خود و امثال انتزاعی خود را در این میان مستثنی می داند و این تصور را در ذهن خواننده و شنونده نظرش پدید می آورد که گویا خود او جزو خردگریایان، راستگویان و فراریان پارسا و پاکدامن از دروغ «دوستت دارم» است.  
·        مؤلف (و هر مدعی دیگر در هر زمینه دیگر) خود را جزو قدیسین و خواص نادر و کیمیای کشور خویش تصور و قلمداد می کند.
·        فرم تق و لق فرمولبندی این حکم، احتمالا به دلیل همین نیت مبتنی برعوامفریبی، خودفریبی و خودکوری (نابینائی نسبت به خویشتن و امثال خویشتن) است.
·        چون بهترین و سهل ترین طریق برای تحریف حقیقت عینی  از منجلاب تزیین و یا تخریب عناصر فرمال (صوری)  می گذرد.

·        اگر نظر سطحی و ساده لوحانه مؤلف را تصحیح کنیم، به شرح زیر خواهد بود:

ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ:
مردم به محض شنیدنش پا به  ﻓﺮﺍﺭ می گذارند.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    بدین طریق، هر زن و مردی با وارونه سازی جمله «دوستت دارم» به جملات «چشم دیدنت را ندارم» و یا «تشنه به خونت هستم» می رسد و پا به فرار می نهد.
    با پوزش

    پاسخحذف