۱۳۹۳ شهریور ۱۸, سه‌شنبه

نقل قول هائی از این و آن (213)


سرچشمه:
صفحه فیسبوک
شهین ایرانی
تحلیلی از گاف سنگزاد 
  
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﺯﻥ ﻫﺎ، ﻫﺮ دو ﺗﻨﻬﺎ می گذارند
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ
.

·        یکی دیگر از وجوه مشترک سوبژکتیف جزیره جماعت زن با جزیره جماعت نر در قاموس مؤلف، هنر تنهاگذاری آنها ست.
·        این استنباط مؤلف نیز انعکاس سطحی، ساده لوحانه ولی رئالیستی (واقع بینانه)  وضع موجود است.
·        اما خاص سکنه خطه عه هورا نیست:

1
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﺯﻥ ﻫﺎ، ﻫﺮ دو ﺗﻨﻬﺎ می گذارند
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ
.

·        نه طلاق، جدائی و تنهائی پدیده ی جدیدی است و نه شکوه و شکایت از تنهائی تازگی دارد.
·        طلاق از زمان رسول اکرم (که آغاز تاریخ حشری است)  رواج داشته است.
·        این پدیده با توسعه نیروهای مولده و با تشکیل فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی بالاتر، فرم عوض کرده، ولی بلحاظ محتوا باقی مانده است.
·        طلاق و جدائی ضمنا فاجعه نیست.

·        طلاق و جدائی به چه معنی است؟

2
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﺯﻥ ﻫﺎ، ﻫﺮ دو ﺗﻨﻬﺎ می گذارند
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ
.

·        دیالک تیک ازدواج و طلاق (وصلت و جدائی) یکی از زیر دیالک تیک های دیالک تیک زن و مرد است و لذا همیشه در چارچوب دیالک تیک زن و مرد صورت می گیرد:

الف

·        اگر در دیالک تیک زن و مرد که تجسم وحدت و تضاد اقطاب دیالک تیکی (زن و مرد) است، وحدت دست بالا داشته باشد، ازدواج صورت می گیرد:
·        زن و مرد در این صورت به همزیستی و همکاری و همخوابی جدی تر و عمیق تر با هم می پردازند.


·        آنها در این صورت، سلول اولیه جامعه بشری را، یعنی خانواده را تشکیل می دهند و از طریق تولید و تولید مثل، جامعه را بازتولید می کنند.
·        بدین طریق نسل نو در دامان نسل کهن پرورش می یابد.

ب

·        اگر در دیالک تیک زن و مرد، تضاد دست بالا داشته باشد، طلاق صورت می گیرد:
·        طلاق فرمی از حل تضاد زن و مرد در دیالک تیک زن و مرد در چارچوب خانواده است.

·        با حل این تضاد در خطه خاص اما دیالک تیک زن و مرد در عالم عام به جای خود می ماند.

·        در چارچوب تداوم دیالک تیک عام زن و مرد است که زن و مرد مجزا و مطلقه، از نو تشکیل خانواده می دهند.

·        واژه ی «زیر دیالک تیک» را به تقلید از واژه ریاضی «زیرمجموعه» می سازیم. 

3
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﺯﻥ ﻫﺎ، ﻫﺮ دو ﺗﻨﻬﺎ می گذارند
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ
.

·        مؤلف چنان از طلاق و جدائی و تنهائی سخن می گوید که مؤمنی از عذاب دوزخ، بلای آسمانی و یا فاجعه ای طبیعی سخن می گوید.
·        مؤلف ـ بی اعتنا به اینکه خود بداند و بخواهد و یا نداند و نخواهد ـ ازدواج و همبائی زن و مرد را تقدیس، تجلیل و ایدئالیزه می کند.

·        اما ازدواج انتزاعی وجود ندارد تا مورد تقدیس و تجلیل قرار گیرد و ایدئالیزه شود.
·        ازدواج مثل هر چیز دیگر فقط بصورت مشخص و منفرد و خاص وجود دارد.

·        ازدواج انتزاعی و یا مجرد نتیجه تجرید همین ازدواج های مشخص و منفرد و خاص (ازدواج علویه با علی، ازدواج نسرین با نادر)  است. 

·        بنا بر تجارب عینی، ازدواج هم می تواند مثبت و مفید و هم  منفی و مخرب باشد.
·        ازدواج چه بسا قید و بندی بر دست و پای زن و مرد است و مانع توسعه و تکامل و تعالی آنها می شود.
·        به همین دلیل نمی توان دیالک تیک ازدواج و طلاق را نادیده گرفت و یکی از آن دو قطب دیالک تیکی را مطلق کرد.

4
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﺯﻥ ﻫﺎ، ﻫﺮ دو ﺗﻨﻬﺎ می گذارند
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ
.

·        اما مؤلف به نحوی از انحا حق دارد.
·        چون طلاق و جدائی زخمی غریزی، روانی و روحی باقی  می گذارد:
·        نالیدن زن و مرد مجزا مطلقه (طلاق گرفته)  به دلیل همین زخم غریزی، روحی و روانی است.
·        در همزیستی و همخوابی و همکاری درونخانوادگی میان زن و مرد هزاران رشته پیوند مادی و معنوی تشکیل می شوند که با طلاق  و جدائی بطرز دردانگیزی پاره می شوند.  

الف

·        هر ارگاسمی در همخوابگی با ترواش هورمون اوکسی توسین همراه است، که پیوند زن و مرد را تقویت و تحکیم می کند.
·        ازدواج مجدد ناگزیر خیلی از مطلقه ها با یکدیگر چه بسا به دستور همین تأثیرات ماندگار هورمونی است.

ب
·        همزیستی و همکاری در سلول خانواده به شناخت عمیقتر یکدیگر منجر می شود و شناخت سرچشمه عشق و علاقه ای حقیقی است.
·        پس از طلاق، همین عشق و علاقه شعله ور می شود و نالیدن از تنهائی نتیجه همین هم است.

5
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﺯﻥ ﻫﺎ، ﻫﺮ دو ﺗﻨﻬﺎ می گذارند
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ
.

·        نالیدن زن و مرد از تنهائی در کشور مؤلف نیز به دلیل رواج نبتنی بر زورگوئی موازین قانونی و هنجارهای شرعی فئودالی و عهد بوقی نامعاصر است.
·        رابطه سالم و سازنده میان زن و مرد در کشور مؤلف به دلیل طبقاتی ـ ایدئولوژیکی معینی تخریب می شود و جامعه ای بلحاظ روانی بیمار تشکیل می گردد.
·        استبداد تئوکراتیکی ـ فئودالی ـ بورژوائی ـ سنتی حتی راه استفاده از آلترناتیو های مجازی ـ رسانه ای را به روی مردم می بندد.
·        بدین سان هم استفاده از امکانات فحشای واقعی دشوار می گردد و نه هم حتی استفاده از فحشای انترنتی ـ رسانه ای.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    نالیدن زن و مرد از تنهائی در کشور مؤلف نیز به دلیل رواج مبتنی بر زورگوئی موازین قانونی و هنجارهای شرعی فئودالی و عهد بوقی نامعاصر است.
    بدین سان هم استفاده از امکانات فحشای واقعی دشوار می گردد و هم حتی استفاده از فحشای انترنتی ـ رسانه ای.
    با پوزش

    پاسخحذف