۱۳۹۳ شهریور ۱۷, دوشنبه

نقل قول هائی از این و آن (212)

 
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
شهین ایرانی
تحلیلی از گاف سنگزاد 
  
در ﻛﺸﻮﺭ ﻣﻦ
ﭘﺴﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﮑﺲ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ می ﺪهند
 
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﻦ به ﺳﮐﺲ می ﺪﻫﻨﺪ

·        معلوم نیست که مؤلف، این استنباط از دختران کشور خود را کی تحریر کرده است.
·        ما دیری است که از کشور مؤلف دور افتاده ایم و از تحولات حاصله در آن بی خبر مانده ایم.
·        وضع ولی همیشه از این قرار نبوده که مؤلف تصور و تصویر می کند:

1
در ﻛﺸﻮﺭ ﻣﻦ
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﻦ به ﺳﮐﺲ می ﺪﻫﻨﺪ

·        «تحلیل» چیزها با توسل به  مفاهیم انتزاعی مصائب بیشماری به دنبال می آورد:
·        مفهوم کلی و انتزاعی «دخترها» عملا بیانگر چیز روشنی نیست:
·        چون در این واژه گل و گشاد «دخترها»، هم دخترهای وابسته به طبقات انگل و ثروتمند جا می گیرند و هم دخترهای زحمتکش و زحمتکشان شهری از کارگر تا پیشه ور و هم دخترهای دهقانان و الی آخر.

·        اشکال اساسی کار هم همینجا ست: 

2
 در ﻛﺸﻮﺭ ﻣﻦ
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﻦ به ﺳﮐﺲ می ﺪﻫﻨﺪ

·        از مؤلف چه پنهان که دخترهای هیئت حاکمه در زمان شاه، از شمال شهر با راننده شخصی راه می افتادند و به شکار پسر می رفتند تا دلی از عزای سکس در بیاورند.
·        نه کسی از سکس، دانه و دام و تله و توری سرهمبندی می کرد تا پسری را صید کند و نه کسی اصلا و ابدا به ازدواج تره خرد می کرد.
·        سکس میان دخترها و پسرها بسادگی داد و ستد می شد.

·        آماج دخترها و پسرهای وابسته به هیئت حاکمه سکس صرف بود و بس.
·        سکسی که در حقیقت، نه سکس طبیعی، بلکه سکس مکانیکی (ماشینی) می توانست باشد.



·    گوهر مراد (غلامحسین ساعدی) در اثری تحت عنوان «فصلی در گستاخی» به طرح این مسئله نیز پرداخته است.

3
در ﻛﺸﻮﺭ ﻣﻦ
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﻦ به ﺳﮐﺲ می ﺪﻫﻨﺪ

·        با توجه به محتوای «اشعار»، یاد داشت ها، دلنوشته ها و قصه های کوتاه سکسی شیرین منتشره از سوی اکثریت زنان، احتمال آن می رود که هم اکنون نیز زنان و دختران متعلق به طبقات اجتماعی واپسین به همین سلیقه و سیاق امرار معاش سکسوئالیستی می کنند.

·        بروایتی بخشی از روسپی های آشکار و نهان را زنان و دختران طبقات اجتماعی انگل و ثروتمند و سیر تشکیل می دهند.

·        آنها در این صورت با تیر واحدی دو نشان می زنند:

الف
·        از سوئی عملا  به سکس به مثابه کعبه آمال طبقاتی خود می رسند.


·        این پدیده را ناظم حکمت در اثری تحت عنوان «چشم انداز انسانی» مطرح کرده است، ولی از درک و حل ماتریالیستی ـ تاریخی آن عاجز مانده است.

·        چون ناظم هنوز با مفهوم طبقات اجتماعی واپسین آشنا نبوده است. 

·        او در واکنش به این گزارش که «دختران اشرافیت فئودال روسپیگری پیشه اند»، حرف درستی برای گفتن نمی یابد.

ب
·        از سوی دیگر به پول و پله به مثابه معیار معیارها (فریدون تنکابنی)  و شاهکلید گشایش درهای بسته می رسند.

4
در ﻛﺸﻮﺭ ﻣﻦ
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﻦ به ﺳﮐﺲ می ﺪﻫﻨﺪ

·        این بدان معنی است که بر خلاف تصور مولف، دخترها و زنان طبقات اجتماعی واپسین در رابطه با سکس به تنها چیزی که فکر نمی کنند، ازدواج است.
·        آنها اگرچه از جاذبه کهربائی سکس دانه و دام و تله و تور می سازند و به صید جماعت نر می روند، ولی نیت شان نه ازدواج، بلکه بهره کشی جنسی و مالی است.
·        دختران طبقات اجتماعی انگل رسم و آیین استثمار را با شیر مادر سر می کشند.

·        اما در این استنباط مؤلف، احتمالا تجربه جدی جدیدی خفته است:

5
در ﻛﺸﻮﺭ ﻣﻦ
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﻦ به ﺳﮐﺲ می ﺪﻫﻨﺪ

·        پس از پیروزی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی در فاجعه بهمن 58 به احتمال قوی بخش مهمی از زنان دختران عنگلابی متعلق به طبقات اجتماعی واپسین از جاذبه کهربائی سکس پلی به سوی بهشت برین در کره زمین می زنند:

الف
·        بخشی مهمی از آنها لباس عوض می کنند، مذهبی می شوند و دانه و دام و تله و تور بر سر راه پسران و یا حتی پدران تازه به قدرت رسیده می پاشند و می گسترند.

·        هنوز خیابان های تهران بوی باروت و گاز اشک آور می داد که افتضاحات سکسوئالیستی آخوند ها و منشی ها توسط بادی گاردهای شخصی آخوندها افشا شد.
·        آخوند پس از پایان کار آدرس خانه خویش را فراموش کرده بود و آدرس خانه منشی را به بادی گارد مؤمن و مسلح خویش داده بود و رسوا شده بود.

ب
·        بخش دیگری از دختران طبقات اجتماعی واپسین که لائیک بوده اند و یا پدران شان سوابق چپ داشته اند و با سران احزاب و سازمان های چپ محشور بوده اند، یکشبه عنقلابی می شوند و دام و تله و توری از سکس بر سر راه سران «انقلابی ـ قلابی» از خارج آمده و یا از زندان رها شده می گسترند و نتایج شیرین و تلخ ازدواج های مصلحتی از این قبیل را درو می کنند.

·        هم برای بررسی عینی و علمی دیالک تیک زن و مرد و هم برای تحلیل مستقل زنان و نقش زنان باید این موارد زیر ذره بین تحلیل گذاشته شوند.

·        زن و نقش زن در جامعه و جهان باید از نو شناخته شود.

6
در ﻛﺸﻮﺭ ﻣﻦ
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﻦ به ﺳﮐﺲ می ﺪﻫﻨﺪ

·        در هر صورت، زنان و دختران مدرن و سنتی وابسته به طبقات اجتماعی واپسین با تک تیر سکس همزمان دو نشان می زنند:

الف
·        هم به خدا (سکس)  می رسند، خلأ درونی ـ روانی ـ روحی خود را پر می کنند، یعنی اجنه غریزی سرکش خویش را خام و خر و نرم و رام می کنند.

ب
·        هم به خرما (پول و پله و هدیه و کادو و نوازش و «مهر»  و «عشق») می رسند که جاذبه بمراتب قوی تر از سکس دارد.

·        ضرب المثلی در رسانه طبقه حاکمه امپریالیستی بر سر زبان ها ست، مبنی بر اینکه «ثروت آدم ها را سکسی می کند.» 

·        در این ضرب المثل هم سطح شعور زنان و دختران جهان و هم پسیکولوژی آنان بازتاب می یابد:

1

·        رئیس کنسرن پلی بوی، پیر مردی خرد و خراب است، ولی زن جوان شاید بیست ساله دارد.

2

·        سرکوزی، برلسکونی، شرودر و غیره ریخت و قیافه بدرد بخور و سکسی ندارند، ولی ثروت و قدرت سیاسی و روابط با طبقه حاکمه، عفریته های نر را سکسی می کند.
·        آن سان که زیباترین  دختران و زنان برای شان سر و دست می شکنند و حتی برای وصلت با آنان از روی جنازه خود و امثال خود می گذرند.

3
·        پرولتاریا اگز خود آگاه شود، اگر از مرحله پرولتاریای درخود به مرحله پرولتاریای برای خود عبور کند، لیاقت سوبژکت تاریخ بودن را کسب می کند.
·        در غیر اینصورت نیمه رعیت ـ نیمه نوکر می ماند.
·        زن به مثابه پرولتاریای مضاعف نیز به همین سان.

7
در ﻛﺸﻮﺭ ﻣﻦ
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﻦ به ﺳﮐﺲ می ﺪﻫﻨﺪ

·        دختران زحمتکشان شهر و روستا بر خلاف تصور مؤلف، بلحاظ رابطه سکسی تحت کنترل شدیدی از سوی خانواده و قوم و خویش قرار دارند و عملا نمی توانند از سکس دانه و دام و تله و توری بر سر راه پسری بگسترند.
·        آنها با تئاترهای متنوع، پسرها را در دایره جاذبه کهربائی اروتیسم (تخیل و تصور و توهمی از سکس)  گرفتار می سازند.


·        بحران های خانوادگی در ایران نیز بخشا از همین تئاترها سرچشمه می گیرند:
·        وصلت دختر و پسر پس از ازدواج به جاذبه زدائی از سکس منجر می شود.
·        بنظر دختر و یا پسر تخیل و توهم سکس غنی تر و شکوهمندتر جلوه می کند تا واقعیت سکس.

·        به همین دلیل تخیل و توهم پیشین سکس ایدئالیزه می شود.
·        آنها در این زمین هاز واژه «عشق» بهره برمی گیرند و هر دری ـ وری که به ذهن شان رسد، راجع بدان سرهم بندی می کنند.
·        واژه «عشق» بدین طریق با زباله توهم و تخیل سکس پر می شود و بسان تخبلیل و توهم دسترس ناپذیر و حتی وصف ناپذیر می ماند.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:

    · به همین دلیل تخیل و توهم پیشین سکس ایدئالیزه می شود.
    · آنها در این زمینه از واژه «عشق» بهره برمی گیرند و هر دری ـ وری که به ذهن شان رسد، راجع بدان سرهم بندی می کنند.
    · واژه «عشق» بدین طریق با زباله توهم و تخیل سکس پر می شود و بسان تخبل و توهم دسترس ناپذیر و حتی وصف ناپذیر می ماند.

    پاسخحذف