۱۳۹۳ تیر ۲۱, شنبه

تضاد (7)

 اثری از مجید افسر
کارل مارکس (1818 ـ 1883)
فریدریش انگلس (1820 ـ 1894)
ولادیمیر ایلیچ لنین (1870 ـ  1924)

پروفسور گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

5
تضاد در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی

1
·        توسعه تئوری علمی و ماتریالیستی ـ دیالک تیکی تضاد، بمثابه سرچشمه و نیروی محرکه حرکت و توسعه در طبیعت و جامعه، بمثابه نیروی محرکه شناخت علمی و بمثابه متد مددکار کردوکار عملی و دگرگونساز آگاهانه انسان ها ـ برای اولین بار ـ بر زمینه تنها طبقه انقلابی قاطع و پیگیر در جامعه سرمایه داری (پرولتاریا) امکان پذیر گردید.

2
·        توسعه این تئوری و تحول ماتریالیستی پیگیر دیالک تیک هگل ـ بطور کلی ـ ثمره کار مارکس، انگلس و لنین بوده است. 

3
·        مارکس و انگلس در وهله اول قصد تجزیه و تحلیل تضادهای مشخص زیرین جامعه سرمایه داری را داشته اند:

الف
·        تضادهای طبقاتی

ب
·        تضاد میان خصلت اجتماعی تولید و فرم خصوصی مالکیت

 ت
·        تضاد میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی

پ
·         تضاد میان فرد و جامعه
·        و غیره.

4
 کارل مارکس (1818 ـ 1883) و همسر

·        مارکس در آثار آغازین خود، تحت عناوین «نقد حقوق دولتی هگل» و «نقد فلسفه حقوقی هگل ـ مقدمه»  درک هگل از اصل تضاد را بمثابه سیستمی از پیوند میان انتزاعات خودمختار (انتزاعاتی که خود را مستقل ساخته اند)، به چالش می کشد و کشف تجربی ـ مشخص تضادمندی حیات اجتماعی را وظیفه خود قرار می دهد، تا از آن، دورنمای توسعه مبارزه انقلابی و آماج و سمت و سوی آن را بخواند.

5
·        مارکس در اثر خود تحت عنوان «فقر فلسفه» فرمولبندی مفصلی از تئوری دیالک تیکی ـ ماتریالیستی تضاد ارائه می دهد و تضاد آن را با دیالک تیک هگلی نشان می دهد.

6
·        تئوری تضاد در «مانیفست حزب کمونیست» در تجزیه و تحلیل ساختار و دورنمای توسعه جامعه سرمایه داری برای اولین بار بطور قطعی به رشته تحریرکشیده می شود.     

7
 فریدریش انگلس (1820 ـ 1894)

·        انگلس اعتبار عام تئوری تضاد را ـ قبل از همه ـ  بلحاظ معرفتی ـ نظری و متدئولوژیکی ـ ضمن ارزیابی نتایج تحقیقات علوم منفرد (دقیقه) زمان خود ـ در آثار خویش تحت عناوین «آنتی دورینگ» و «دیالک تیک طبیعت» به اثبات می رساند.

8
·        مارکس در اثر خود تحت عنوان «کاپیتال»، سرمشق کلاسیکی از کاربست آموزش دیالک تیکی ـ ماتریالیستی تضاد عرضه می کند.

9
 ولادیمیر ایلیچ لنین (1870 ـ  1924) و همسر

·        لنین در شرایط تغییر یافته ی گذار از سرمایه داری به امپریالیسم و با توجه به توسعه شتابان معارف علوم طبیعی، در نقطه عطف قرن، به دفاع از اصول مارکسیستی در مقابل رویزیونیسم در جنبش کارگری و در مقابل ایدئالیسم و پوزیتیویسم در علوم طبیعی بر می خیزد.

10
·        لنین در آثار فلسفی ـ نظری خود، بویژه در «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم» و در میراث فلسفی خود آموزش مارکسیستی تضاد را توسعه و تکامل هرچه بیشتر می دهد.

11
·        آموزش تضاد دیالک تیکی بمثابه وحدت اضداد واقعی در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی از اهمیت بزرگی برخوردار است.

12
·        مارکس آموزش تضاد دیالک تیکی را «سرچشمه تمامت دیالک تیک» می نامد.
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 623، تذکره 41)     

13
·        لنین در این آموزش مارکس، «هسته دیالک تیک» را می بیند.
·        (کلیات لنین، جلد 38، ص 214)

14
·        آموزش تضاد دیالک تیکی، تضادهای درونی چیزها، روندها، سیستم ها و غیره جهان مادی را بمثابه علت و نیروی محرکه حرکت و توسعه آنها در نظر می گیرد:

الف
·        بنا بر آموزش دیالک تیکی تضاد، ماده برای حرکت و توسعه خود، دیگر به محرک خارجی (الهی) نیاز ندارد.

ب
·        ماده را باید در خود جنبی آن در نظر گرفت، که پیدایش، توسعه و حل تضادهای عینی آن نیروی محرکه آن را تشکیل می دهند.

15
·        نتایج جهان بینانه ی آته ئیستی (الحادی) آموزش دیالک تیکی تضاد نشان می دهند که چرا فلاسفه ایدئالیست متعلق به جریانات مختلف، بویژه نمایندگان فلسفه بورژوائی معاصر در هجوم خود بر ضد ماتریالیسم دیالک تیکی ـ قبل از همه ـ آموزش دیالک تیکی تضاد را نشانه می روند.

16
·        آموزش تضاد، بمثابه سرچشمه حرکت و توسعه ماده، نه تنها ماتریالیسم دیالک تیکی را نسبت به هرگونه ایدئالیسم مرزبندی می کند، بلکه آن را از ماتریالیسم مکانیکی و متافیزیکی نیز متمایز می سازد، که توسعه را روند رشد ساده، به مثابه بزرگتر شدن کمی صرف کیفیت های موجود تلقی می کند، اما نه به مثابه «مبارزه» گرایشات متضاد، نه به مثابه جهش از کیفیت های کهنه به نو.
·        مراجعه کنید به ایدئالیسم، ماتریالیسم، ماتریالیسم مکانیکی، ماتریالیسم متافیزیکی، ماتریالیسم دیالک تیکی، ماتریالیسم تاریخی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

17
·        لنین خاطرنشان می شود که فرق آموزش متافیزیکی توسعه با آموزش دیالک تیکی توسعه ـ قبل از همه ـ در درک متفاوت آنها از منشاء و سرچشمه توسعه است:
·        «شرط شناخت همه روندهای جهان در «خود جنبی» شان، در توسعه خود پوی شان، در حیات زنده شان، عبارت است از شناخت آنها به مثابه وحدت اضداد.
·        توسعه عبارت است از «مبارزه» اضداد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر