۱۳۹۳ تیر ۲۰, جمعه

تضاد (6)


پروفسور گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

3
تضاد در فلسفه شلینگ

 فریدریش ویلهلم شلینگ (1775 ـ 1854) 
یکی از نمایندگان اصلی ایدئالیسم آلمانی
میان فلسفه شلینگ جوان با فلسفه شلینگ پیر تفاوت و تضاد وجود دارد.

·        در آثار فلسفی شلینگ نیز تئوری انطباق اضداد مطرح می گردد.
·        او در طبیعتفلسفه خود، وجود واقعی تضاد و نقش آن را ـ بمثابه نیروی محرکه حرکت و حیات از هر نوع ـ برسمیت می شناسد.
·        تضاد اما به نظر او، تنها فرمی از گذار به هویت مطلق است، مطلقی که به عنوان وحدت طبیعت و روح، وحدت ابژکت و سوبژکت تصور می شود. 

4
تضاد در فلسفه هگل

اثری از مجید افسر
گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (1770 ـ1831) 
آثار هگل به 14 بخش طبقه بندی می شود 

·        تئوری تضاد با هگل به عالی ترین و فراگیرترین درجه توسعه مفهومی خود در فلسفه ماقبل مارکسیستی می رسد:

1
·        هگل در مقابل نفی منطقی ـ صوری، نفی دیالک تیکی را قرار می دهد.

2
·        هگل در مقابل هویت منطقی ـ صوری، هویت دیالک تیکی را قرار می دهد.

3
·        هگل در مقابل تناقض منطقی ـ صوری، تضاد دیالک تیکی را قرار می دهد.

·        تضاد دیالک تیکی «از تضاد باصطلاح مفاهیم متناقض خالی» نیست، بلکه وحدت اضداد است و هر ضدی ـ خود ـ عبارت است از «آنچه که خود و غیر خود، خود و ضد خود را در بطن خود دارد.»
·        (هگل، «دایرة المعارف»، پاراگراف 120)

·        به نظر هگل:

1
·         «همه ی چیزها در خویشتن خویش تضادمند اند.»

2
·        تضاد «اصل خودجنبی است.»

3
·        تضاد «ریشه هر حرکت و جنبشی است، ریشه هر حیاتی است.»

4
·        چیزها تا زمانی که حاوی تضاد باشند، «در حرکت و جنبش اند، حاوی محرکه و کرد و کار اند.»
·        (هگل، «منطق»، جلد 2، ص 58)

5
·        هگل بکمک اصل تضاد مبتنی بر درک دیالک تیکی و نفی در نفی خود، می تواند سیستم فلسفی خود و موضوعات مورد بررسی در آن را مورد تجزیه و تحلیل دیالک تیکی قرار دهد و به توضیح پیوند آنها، تأثیر متقابل آنها، تبدیل متقابل آنها به یکدیگر و پیشرفت آنها به مراحل عالی تر و غیره بپردازد.

6
·        هگل علیرغم نگرش کلی ایدئالیستی ـ عینی اش، که بنا بر آن هر حرکت و توسعه فقط حرکت و توسعه «ایده مطلق» است، به دریافت روند و روال چیزها نایل می آید.

7

·        به قول لنین، «هگل می تواند در تعویض و در وابستگی متقابل همه مفاهیم، درهویت اضداد آنها، در گذار یک مفهوم به مفهوم دیگر، در تعویض جاودان و در حرکت مفاهیم، روابط مشابه با آنها را در چیزها و در طبیعت بطرز نبوغ آمیزی حدس زند.»
·        (کلیات لنین، جلد 38، ص 187)

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر