۱۳۹۳ تیر ۲۳, دوشنبه

جفنگیات اجنه در « جهان» جیم و جاک (28)

سرچشمه:
صفحه فیسبوک 
مجید 
میم حجری  

میم 
این جفنگ عوامفریبانه ای بیش نیست.
باید تحلیل شود. 

مجید 
این به نظر من تا حدی درست است.
مردم را از حملهٔ تروریست های عراقی می ترسانند
خلق الله از شدت ترس دیگه فکر نمی ‌کنند، بلکه غریزی عمل می ‌کنند
و عکس‌ العمل نشان می دهند.
عمدتا کینه و نفرت و بمباران وسیع و اشغال را تحسین می‌ کنند.
مثال فراوان است:
 یهودی ستیزی در آلمان 
سیاهپوست ستیزی در آمریکا 
یا کمونیسم ستیزی در اروپا، آمریکا و غیره 

میم 
خیلی ممنون، مجید.
باید این جفنگ را تحلیل کنیم تا ببینیم که محتوای این شعارِ متشکل از
سه مفهوم سوبژکتیف « ترس و جهل و نفرت» چیست.   
در نکات مورد نظر شما هسته ای از حقیقت هست. 
ولی این شعار ریشه در ایدئولوژی امپریالیسم دارد.

·        در این اثر هنری، در اثر حرارت ناشی از شمع ترس، جهل در ظرف آزمایشگاهی موسوم به ظرف ارلن مایر تبخیر می شود و نتیجه حاصله نفرت است.
·        ما برای تأمل روی این نظر (اندیشه، شعار، جفنگ) آجرهای مفهومی تشکیل دهنده آن را مورد تأمل قرار می دهیم:


 مفاهیم ترس و جهل و نفرت


 ترس

1
·        ترس مفهومی پسیکولوژیکی است.
·         مفاهیم پسیکولوژیکی بدون استثناء، ثانوی اند ونه اولین.

2
·        برای اینکه روان انسان و یا جانور در تحلیل نهائی سرچشمه  و منبع مستقل چیزی نیست.
·        روان بشری زاینده مثلا احساس ترس و وحشت نیست.
·        ریشه ترس و وحشت نه در روان بشری، بلکه در جامعه  بشری است.

3
·        روان بشری به آئینه شبیه است و محتوای آئینه در برون از آئینه قرار داد.
·        آئینه بطور خود به خودی تصویری نمی آفریند.
·        آئینه چیزهای عینی و واقعی موجود در خارج از خود را منعکس می کند.

4
·        این تجربه و نتیجه تجربه ی شرایط هولناک است که در روان بشری به احساس ترس و حشت ترجمه می شود.
·        به عبارت دیگر ما با دیالک تیک شرایط ترس انگیز و احساس ترس سر و کار داریم و در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از آن شرایط ترس انگیز عینی و واقعی است.

5
·         کسی که بر اساس ترس و یا دیگر پدیده های پسیکولوژیکی استدلال می کند، اگر نادان نباشد، عوامفریب است.
·        چون او ـ خواه و ناخواه ـ ریشه عینی ـ واقعی قضیه را سرپوش می نهد و شاخه و یا ساقه و برگی را مطلق می کند و مبنا قرار می دهد.
·        عوامفریبی پسیکولوژیسم (یکی از مکاتب خیلی خیای مدرن و مد روز امپریالیسم) همین جا ست.  

6
·        آنچه شیاد مخترع این شعار نمی داند و یا خود را به نادانی می زند، از قضا این حقیقت امر است که یکی از علل دیر آشنای ترس، جهل است:
·        ترس کسی از چیزی می تواند ناشی از جهل او به علل تشکیل دهنده آن چیز باشد.
·        از این رو، می توان حتی در موارد معینی، از رابطه علی (علت و معلولی) میان جهل و ترس سخن گفت.

·        این اما به چه معنی است؟
   
·        برای پاسخ به این پرسش، باید مفهوم جهل را مورد تأمل قرار داد.

مفهوم جهل
عینیت علم و جهل

1
·        جهل و یا فقدان دانائی نسبت به چیزی و یا پدیده و روند و سیستمی، مفهومی معرفتی است.
·        یعنی با شناخت بشری در پیوند است.
·        ترس به عنوان پدیده ای پسیکولوژیکی اصولا و اساسا نمی تواند به تبخیر جهل منجر شود.
·        فقط در موارد استثنائی که کودکی از آموزش الفباء ترس و هراس داشته باشد و یا از «معلم» خر و خردستیز عزرائیل واره به وحشت افتد، دچار تته پته می شود و مغزش فلج می گردد.

2
·        میزان دانش انسان ها در هر جامعه ـ قبل از همه ـ با سطح توسعه نیروهای مولده مادی آن جامعه در پیوند تعیین کننده است.
·        هرچه وسایل تولید مایحتاج مردم عقب مانده تر باشند، به عبارت دقیقتر، هر چه فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی جامعه کهنه تر باشد، سطح دانش مردم نیز عقب مانده تر خواهد بود.
·        به همین دلیل هر تحول بنیادی در مناسبات تولیدی (انقلاب اجتماعی)، ضمنا به انقلاب فکری و فرهنگی می انجامد.
·        حتی پس از انقلاب فرمایشی سفید، مبارزه با بیسوادی در مقیاس تمامکشوری آغاز می شود و با شکست انقلاب سفید و روی کار آمدن ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی جامعه بلحاظ فکری و فرهنگی سقوط می کند.
·        در اینجا ما با دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایدئولوژیکی سر و کار داریم و نه با شمع ترس و تبخیر جهل.
  
نفرت

1
·        نفرت هم مفهومی پسیکولوژیکی است و بسان ترس ثانوی است و کمترین ربطی به جهل و ترس ندارد.
·        نفرت چه بسا نتیجه وقوف تجربی، علمی و ریشه ای به چیزی است:
·        نفرت دهقانی از خانی و یا کارگری از بورژوائی نه به دلیل ترس و جهل دهقان و کارگر، بلکه درست بر عکس، به دلیل بی باکی و آگاهی آنها ست.

2
·        مخلوطی از ترس و جهل حتما نباید به نفرت منجر شود.
·        اتفاقا بر خلاف پندار شیاد مخترع این شعار، مخلوطی از ترس و جهل می تواند به عشق به جلاد، به توجیه سوبژکتیویستی و پسیکولوژیستیِ ستم و استثمار و استعمار، به تمکین و تسلیم و رضایت نسبت به شرایط مبتنی بر ستم و زور و قلدری منجر شود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر