۱۳۹۳ تیر ۱۵, یکشنبه

جفنگیات اجنه در « جهان» جیم و جاک (21)


صفحه فیسبوک حوریه
گاف سنگزاد 

خوشحال باش و فقط برای خودت زندگی کن
ویلیام شکسپیر

·        منظور ویلیام شکسپیر و یا حریف از مفهوم «زندگی برای خود» چیست؟

1
 فقط برای خودت زندگی کن

·        در آثار کانت، با مفهوم «در خود» آشنا می شویم:
·        کانت بنیانگذار مفهوم فلسفی مهمی به  نام «چیز در خود» است:
·        مفهوم «چیز در خود» کانت حاکی از آن است که هر چیزی در دیالک تیک نمود و بود و یا پدیده و ماهیت وجود دارد:

الف
·        هر چیز فرم و نمود و ظاهر عیان خاص خود را دارد، که بدون واسطه قابل شناخت است:
·        نمود و ظاهر هر چیز در آئینه هر چیز دیگر منعکس می شود.
·        عطر و رنگ و فرم هر سیب به عنوان مثال هم برای انسان و هم برای حشرات و جانوران قابل ادراک است.
·        برای احساس و ادراک آنها به تفکر و تأمل و شعور و خرد نیازی نیست.

ب
·        ضمنا هر چیز بود و ماهیت  و باطن خاص خود را دارد که خارج از دسترس حواس موجودات زنده است.
·        کانت این بود و ماهیت و باطن چیزها را «چیز در خود» می نامد و غیر قابل شناخت تلقی می کند.  

·        منشاء واژه پدیده شناسی (فنومنولوژی) همین جا ست.

2

·        صدها سال قبل از کانت، حکیم خردگرای جهانگردی به نام سعدی نیز همین نظر کانت را نمایندگی کرده است:
·        بنظر شیخ شیراز هم فقط نمود چیزها برای بنی بشر قابل شناخت است و نه بود و ماهیت و باطن آنها.
·        فقط پدیده قابل شناخت است و نه ماهیت.

3
·        به زبان سعدی، جامه قابل شناخت است و نه کسی که ملبس به جامه و در اندرون جامه است.
·        بنظر سعدی، نامه قابل شناخت است و  نه محتوای نامه.
·        از محتوای نامه فقط نامه نگار خبر دارد.

4
·        نتیجه ایدئولوژیکی سعدی از این موضعگیری معرفتی ـ نظری (موضعگیری مربوط به تئوری شناخت) این است که اگر کسی جامه زهد (پارسائی) بپوشد، باید او را زاهد و پارسا محسوب داشت.
·        از درون او فقط عالم الغیب خبر دارد و نه بنی بشر.
·        تفتیش ماهیت و باطن و درون ممنوع!

5
تندیس هگل و مارکس در پکن

·        در آثار هگل، مارکس، انگلس و لنین نیز با  مفاهیم «در خود» و «برای خود» آشنا می شویم.
·        آنها این مفهوم را در دیالک تیک «در خود» و «برای خود» مطرح می سازند.

·        منظور آنها از این دیالک تیک اما چیست؟

6
مثال

·        هر کس در جامعه و جهان، وجود «در خودی» (وجود فی نفسه ای)  دارد و به وجود «در خود» خود واقف و آگاه است :
·        یکی عمله است، دیگری تاجر
·        یکی دهقان است، دیگری ارباب فئودال و یا سرمایه دار
·        یکی شاعر است، دیگری شاطر.

7
·        هر کس اما در عین حال وجود «برای خودی» هم دارد که چه بسا از آن غافل است.
·        یعنی بدان وقوف ندارد.
·        یعنی از آن آگاه نیست:
·        هر عمله، فعله، کارگر و یا پرولتر بطور عینی، یعنی بی اعتنا به وقوف و عدم وقوف خود او، ارگانی از ارگانیسم میهنی و جهانی واحدی است.
·        عضوی از اندام ملی و بین المللی واحدی است.
·        عضو طبقه کارگر است.
·        طبقه اجتماعی معینی که در جامعه سرمایه داری، بطور عینی (عینا)  و عملا سوبژکت تاریخ است.
·        لکوموتیو قطار تاریخ و یا جامعه بشری است.
·        این وجود «برای خود» این طبقه است.
     
8
فقط برای خودت زندگی کن

·        اکنون باید به سؤال جواب یافت که منظور شکسپیر و یا حریف از این فرمان اخلاقی چیست؟

·        هر کس خواه و ناخواه زندگی درخودی دارد، که توضیح داده شد.

·        زندگی برای خود به چه معنی است؟

9
فقط برای خودت زندگی کن

·        شاید منظور شکسپیر چیز دیگری باشد:
·        او احتمالا میان زندگی برای خود و برای دیگران مرزبندی دوئالیستی می کند و بعد دوئالیسم زندگی برای خود و برای دیگران را تخریب می کند.
·        زندگی برای دیگران را دور می اندازد و زندگی برای خود را مطلق می کند و بدان جامه اندرز می پوشاند:
·        منظور عامیانه و عوام فهم او این است که بی اعتنا به نظر و قضاوت و سلیقه و علاقه این و آن، زندگی کن.
·        آن سان زندگی کن که خودت دوست داری و نه همسرت، پدرت، مادرت، همکارت، همبودت، جامعه ات و غیره.

·        اندرز بظاهر زیبائی است.
·        عملی کردنش اما کار شاقی است.

·        چرا؟
·        خواهیم دید.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر