۱۳۹۳ تیر ۱۵, یکشنبه

تضاد (1)


اثری از
 مارگرت سندمن
او به حرکات همساز و ناهمساز در کاراکتر الیزابت نی تجسم می بخشد. 


 الیزابت نی (1833 ـ 1907)
تندیس ساز آلمانی ـ امریکائی  
 
پروفسور گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

·        تضاد به تأثیر متقابل دو ضد اطلاق می شود که ناگزیر از همبائی با هم اند، مشروط کننده ی یکدیگر و در عین حال مستثنی سازنده ی یکدیگرند.
·        به عبارت دیگر، دو ضدی که با هم در رابطه وحدت، ضدیت و «مبارزه» قرار دارند:
·        تضاد عبارت است از وحدت و «مبارزه» اضداد.

·        میان تضادهای دیالک تیکی و تضادهای منطقی (تناقضات) بر مبنای عوامل زیر فرق گذاشته می شود:

1
·        بنا بر نوع پیوند:

الف
·        بنا بر وحدت اوبژکتیف ـ رئال (عینی ـ واقعی)

ب
·        بنا بر پیوند فکری

2
·        بنا بر خصلت و یا طبیعت اضداد:

الف
·        بنا بر ضدیت اوبژکتیف ـ رئال (ضدیت عینی ـ واقعی)  

ب
·        بنا بر ضدیت منطقی (تناقض)  

3
·        تضاد منطقی (تناقض)  ـ تنها ـ در حیطه تفکر وجود دارد.

4
·        تضاد دیالک تیکی ذاتی چیزها، روندها، سیستم ها و غیره واقعیت عینی است و سرچشمه هر گونه حرکت، تغییر و توسعه را تشکیل می دهد.

·        مراجعه کنید به واقعیت عینی، دیالک تیک حرکت و سکون، تغییر، توسعه، پیشرفت، رئال، اوبژکتیف در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

I
تضاد در فلسفه یونان باستان

1
تضاد در فلسفه هراکلیت

 هراکلیت (550 ـ 480 ق. م.) 
فیلسوف ماقبل سقراطی یونان
افق فلسفی هراکلیت
تجربه و دانش
شدن و فنا شدن
وحدت و تضاد
کاینات و آتش
واژه و روح
دولتشهر و حقوق مدنی
انسان و خدا
عقل و جهل
جملات قصار:
در هر رود نمی توان دو بار شنا کرد.
«مبارزه» (ستیز)  پدر همه چیزها ست.

·        اندیشه «مبارزه» اضداد، بمثابه علت حرکت و تغییر در فلسفه یونان، برای اولین بار، از سوی هراکلیت مطرح می شود.

1
·        تصور حاکم در اساطیر یونان عبارت از این بود، که رب النوع های خاصی که با یکدیگر اختلاف منافع دارند، پدید آورنده انواع حرکت، تغییر و توسعه در جهان محسوب می شوند.

2
·        هراکلیت در فرمی انتزاعی و عام، «مبارزه» (ستیز)  را پدر همه چیزها می نامد.

3
·        به نظر او طبیعت تمایل بی چون و چرا به اضداد دارد.

4
·        همه چیز ببرکت مبارزه و ضرورت بوجود می آیند.

·   مراجعه کنید به دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و ازادی)، دیالک تیک ضرورت و تصادف در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

5
·        صلح و هارمونی منجر به انحلال چیزها و تبدیل آنها به آتش ازلی شده است.

6
·        مبارزه و کشمکش ـ اما برعکس ـ «شدن» (تشکیل) جهان از آتش را امکان پذیر ساخته ند:
·        آتش به نظر هراکلیت ماده ازلی وحدتمند (یکپارچه) و مادی جهان است.

7
·        هراکلیت ـ اما ـ علیرغم این اندیشه دیالک تیکی ژرف راجع به  علت حرکت و توسعه، به مفهوم اصیل توسعه، یعنی پیدایش کیفیت های نو از کیفیت های کهنه، دست نمی یابد.

8
·        درک دیالک تیکی هراکلیت در آموزش هماهنگی و هارمونی به اوج خود می رسد:

الف
·         «مبارزه» ی اضداد ـ سرانجام ـ به هارمونی ختم می شود.

ب
·        اضداد در مرحله هارمونی بر هم منطبق می شوند.
·        و این به معنی برگشت به هارمونی آغازین است.

9
·        آموزش هراکلیت، بدین طریق چرخشی متافیزیکی می یابد:

الف
·         چرخشی مبنی بر چیزی که همیشه بوده است.

ب
·        چرخشی مبنی بر حرکت دایره وار از حالات کیفی یکسان.

10
·        اما با این حال، نتایج نهائی آموزش بلحاظ جهان بینی، ماتریالیستی هراکلیت را نمی توان نادیده گرفت.

11
·        با اعلام تضادهای درونی چیزها، پدیده ها، سیستم ها و غیره ـ بمثابه شالوده «هرآنچه که هست» و بمثابه نیروی محرکه هر توسعه ـ  برای خدا نقشی در حوادث جهان باقی نمی ماند.

12
·        نظرات هراکلیت برای تفکر اساطیری آن زمان اگر چه جرم و جنایتی محسوب می شد، اما برای تفکر علمی آغازین نیز شگفت انگیز می نمود:
·        چون تضاد (تناقض) که از گرفتار شدن به آن در عرصه تفکر می بایستی ـ حتی المقدور ـ اجتناب ورزید، در تعالیم هراکلیت، علت پیدایش «هرآنچه که هست» قلمداد می شد.

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر