۱۳۹۲ مهر ۱۰, چهارشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (37)


اندراس گدو
فیلسوف، پروفسور فلسفه مجارستانی
دکترای فلسفه از دانشگاه علوم بوداپست (1959 ـ 1969)
از هیئت تحریریه مجله موسوم به
«بررسی های مارکسیستی جهان»
مؤلف آثار بیشمار

فصل دوم
مبارزه بر سر فلسفه و «نا فلسفه»
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین

بخش پنجم
موضع فکری «نا فلسفه»  
سنگپایه طرز تفکر « فلسفه حیات»ی و پوزیتیویستی

1

 کارل ویلهلم فریدریش فون شله گل (1772 ـ 1829)
فیلسوف فرهنگ، نویسنده، مترجم، منتقد، مورخ ادبی آلمانی
او و برادرش ـ  آگوست ویللهم شله گل ـ مهمترین نمایندگان   رومانتیک آغازین و مؤسس علوم انسانی مدرن بوده اند.

·        خط اصلی مجادله «نا فلسفه» بر ضد فلسفه خرد کلاسیک بورژوائی آلمان از هامان و یاکوبی شروع می شود و به فریدریش شله گل و فلسفه واپسین شلینگ می رسد.

2

 آدولف کارل آگوست اشنمایر (1768 ـ 1852)
فیلسوف، پزشک آلمانی
مؤلف آثار متعدد در فلسفه و روانشناسی:
فلسفه در گذار به نا فلسفه
فلسفه مذهب هگل
نظری بر عمارت روانی جهان

·        حمله اشنمایر بر دعوی کلیت در هر تئوری فلسفی ـ علمی و دفاع او از «نا فلسفه»، جزوه انتقادی شوبارت و کارگانیکو بر ضد فلسفه هگل که خبر پیروزی «نا فلسفه» بر فلسفه را در ملأ عام جار می زند، فصولی در تاریخ این مجادله محسوب می شوند.

3


·        اشنمایر ایده موسوم به «هویت مطلق» از شلینگ را پی می گیرد، ولی هویت مطلق را «نقطه عطفی میان گمانورزی و عقیده» می داند.  

4

·        بنظر اشنمایر، «بنابرین، آخرین گام فلسفه اولین گام آن به سوی عقیده و یا به سوی نا فلسفه است.»
·        (اشنمایر، « فلسفه در گذار به نا فلسفه»، 1803)

5

·        «نا فلسفه» اشنمایر که با تئولوژی (فقه) یکسان بوده، در مقابل شلینگ جوان، پرچم دفاع از عقیده را برمی افرازد، عقیده ای که بنظر او در گذر از روی ایده به مذهب می رسد.

6
·        اشنمایر مذهب را برتر از فلسفه قلمداد می کند.  

7

·        اما در خارج از هویت مطلق، برای فلسفه هم نقشی قائل می شود.

8

·        او موضوعات مربوط به شناخت و عمل را جزو عرصه فلسفه محسوب می دارد.

9

·        جزوه انتقادی شوبارت و کارگانیکو بر ضد دیالک تیک هگل مدعی و ضمنا خواهان انحلال فلسفه بوده است.

10

·        اینجا «نا فلسفه» نه فقط به مثابه تئولوژی صرف، بلکه علاوه بر آن به مثابه فلسفه منفی قلمداد می شود که هم مدافع مثبتیت دولت و مذهب است و هم در پی تحکیم دولت و مذهب.

11

·        «نا فلسفه» فکر می کند که می تواند اثبات کند و اثبات کرده است که «موضع فکری فلسفی در آغاز، در طول راه و در پایان چیز صرفا سوبژکتیفی بیش نبوده است.
·        نامناسب، هیچ واره و بالضروره محکوم به انحلال به دست خود بوده است.»
·        (شوبارت و کارگانیکو، «فلسفه بالاعم و دایرة المعارف علوم فلسفی هگل، بالاخص»، ص 48)  

12

·        حتی افراطی ترین فرقه های سابق و معاصر موسوم به فرقه های «تحلیل زبانی» که فلسفه را به مثابه پدیده ای بیماری ـ  روانی (پسیکوپاتالوژیکی) تلقی می کنند، به گرد موضع فکری شوبارت و کارگانیکو هم نمی رسند.

13

·        بسان موضع فکری دار و دسته های انتقاد «غیر فلسفی» که برای فلسفه هگل  تأثیر انقلابی و انقلابی ساز قائل می شد، فلسفه منفی و نفی فلسفه نیز لحن سیاسی کسب می کند.

14

·        این فصول در متن تاریخ مبارزاتی «نا فلسفه» بر ضد فلسفه نه به مثابه کنجکاوی های فلسفی ـ تاریخی، بلکه به مثابه اظهارات ثانوی گرایشی اند که هم از چرخش تاریخی تفکر بورژوائی حکایت می کند و هم هادی این چرخش فکری است.  

15

·        در این اظهارات، ایده هائی به خدمت گرفته می شوند که منشاء و محل نشو و نمای آنها جهان فکری رومانتیک ینا بوده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر